
کتاب عشق در زمستان آغاز می شود
معرفی کتاب عشق در زمستان آغاز می شود
کتاب الکترونیکی «عشق در زمستان آغاز میشود (چهار داستان)» نوشتهٔ سایمون ونبوی و با ترجمهٔ عرفان مجیب، توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر مجموعهای از چهار داستان کوتاه است که هرکدام بهگونهای به مفاهیم عشق، فقدان، خاطره و پیوندهای انسانی میپردازند. فضای داستانها اغلب در بستر زمستانی و با حالوهوایی تأملبرانگیز روایت میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عشق در زمستان آغاز می شود
«عشق در زمستان آغاز میشود» اثری در قالب داستان کوتاه است که در مجموعهٔ شهرزاد و در دستهبندی ادبیات داستانی آمریکایی جای میگیرد. سایمون ونبوی، نویسندهٔ کتاب، با نگاهی جزئینگر و شاعرانه، چهار روایت مستقل اما همافزا را خلق کرده است که هرکدام از زاویهای متفاوت به تجربههای انسانی میپردازند. این داستانها در بسترهایی متنوع، از شهر کبک تا لسآنجلس و روستاهای اروپا، شکل میگیرند و شخصیتهایی را به تصویر میکشند که با خاطرات، اندوهها و امیدهای خود دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان، جهانی مستقل دارد اما درونمایههایی مشترک چون عشق، فقدان، خانواده و جستوجوی معنا را در خود جای داده است. روایتها با زبانی تصویری و توصیفهای دقیق، فضای سرد و زمستانی را به بستری برای تأملات عمیق بدل میکنند. این مجموعه، نهتنها به روابط عاشقانه، بلکه به پیوندهای خانوادگی، دوستی و مواجهه با مرگ و خاطره نیز میپردازد و در هر داستان، لحظاتی از زندگی شخصیتها را در بزنگاههای عاطفی و انسانی به تصویر میکشد.
خلاصه داستان عشق در زمستان آغاز می شود
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «عشق در زمستان آغاز میشود»، چهار داستان کوتاه روایت میشوند که هرکدام بهنوعی با مفهوم عشق، فقدان و خاطره گره خوردهاند. داستان نخست با برونو بونت، نوازندهٔ ویولنسل فرانسوی، آغاز میشود که در شهر کبک برای اجرای کنسرت حضور دارد. او در میان خاطرات کودکی، مرگ پدربزرگش در جنگ، و رابطهٔ عاطفی با آنا، دختری که در نوجوانی از دست داده، غرق است. روایت با جزئیات زندگی خانوادگی، سفرها، و پیوندهای عمیق میان اعضای خانواده و دوستان پیش میرود. برونو در مواجهه با گذشته و حال، معنای عشق و فقدان را بازمیکاود و در دل زمستان، به جستوجوی گرمایی انسانی میپردازد. در داستانهای دیگر، شخصیتهایی با دغدغههای متفاوت اما درگیر با تنهایی، اندوه و امید حضور دارند. مرد پرندهای در پارک، با پرندگانش و ارتباطی جادویی با کودکان و بزرگسالان، نمادی از امید و پیوند انسانی است. روایتهایی از خواهر و برادری که با مرگ و خاطرهٔ جاناتان، برادر کوچکتر، روبهرو میشوند، و زنانی که در هتل بورلیهیلز یا روستاهای ولز با گذشته و حال خود مواجهاند، درونمایهٔ مشترک جستوجوی معنا و عشق را دنبال میکنند. هر داستان، با جزئیات زندگی روزمره، خاطرات کودکی، اشیای بهجامانده و لحظات کوتاه اما تأثیرگذار، تصویری از پیوندهای انسانی و شکنندگی آنها ارائه میدهد. پایانبندیها اغلب باز و تأملبرانگیز هستند و خواننده را به درنگ دربارهٔ معنای عشق، فقدان و امید در زندگی دعوت میکنند.
چرا باید کتاب عشق در زمستان آغاز می شود را بخوانیم؟
این کتاب با روایت چهار داستان کوتاه، تجربههایی از عشق، فقدان و خاطره را در بسترهایی متفاوت و با نگاهی انسانی به تصویر میکشد. سایمون ونبوی در «عشق در زمستان آغاز میشود» با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره و لحظات عاطفی، فضایی میآفریند که خواننده را به تأمل دربارهٔ پیوندهای انسانی و معنای عشق و امید در دل زمستان و سرما دعوت میکند. روایتها با توصیفهای دقیق و فضاسازی قوی، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکنند و لحظاتی از زندگی را به تصویر میکشند که در عین سادگی، عمیق و تأثیرگذارند. این مجموعه برای کسانی که به داستانهای کوتاه با درونمایههای عاطفی و انسانی علاقه دارند، فرصتی برای تجربهٔ روایتی متفاوت و تأملبرانگیز فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان داستان کوتاه، دوستداران ادبیات معاصر و کسانی که دغدغههایی چون عشق، فقدان، خاطره و پیوندهای انسانی دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به روایتهای تأملبرانگیز و شخصیتمحور علاقهمندند، این مجموعه میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب عشق در زمستان آغاز می شود
«ویولنسلم الان روی صحنه است. ویولنسلی که سال ۱۷۲۳ در دامنهی تپهای در جزیرهی سیسیل ساخته شد. جایی که دریای بسیار آرامی دارد. زههای ویولنسلم به لرزه میافتند وقتی آرشه نزدیکشان میشود. در انتظار معشوقشان باشند انگار. نامم برونو بونت است. پردهای که پشتش میایستم همرنگ آلو است. از جنس مخملی ضخیم. اما زندگی من در آنسوی دیگر است. بعضی وقتها آرزو میکنم کاش زندگی بدون من ادامه پیدا میکرد. اینجا در شهر کبک صحنه زیادی روشن است. هنگامی که مجری برنامه دارد مرا به زبان فرانسوی کانادایی معرفی میکند. ستارههایی از غبار گوشی و مارپیچ دستهی ویولنسلم را احاطه میکنند. ویولنسل پیشتر مال پدربزرگم بود که تصادفی در جنگ جهانی دوم کشته شد. صندلی آشپزخانهی پدربزرگم هم روی سن است. فقط میتوانم وزنم را روی سه تا از پایهها رها کنم. حصیر قسمت نشیمن گاه صندلی پاره شده است. همین روزهاست که فرو بریزد. میدانم یکی از همین روزها که قبل از اجرا؛ صندلی را به سالن کنسرت میآورنده یک تهیهکنندهی موسیقی عصبی زنگ میزند و خبر میدهد: «صندلیات موقع حمل و نقل حسابی خراب شده.» فوران تشویقها و آنگاه وارد صحنه میشوم. این آدمها کی هستند؟»
حجم
۹۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۹۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه