کتاب پس از مهمانی
معرفی کتاب پس از مهمانی
کتاب پس از مهمانی نوشتهٔ ترنس راتیگان و ترجمهٔ وحید فولاپور است. نشر قطره این نمایشنامهٔ انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب پس از مهمانی
کتاب پس از مهمانی (After the Dance) حاوی یک نمایشنامهٔ سهپردهای است. این نمایشنامه، داستان نسل پس از جنگ است؛ داستان تحولات اجتماعی و روانی حاصل از جنگ، داستان تغییر و داستان گذار از دورانی به دوران دیگر؛ داستان آدمهایی که مدام به گذشته فکر میکنند و اسیر خاطرات و یادهای پایانیافته هستند و آدمهایی که نقاب بر چهره دارند و برای حفظ ظاهری عامهپسند از خودِ واقعیشان فاصله میگیرند و از خویش بیگانه میشوند. این نمایشنامهٔ معاصر انگلیسی، پیامی واضح دارد برای کسانی که بهمنظور فرار از واقعیتهای زندگی، بهعمد در لاک بیقیدی و انفعال فرو رفتهاند. پیام این است که فرار از حقیقت محال است.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب پس از مهمانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ انگلستان و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره ترنس راتیگان
ترنس راتیگان (Terence Rattigan) در ۱۰ ژوئن سال ۱۹۱۱ در لندن به دنیا آمد. او نوهٔ «سِر ویلیام هنری راتیگان» بود؛ حقوقدانی که بعدها به پارلمان انگلستان پیوست. اولین موفقیت ترنس راتیگان در عرصهٔ نمایشنامهنویسی در سال ۱۹۳۶ با نمایش کمدی «فرانسویِ بدون اشک» نصیب او شد. بعد از آن در سال ۱۹۳۹ نمایشنامهای با مضمونی جدیتر به نام «پس از مهمانی» (After the Dance) به رشتهٔ تحریر درآورد، اما با شروع جنگ جهانی دوم، مجال چندانی برای نگارش و جولان در عرصهٔ ادبیات باقی نماند. در جنگ جهانی دوم، در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا خدمت کرد و همین تجربه باعث شد نمایشنامهٔ «مسیر نورانی» را خلق کند. کمی بعد، او را از خدمت معاف کردند تا بتواند روی این نمایشنامه کار کند و آن را به فیلمنامه تبدیل کند. این فیلم در سال ۱۹۴۵ با عنوان «راهی بهسوی ستارهها» روی پرده رفت. بعد از جنگ، ترنس راتیگان به نوشتن نمایشنامه در دو ژانر کمدی و درام ادامه داد و کمکم نامش در مقام نمایشنامهنویسی موفق مطرح شد. موفقترین نمایشنامههای او عبارتند از «پسر خانوادهٔ وینزلو» (۱۹۴۶)، «اسکندر مقدونی» (۱۹۴۸)، «انتخاب» (۱۹۵۲) و «میز شمارهٔ هفت» (۱۹۵۴). راتیگان در سال ۱۹۷۷ در همیلتون برمودا و در ۶۶سالگی بر اثر سرطان استخوان درگذشت. خاکستر او در مقبرهٔٔ خانوادگی خاندان راتیگان در آرامستان کنزال گرین نگهداری میشود. از او حدود ۳۰ نمایشنامه و ۲۰ فیلمنامه باقی مانده است. برخی از نمایشنامههای او در زمان حیاتش و با همکاری خودش به فیلمنامه تبدیل شد.
بخشی از کتاب پس از مهمانی
«صحنه: همان مکان. ساعت حدود یک نیمهشب است. مهمانی هنوز ادامه دارد. تمام شخصیتهایی که تاکنون معرفی شدهاند بهاستثنای جان و پیتر در صحنه حضور دارند. هیچکس لباس شب به تن ندارد. بیشترشان نامرتب و ژولیدهاند. تمام مهمانها کمابیش همسن هستند: در نیمه یا اواخر دهه سی زندگیشان.
پرده که بالا میرود، اولین چیزی که جلب توجه میکند همهمهٔ زیاد است. همه با صدای بلند و همزمان صحبت میکنند. صدای گرامافون نیز بسیار بلند است. ویلیامز بههمراه یک دستیار بین مهمانها میچرخد و لیوانهای نوشیدنی را پر میکند. دو نفر از در سمت چپ خارج میشوند. یک زوج در انتهای صحنه ایستادهاند و مشغول جروبحث هستند. صدایشان بلند میشود تا جایی که بین همهٔ صداهای دیگر بهطور واضح به گوش میرسد. مویا لکسینگتون و لارنس والترز هستند. صدایشان بالا و بالاتر میرود.
لارنس: اینقدر لوس و حالبههم زن نباش، مویا.
مویا: من حالبههمزن نیستم. تویی که حوصلهٔ آدم رو سر میبری.
لارنس: دلم میخواد بخوابونم توی گوشت.
مویا: یالا بزن، من هم میزنم!
دیوید: قوانین بوکس رو رعایت کنین، لطفاً.
لارنس: دیوید، مویا یه هرزهٔ عوضیه.
دیوید: معلومه که هست، لارنس. (دستش را با مهربانی دور کمر مویا حلقه میکند.) همیشه بودی، مگه نه، مویای عزیزم؟
مویا: دیوید، مهمونیه خیلی خوبه. ببین جوآن چقدر خوشگل شده امشب. تو هم که دیگه نگو، مرد دلخواه منی.
لارنس: سعی نکن طفره بری، مویا.
مویا: باشه، بهش بگو. من خجالت نمیکشم.
لارنس: اون میگه برادران مارکس۳۸ غیرقابل تحملن.
دیوید: (با جدیت) پروازهای مداوم به استرالیا مخش رو تکون داده.
مویا: دیوید، بهت گفتم قراره ماه دیگه از روی قطب پرواز کنم؟
دیوید: آره، خبرش رو توی روزنامه خوندم.
لارنس: (با بدجنسی) گمون کنم اگه از مویا بپرسی میگه میکیماوس از دانلد داک بهتره.
مویا: راستش رو بخوای آره؛ همینطوره.
لارنس: (با ناامیدی) وای خدای من!
مویا: اوه، ببین کی اینجاست، دوریس. من برم ببینم جریان اون راننده تاکسیه چی بوده.
راه خود را بهطرف گوشهٔ سالن باز میکند و زنی را بامحبت در آغوش میگیرد.
لارنس: دیوید، این مهمونی حرف نداره. درست مثل قدیمها.
دیوید: آره، متأسفانه مثل قدیمهاست.
یک زن: (در حال وارد شدن) عزیزم، چقدر وحشتناک بود.
مویا: (رو به عدهای از مهمانان) شنیدین میخوام از روی قطب پرواز کنم؟
یک مرد: چرا؟
سیریل: به نظر من پرواز از روی قطب خیلی جرئت میخواد.
جوآن وارد میشود.
جوآن: (با صدای بلند) سلام به همه!
مهمانان ساکت میشوند و بهطرف او برمیگردند.»
حجم
۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه