کتاب ذهن خوانی
معرفی کتاب ذهن خوانی
کتاب ذهن خوانی نوشتهٔ دیوید جی. لیبرمن و ترجمهٔ علی علی پناهی است و انتشارات ذهن آویز آن را منتشر کرده است. ذهنخوانی علم نوین رمزگشایی از افکار، امیال و هویت واقعی انسانهاست.
درباره کتاب ذهن خوانی
در کتاب ذهن خوانی شما با پیشرفتهترین روشها در زمینهٔ شناخت افراد آشنا میشوید که قابلیتهایی شبیه تلهپاتی یا دورآگاهی به شما میدهد. در هر شرایطی، از گفتوگوهای اتفاقی و غیرمنتظره گرفته تا بحثهای عمیق، متوجه خواهید شد دیگران صَرفنظر از ادعاهای خود، واقعاً چه فکری در سر و چه احساسی در درون دارند؛ لذا از آنچه در عمق ضمیر ناخودآگاه آنها میگذرد آگاه خواهید شد، حتی زمانی که ممکن است خودشان آن را انکار کنند و مایل نباشند با افکار، احساسات و نگرانیهای خود آگاهانه برخورد کنند.
این کتاب حاوی مطالب کاملاً جدید است و بهندرت به علائم و نشانههای قدیمی زبان بدن اتکا میکند. بسیاری از کارشناسان اظهار میکنند وقتی طرف شما دستها و پاهای خود را روی هم انداخته، به این معناست که او حالت دفاعی دارد و با شما موافق نیست. گرچه این تفسیر از نظر فنی غلط نیست، اما اگر سوژه شما در اتاقی سرد روی صندلی نشسته باشد که دسته ندارد، پیامهای دیگری به شما میدهد. بله، ارتباط چشمی کم یا نداشتن تماس چشمی نشانهٔ فریب و حقهبازی طرف مقابل شماست، اما افراد حقهباز خودشان هم این مطلب را میدانند. مهمتر اینکه، شما چگونه میتوانید افکار شخص روانپریشی را بشناسید که دروغهای خودش را هم باور میکند؟ یا چگونه میتوانید افکار فردی جامعهستیز و دروغگو را تشخیص دهید که به چشمان شما نگاه میکند و به تمام مقدسات هم سوگند میخورد که راست میگوید؟
اکنون میتوانیم راهبردهای کلیشهای را کنار بگذاریم که ادعا میشود برای خواندن افکار دیگران مفید هستند و براساس مشاهدهٔ سطحی از لباس و ظاهر افراد شناخت کاملی از ذهن و افکار آنها ارائه میکنند. برای مثال، آیا گردنبندی که نام مقدسات روی آن نوشته شده، حاکی از پایبند بودن صاحب گردنبند به ارزشهای معنوی است؟ پاسخ این است که الزاماً خیر. آیا لباس فاخر و کفشهای براق نشانهٔ جاهطلبی و بلندپروازی محسوب میشود؟ پاسخ منفی است.
آیا میتوان براساس رفتاری خاص، دلباختهٔ کسی شد؟ پاسخ این است که این کار غیرمنطقی است. اینکه دوست شما همیشه تأخیر دارد، الزاماً به این معنا نیست که او آدم بیملاحظهای است. شاید او آدم وسواسی است که میخواهد قبل از خروج از خانه، تمام کارها مطابق میل او باشد. شاید هم او حال خوشی ندارد و متوجه گذشت زمان نیست. اگر بخواهیم به فرضیههای سطحی اتکا کنیم، امکان برداشت بد از دیگران فراوان خواهد بود.
در این صورت چهکار باید کرد؟ روشهایی که در این کتاب آمده، در چندین مرکز، آموزش داده میشوند، مانند: واحد آنالیز رفتار در ادارهٔ افبیآی، سازمان سیا، آژانس امنیت ملی (امریکا)، تقریباً در تمام واحدهای ارتش امریکا و نهادهای اجرای احکام در جهان. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که به چند نکته کلیدی توجه کنید که با ذرهبین تقریباً جادویی حالت روحیه، افکار و احساسات فرد و مهمتر از همه، میزان صداقت و سلامت روانی او را بررسی میکنند.
بسیاری از این روشها بدون ارتباط متقابل با سوژه مدنظر و بیشتر مواقع فقط با گوشدادن به یک گفتوگو، سخنرانی، پیام ضبطشده یا حتی با خواندن یک پست الکترونیک قابلاستفاده هستند. توانایی خواندن افکار دیگران، بدون نیاز به دیدن آنها در روزگاری که مردم نقاب بر چهره میزنند و همایشها بهصورت ویدئویی برگزار میشود، بسیار ضروری است.
