دانلود و خرید کتاب حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد
تصویر جلد کتاب حافظ ناشنیده پند

کتاب حافظ ناشنیده پند

انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حافظ ناشنیده پند

کتاب حافظ ناشنیده پند (برگی چند از دفتر خاطرات محمد گلندام) نوشتهٔ ایرج پزشکزاد است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب حافظ ناشنیده پند

کتاب حافظ ناشنیده پند روایت بخشی از زندگی حافظ، شاعر بزرگ و مشهور ایران از زبان محمد گلندام، دوست حافظ است. محمد گلندام از نزدیکان حافظ بود که دیوان شعر او را پس از مرگش جمع‌آوری کرد و بر آن مقدمه نوشت. در این کتاب، طنزپرداز معاصر ایران، ایرج پزشکزاد با نثری روان و زیبا، برهه‌ای از زندگی شخصی و اجتماعی شاعر را روایت کرده است. در کتاب حافظ ناشنیده پند با نگرانی‌های اجتماعی حافظ، عاشق‌شدن و ارتباطش با دیگر شاعران، از جمله عبيـد زاکانی با نثری داستانی آشنا می‌شوید.

بخش‌های این کتاب از این قرار هستند:

شیراز و وضع بی‌مثالش

زبان آتشین

مجلس شعر و ادب

حاکمان در زمان معزولی

ماجراهای دربار

شمع جمع

صرّاف سلطانی

پرستار سوسن

تجاوز به حریم ملک

بنفشهٔ زنگباری

توطئهٔ کارد و گزلیک

غصهٔ کلو فخرالدین

امیرالشعرا

کیسه و قاطر باری

غزل وداع

بی‌بی زلیخا بندانداز دربار

خواندن کتاب حافظ ناشنیده پند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به حافط پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ایرج پزشکزاد

ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۰۶ شمسی در تهران متولد شد. پدرش حسن پزشکزاد یک پزشک و مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مؤیدالممالک فکری ارشاد بود. معزدیوان فکری نیز دایی او بود. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشته حقوق دانش‌آموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.

پزشکزاد کار نویسندگی را در اوایل دهه ۱۳۳۰ خورشیدی با نوشتن داستان‌ کوتاه برای مجله‌ها و ترجمه نوشته‌های ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد. او هنگام کار در وزارت امور خارجه، نویسنده ستون طنز آسمون ریسمون در مجله فردوسی نیز بود.

پزشک‌زاد درباره خودش می‌گوید: «از پدری پزشک و مادری معلم به دنیا اومدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران و تحصیلات عالیه رو در فرانسه در رشته حقوق گذراندم. بعد از فارغ‌التحصیلی به استخدام وزارت امور خارجه درآمدم و به‌عنوان دیپلمات تا انقلاب در اونجا کار کردم. بعد از انقلاب از کار اخراج شدم به‌طوری‌که حتی حقوق بازنشستگی هم شامل حالم نشد. بعد از اون به فرانسه برگشتم و به کار روزنامه‌نگاری و قلم زنی و نوشتن اراجیف مشغول شدم»

هرچند امروزه پزشکزاد را فقط با دایی جان ناپلئون می‌شناسند؛ اما او آثار دیگری مانند: حاج مم‌جعفر در پاریس، بوبول، آسمون ریسمون، شهر فرنگ از همه رنگ، انترناسیونال بچه‌پرروها، رستم صولتان، گلگشت خاطرات، بلیط خان‌عمو، مصدق بازمصلوب: چند مقالهٔ سیاسی و چندین مقاله‌ی سیاسی و تاریخی و ترجمه‌های دختر گرجی از موریس دوکبرا، زندانی کازابلانکا از موریس دوکبرا، فردا گریه خواهم کرد از لیلیان روت، شوایک سرباز پاکدل از یاروسلاو هاشک، دو سرنوشت از ویلکی کالین و ... در کارنامه خود دارد. بعضی منتقدان پزشکزاد را بهترین رمان‌نویس طنز‌پرداز ایران می‌دانند. 

بخشی از کتاب حافظ ناشنیده پند

«عازم حرکت از خانه، برای رفتن نزد شمس‌الدین بودم که اسحق رسید. گفت پدرش از من خواسته که فوراً و تنها به دیدنش بروم. دو روز طولانی در انتظار خبری از جانب او گذرانده بودیم. با شمس‌الدین قرار گذاشته بودیم که به اتفاق پیش عبید برویم. با این پیغام مولانا، منتظر رسیدن شمس‌الدین نشدم. مولانا را شاد و سردماغ دیدم. تا مرا دید گفت:

ـ خبرهای خوب دارم که خواستم اول به تو بدهم و بعد به شمس‌الدین. بنفشه را هم پی کاری فرستادم که با تو تنها صحبت کنم.

و بعد از آنکه به من اجازهٔ نشستن داد، دنبالهٔ کلامش را گرفت:

ـ مثل اینکه توطئهٔ ما به نتیجه رسیده است. چون بعد از اینکه قاصد ما پیغامش را با امانت تمام به مقصد رسانده...

با جسارت کلامش را بریدم:

ـ از غانم خبر تازه‌ای به مولانا نرسیده است؟

بعد از عذرخواهی از اینکه کلامش را قطع کرده‌ام، افزودم:

ـ شمس‌الدین نگران عواقب مزاحی است که با غانم دربارهٔ تعداد ابیات قصیده کرده است.

عبید گفت:

ـ بیخود نگران است. چون غانم به وسیلهٔ کلو عمر به امیر مبارز معرفی شده و با اینکه شنیده‌ام که امیر مبارز فقط دو بیت قصیده‌اش را گوش کرده و سر بیت دوم هم با مهترش دربارهٔ علیق اسب‌ها مشغول صحبت شده، غرق شعف و افتخار است. دور شهر می‌گردد و خبر این باریابی شرف‌خیز را به همه می‌دهد. اما خبر خوش این است که انگار وحشت از کارد و گزلیک بُرّندهٔ زیر بالش عروس، داماد را از شوق دامادی انداخته است. دیروز دوباره دل نازک کلو فخرالدین برای من تنگ شده بود و باز به ناهار دعوتم کرد. خیال کردم می‌خواهد نتیجهٔ نصیحت من به جهان خاتون را بداند. نصیحتی که البته من نکرده بودم. ولی دیدم کار از کار گذشته، چون وقتی مرا دید با قیافهٔ غمزده‌ای گفت که ناصرالدین عمر به او خبر داده که به علت اشتغالات و مشکلات وظایف خطیر شحنگی شهر بزرگ شیراز، از ازدواج با جهان خاتون منصرف شده است و به او مأموریت داده که موضوع را به اطلاع دختر برساند. فخرالدین که از این پیشامد سخت غصه‌دار شده، معتقد است که سنگینی وظایف شحنگی بهانه است و به یقین حرف یا حرکت نامناسبی از طرف دختر، موجب این انصراف شده است.»

معرفی نویسنده
عکس ایرج پزشکزاد
ایرج پزشکزاد
ایرانی | درگذشت ۱۴۰۰

ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۰۶ شمسی در تهران متولد شد. پدرش حسن پزشکزاد یک پزشک و مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مؤیدالممالک فکری ارشاد بود. معزدیوان فکری نیز دایی او بود. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشته حقوق دانش‌آموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.

88
۱۴۰۲/۰۷/۲۸

فوق العاده در وصفش فقط می تونم همین رو بگم. شیرین، گیرا و جذاب رمان در مورد دوره ای از زندگی حافظ شیرازیه و بسیار شیرین و جذابه. هرچند که کاملا مستند نیست و نویسنده بیشتر برداشت شخصی خودش از زندگی حافظ

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۱ صفحه

حجم

۲۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۱ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
۱۸,۳۰۰
۷۰%
تومان