کتاب جن شیشه مربا
معرفی کتاب جن شیشه مربا
کتاب جن شیشه مربا نوشتۀ آنی دالتون با ترجمۀ بیتا ابراهیمی را انتشارات شرکت کتاب هرمس به چاپ رسانده است. کتاب، داستان تخیلی پسربچهای به نام تایلر است که از مشکلات مالی پدر و مادرش باخبر و ناراحت است و دلش میخواهد بزرگ باشد تا بتواند به آنها کمک کند.
درباره کتاب جن شیشه مربا
کتاب جن شیشۀ مربا داستان پسر بچهای به نام تایلر است که از مشکل مالی پدر و مادرش خبر دارد. صبح زود وقتی پدرش که رانندۀ تاکسی است او را به مدرسه میرساند متوجه میشود که ماشینشان هم خراب شده است. او از اینکه ماشین هم به مخارج آنها اضافه شده ناراحت بود و اینکه آنقدر بزرگ نیست تا بتواند همۀ پولش را به پدر و مادرش بدهد. در مدرسه، خانم انجی فرن معلم جدید آنها پیشنهاد برگزاری یک بازارچۀ تابستانی میدهد و اینکه هزینههای آن را خود اعضای مدرسه تأمین کنند. در این داستان تخیلی تایلر آرزو میکند کاش چراغ جادویی داشت و آن غول آرزوهایش را برآورده میکرد. دوست تایلر مقداری اسباب قدیمی به او میدهد تا در بازارچۀ مدرسه بفروشد. تایلر در بین این وسایل، چراغ کوچک جادویی را پیدا میکند که یک بچهجن از آن بیرون میآید. او و خواهرهایش دوست دارند بچهجن آرزوهای آنها را برآورده کند؛ اما دلشان به حال بچهجن که از خانواده دور افتاده بود میسوزد. تایلر چراغ را به دوستش پس میدهد و بچهجن خانوادۀ خود را پیدا میکند. پس از برگزاری بازارچۀ مدرسه، تایلر درمییابد، پدرش از مشکلات مالی خلاص شده، موفق به خرید یک تاکسی نو شده و در حقیقت آرزوی او برآورده شده است.
کتاب جن شیشه مربا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران ادبیات کودک و نوجوان پیشنهاد میکنیم.
درباره آنی دالتون
آنی دالتون (۱۷ ژانویه ۱۹۴۸) نویسندۀ کودک و نوجوان اهل بریتانیا است. چنانکه دربارۀ او گفتهاند پدرش داستانهای جذابی برایش میگفت و گاهی او را بهعنوان شخصیت اصلی داستان قرار میداد. آنی دالتون پس از تجربۀ کارهای مختلف مثل پیشخدمتی، نظافت و کار در کارخانه، برای تحصیل وارد دانشگاه واریک شد و نوشتن را شروع کرد. مجموعه داستانهای مدرسۀ فرشتهها مشهورترین اثر او است. همچنین کتاب پس از شاهزاده تاریکی توانست جایزۀ ناتینگهام شایر را از آن خود کند. آنی دالتون تاکنون کتابهای زیادی برای کودکان و نوجوانان تألیف کرده است؛ مانند نامگذاری تاریکی، پیچوخم شب و خواهر قو که نامزد دریافت جایزه هم شدهاند.
بخشی از کتاب جن شیشه مربا
«اما وقتی پدر استارت زد، صداهای ناجوری از عقب ماشین بلند شد: بومالومالوم.
پدر فوراً رادیو را روشن کرد تا سروصدا به گوش نرسد.
ــ جانمی! آهنگ تابستانیای را که من دوست دارم گذاشته.
همان طور که در خیابان میرفتند، مردم به جو راپیدو نگاه میکردند که تاکسیاش را بومالومکنان زیر باران میراند و آهنگ زیبای تابستانی را میخواند.
رز توی پالتویش مخفی شد و گفت:
ــ آدم خجالت میکشد.
سیمونه گفت:
ــ بله پدر، تاکسیتان توتی فروتی میکند! باید ببریدش تعمیرگاه.
تایلر اخم کرد. مگر نمیدانستند که تعمیر ماشین خرج دارد؟ این اواخر مسائل مالی، پدر و مادرش را نگران کرده بود. یک بار که خودش را به خواب زده بود، صحبتهای آنها را شنید. بعضی وقتها از اینکه بچه بود، بدش میآمد. اگر بزرگ بود، میتوانست کاری پیدا کند و همه پولش را به مادر و پدرش بدهد.
آن روز صبح، خانم فرن هم به پول فکر میکرد.
او به بچههای کلاس تایلر گفت:
ــ مدرسه دارک وودز اولین بازارچه تابستانیاش را برگزار میکند. من به آقای اسکریم قول دادهام که ما برای تأمین هزینههای مدرسه از خودمان کلّی ابتکار نشان بدهیم. روی صندلیاش نشست و در حالی که خودکارش را روی دفترش گذاشته بود به آنها لبخند زد.
تا چند لحظه فقط صدای چلیکچلیک قطرههای باران شنیده میشد که از نورگیر سقف توی سطل میچکیدند. کری با شوق وذوق پرسید:
ــ اِ ... پولها پیش خودمان میماند؟
خانم فرن سر تکان داد و در جواب گفت:
ــ نه، میخواهیم برای مدرسه لوازم ورزشی جدید بخریم.
ریکاردو حیرتزده پرسید:
ــ برای این مدرسه؟
اُوِن گفت:
ــ حرفش را نزنید. دوباره غیب میشوند، مثل همه دفعههای قبل.
بیشتر معلمها تقریباً بعد از شش هفته مدرسه تایلر را ترک میکردند. آنها میگفتند که اینهمه دزدی و تعقیب و گریز با ماشینهای مسابقهای عصبیشان میکند. به علاوه، به نظر آنها مغز بچههای مدرسه دارک وودز به اندازه فندق بود.
اما انجی فرن فرق داشت. دلیل اصلیاش هم این بود که خودش قبلا دانشآموز مدرسه دارک وودز بود. از این گذشته، موتورسواری هم میکرد و از همه مهمتر اینکه انجی میگفت کلاس تایلر یکی از جالبترین و باحالترین کلاسهاست.»
حجم
۸۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۸۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه