کتاب شورای اژدهایان
معرفی کتاب شورای اژدهایان
کتاب شورای اژدهایان نوشتهٔ راشل آرون و ترجمهٔ سهیلا سهرابی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان فانتزی نوجوان را منتشر کرده است. این اثر سومین کتاب از مجموعهٔ «هارت استرایکرها» است.
درباره کتاب شورای اژدهایان
کتاب شورای اژدهایان (No good dragon goes unpunished) نوشتهٔ راشل آرون است. این رمان فانتزی در ۱۹ فصل نگاشته است. نویسنده کتاب را با شرحی از وضعیت شخصیتی به نام «چلسی» آغاز کرده است؛ چلسی، جوانترین دختر «بتزدای قلبشکن» روی کف مرمر سیاه به زانو افتاده و پیشانیاش را روی زمین گذاشته بود. مادرش که از سر تا پا خود را با طلای «آزتکها» آراسته بود، در کنارش زانو زده بود و پیشانی تاجدارش را به سنگهای سرد میسایید. این بار برای یک بار هم که شده، مادرش خطرناکترین موجود آن اطراف نبود. مگر او چگونه مادری است؟ بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب شورای اژدهایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانانی که به داستانهای خارجی و رمانهای فانتزی علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شورای اژدهایان
«فردریک شانه بالا انداخت. «کی میدونه؟ اون هیچوقت با کسی جز بتزدا حرف نمیزنه. نمیدونم امروز چی از کنار بتزدا تکونش داد، اما به نظر میآد سلحشور خانواده حالا قاطعانه توی تیم جولیوسه. اون جلوی کل خانواده تا پایین کوهستان پرواز کرد و شما رو از دست گرگوری نجات داد.»
جولیوس نمیتوانست آنچه را میشنید باور کند. آخرین بار که کنراد را دیده بود، آن اژدهای عظیم به دیوار خزانه تکیه داده و درحالیکه بتزدا هر کاری دوست داشت میکرد، عملاً نقش یک ستون را داشت. اما ظاهراً حتی شوالیهٔ مادر هم برای خود حد و مرزهایی داشت. فکرش خیلی جولیوس را خوشحال کرد، ولی شادیاش به خاطر معنایی که آخرین قسمت داستان فردریک میتوانست داشته باشد از بین رفت.
با اضطراب آب دهانش را فرو داد و گفت: «وقتی میگی من رو نجات داد، منظورت این نیست که اون گرگوری رو...»
فردریک سرش را تکان داد و گفت: «نه. و شخصاً فکر میکنم کارش اشتباه بود. ولی حتماً خواسته به فداکاری شما برای نکشتن اعضای خانواده احترام بذاره، چون با وجود اینکه گرگوری کاملاً حقش بود اعدام عمومی بشه، کنراد بهش رحم کرد و گزینهٔ تبعید رو بهش پیشنهاد داد. گرگوری هم که یه ترسوی واقعیه، تبعید رو به مرگ ترجیح داد. زندهست، ولی دیگه یه هارتاسترایکر نیست.»
او حتماً در آینده مشکل برایشان درست میکرد، اما جولیوس در حال حاضر اهمیتی نمیداد. فقط با آسودگی توی تختش ولو شد و بعد احساس پیروزی بسیار اژدهاواری به او هجوم آورد.
موفق شده بود. با نقشههای مادرش و گرگوری رودررو شده و پیروز شده بود. البته فقط به این دلیل که کنراد برای نجاتش قدم پیش گذاشت، اما همان هم یک پیروزی به حساب میآمد! کنراد همیشه طرف بتزدا بود. حالا علناً از او سرپیچی کرده بود تا به جولیوس کمک کند، بهعلاوه بدون کشتن انجامش داده بود. با توجه به اینکه له کردن گرگوری برایش هیچ زحمتی نداشت، زنده گذاشتن او حتماً انتخابی آگاهانه بوده؛ تازه جلوی کل خانواده هم چنین تصمیمی گرفته بود. چنین کاری اساسا به معنای آن بود که کنراد آشکارا حمایتش را از روش جدید جولیوس برای ادارهٔ خانواده اعلام کند؛ و وقتی کنراد حرفی میزد، بقیه گوش میکردند. «این ممکنه همه چی رو عوض کنه.»
فردریک گفت: «کم لطفی میکنید. خیلی از هارتاسترایکرها کنراد رو والاترین نمونه از کمال اژدهایی میدونن. مهم نیست منظورش همین بوده باشه یا نه، حالا که به نظر میآد علناً طرف شما رو گرفته، کل کوهستان دیوانهوار مشتاقن که اعلام کنن همیشه در خفا خیلی از شما خوششون میاومده. وقتی زیر عمل بودین ایان سه بار اومد که ببینه کی اونقدری حالتون خوب میشه که بتونین باهاش برین اینور و اونور و تبلیغات کنین. داره فشار میآره که تا فردا صبر نکنه و رأیگیری رو همین امشب برگزار کنه تا بیشترین استفاده رو از حس و حال الان خانواده ببره.» »
حجم
۶۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۸۳ صفحه
حجم
۶۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۸۳ صفحه
نظرات کاربران
بی صبرانه منتظر جلد ۴ و ۵ ام هستم و بابت این مجموعه بسیار سپاس گزارم هم از نویسنده هم از مترجم عزیز ؛ کل این سه جلد درباره تقابل چرخه خوشنت و مهربانیست و نشون میده چقدر فداکاری برای