کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب دوم)
معرفی کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب دوم)
کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب دوم) نوشته هان یئول است، این کتاب با ترجمه آرمان دیانت مهر منتشر شده است. کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب دوم) را انتشارات طلوع ققنوس منتشر کرده است.
درباره کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب دوم)
تائه هیوک یک پسر نوجوان دبیرستانی است که یک صبح بعد از کابوس هولناکی بیدار میشود، کابوس به او نشان میدهد که برای ۱۰ سال به جرم قتل زندانی شده و قرار است به زودی اعدام شود. تائه از خواب بیدار میشود و حالش بد است. در خانه به دنبال یک ایینه میگردد تا خودش را ببیند. او میترسد که این خواب واقعی باشد و حالا او مردی سی و چند ساله باشد.
او یک آیینه پیدا میکند، خودش را میبیند و خیالش راحت میشود اما در همین زمان چیزی در آیینه میبیند. گویی کسی پشت آیینه است. در همین زمان چیزی روی آیینه نمایش داده میشود.
مهارت جعل یکسوم فعال
مهارت جاسوسی فعال
مهارت خشونت فعال
(چالاکی به دلیل فعالیتهای سریع شما از حد توانتان بالاتر رفته است.)
استقامت، فراست، چالاکی، سرعت عمل
تغییر چهره فعال
و حالا تائه هیوک به یک خلافکار حرفهای تبدیل میشود.
خواندن کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات تخیلی و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تبهکار افسانه ای (کتاب دوم)
«وای خدای من ... یک نقشه برای رهبری تمام شرکتکنندگان و فرار بیسابقه است. تا حالا چنین شرکتکنندهای داشتیم؟ اگر این اتفاق بیفت، واقعاً مثل معجزه موسی میمون!»
«چند تا شرکتکننده باقیمانده؟»
«۱۷ تا بهاستثنای گرگها ...»
حالا در ادامه میخوانیم ...
«وای خدای من ... یک نقشه برای رهبری تمام شرکتکنندگان و فرار بیسابقه است. تا حالا چنین شرکتکنندهای داشتیم؟ اگر این اتفاق بیفت، واقعاً مثل معجزه موسی میمون!»
«چند تا شرکتکننده باقیمانده؟»
«۱۷ تا بهاستثنای گرگها ...»
«اگر نقشه موفقیتآمیز باشه، مبلغ ۳٫۴ میلیارد یوان می¬شود!»
مهمانها درباره نقشه هجرت گوسفند سیاه شنیده بودند. گوسفندی که گرگها را شکار میکند. این خودش بهاندازه کافی شوکه کننده بود. اما این پایان ماجرا نبود. گوسفند سیاه شروع به رهبری سایر گوسفندان برای فرار از سیرک کرده بود.
اکثر مهمانها که نقشه را میشنیدند، فکر میکردند این یک کلاهبرداری بهدقت برنامهریزیشده است. او و گروهی از افراد داشتن شرکتکنندگان را فریب میدادند تا زنده بمانند. اگر موفق میشدند، این بهترین کلاهبرداری تاریخ سیرک مرگ میشد.
همین بهتنهایی سبب میشد افراد نقابدار عرقریزان مانیتور را تماشا کنند. این جذابیت یک نمایش اعتیادآور بود.
«این نمایش بهتنهایی چند میلیارد میارزد. بلافاصله لی چئول سو را به¬عنوان یک گرگ مورد بررسی قرار بدهد!»
درخواستهایی مبنی بر حضور چئول سو به¬عنوان یک گرگ در سیرک مرگ بعدی ارائه شده بود. هر بار که چئول سو یک معما را حل میکرد، آه بلندی شنیده میشد.
«هوو! او به بهترین شکل از خانه معما خارج شد!»
«این مسخره است! چطور توانست به این سرعت حلشان کند؟»
«من ۹ سؤال را نتوانستم حل کنم ...!»
صحنههای خارقالعاده ادامه داشت. گوسفند سیاه همه سؤالات را حل کرد و با یک حالت بیخیال جایزه نقدی را دریافت کرد.
«چطور؟ ساده است مگر نه؟»
فریادهای شادی سالن رقص را به لرزه انداخت. جو طوری بود که انگار تیم ملی فوتبال کره یک گلی را که عقب بوده، جبران کرده! و تنها کسی که ساکت مانده بود، نقاب شیر بود. او منتظر بود تا منابعش هویت لی چئول سو را پیدا کنند.
یک تصویر واضح از صورتش. اسمش. سنش بیست و چندساله بود.
اگر آنها این اطلاعات را داشتن، همه جزئیات میتوانست طی ۳۰ دقیقه برملا بشود. او دکمه تلفن را فشار داد چون تماسی که منتظرش بود، دریافت شد.
«منم. چی پیدا کردی؟»
«آن ... خوب. هرچقدر گشتم، هیچ اطلاعاتی پیدا نکردم که با شخصی که توضیح دادی، همخوانی داشته باشه.»
«چی؟ حتی با آن مقدار پول هم نتوانستی پیدایش کنی! ای حرامزاده نالایق!»
«واقعاً متأسفم. فکر کردم شاید اسمش مستعار باشه به همین خاطر کارتهای ثبتنام مردان بالغ را هم جستجو کردم. راستش ...»
«پس باید یک روح باشه!»
«من شرمندهام.»
نقاب شیر با عصبانیت قطع کرد. سرانجام نتوانست گوسفند سیاه را شناسایی کند. نقاب شیر به تصویر سئو تائه هیوک روی مانیتور نگاه کرد. با صدای لرزان زیر لب گفت.
«تو ... کدام خری هستی؟»
سپس دوباره سکوت کرد.
یک شخص دیگر روی مانیتور بود. زنی به نام آن ایون جئونگ که از ابتدای سیرک مرگ به گوسفند
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۹۵ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۹۵ صفحه