در فصلهای پیشرو قدمبهقدم به شما نشان داده میشود که دقیقاً چگونه بگوییم فرد مدنظر ما در شرایط عادی چه فکری در سر دارد. برای مثال، شما دقیقاً متوجه خواهید شد چگونه میتوان گفت فلان شخص قابل اعتماد است یا خیر، آیا فلان همکار پریشان و آشفته است یا حال خوبی ندارد. هنگامیکه با شرایطی روبهرو میشوید که ممکن است شما را دچار نگرانی کند، مثل: مذاکره، بازپرسی، سؤالاتی درباره سوءاستفاده، سرقت یا کلاهبرداری یاد خواهید گرفت چگونه در وقت، سرمایه و انرژی خود صرفهجویی کنید.
خواندن کتاب ذهن خوانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ذهن خوانی
«شما میتوانید با توجه دقیق به آنچه دیگران درخصوص شما میگویند و نیز نحوهٔ گفتن آنها _نحوهٔ بیان و ساختار جملات آنها_ بفهمید واقعاً در ذهنشان چه میگذرد. برای اینکه بدانید نحوهٔ کار چگونه است، نگاهی سریع به یکی از درسهای سادهٔ دستورزبان خواهیم داشت.
ضمیر شخصی، با نگاه دستورزبانی، به فرد یا گروهی از افراد اشاره میکند. ضمیر شخصی میتواند فاعلی، مفعولی یا ملکی باشد. در دستورزبان وقتی دربارهٔ شخص یا اشخاص صحبت میکنیم، سه وجه وجود دارد:
- اولشخص: من، به من، مال من، ما، به ما و مال ما
- دومشخص: تو، به تو، مال تو، شما، به شما و مال شما
- سومشخص: او، به او، مال او، آنها، به آنها و مال آنها
ممکن است اینطور به نظر برسد که ضمایر فقط جای اسامی قرار میگیرند تا از تکرار اسامی جلوگیری شود. برای مثال: «احمد کیف احمد را در خانهٔ احمد جا گذاشت.» جملهٔ خیلی خوبی نیست، اما این جمله بهتر به نظر میرسد: «احمد کیفش را در خانهٔ خود جا گذاشت.» از دیدگاه روانشناسی زبان، ضمایر میتوانند نشان دهند که آیا فردی تلاش دارد خود را از کلماتش جدا کند و از آنها فاصله بگیرد یا خیر. دقیقاً به همان دلیلی که یک دروغگوی بیتجربه و خام هنگام صحبتکردن نگاهش را از شما برمیگرداند؛ زیرا تماس چشمی موجب افزایش صمیمیت و رابطهٔ نزدیک میشود، کسی که دروغ میگوید هم معمولاً ناخودآگاه تلاش میکند بین خود و مخاطبش فاصله بیندازد. استفاده از ضمایر شخصی (مثل: من، به من، مال من) نشان میدهد که فرد به گفتهٔ خود پایبند و متعهد است. حذف ضمایر شخصی از اقدام مدنظر میتواند به این معنا باشد که طرف حاضر نیست بپذیرد آنچه میگوید از خود اوست.
دقیقاً به همان دلیلی که یک دروغگوی بیتجربه و خام هنگام صحبت نگاهش را از شما برمیگرداند؛ زیرا تماس چشمی موجب افزایش صمیمیت و رابطهٔ نزدیک میشود، کسی که دروغ میگوید هم معمولاً ناخودآگاه تلاش میکند بین خود و مخاطبش فاصله بیندازد.
اکنون نمونهای از تحسین و تمجید روزمره را بررسی کنیم. اگر گوینده به آنچه میگوید باور دارد، به احتمال زیاد از ضمیر شخصی استفاده میکند. مانند: «واقعاً ارائهٔ شما عالی بود.» یا «از صحبتهای شما در همایش لذت بردم.»، اما کسی که از روی تملق و ریاکاری سخن میگوید، به احتمال زیاد چنین چیزی میگوید: «ارائه عالی بود» یا «به نظر میرسد خیلی تحقیق کردی.» در حالت دوم خود گوینده از معادله حذف شده است. البته با یک جمله نمیتوان صداقت کسی را ارزیابی کرد، اما همان یک جمله سرنخ مهمی است.»
حجم
۱۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
با سپاس از ترجمه ی روان و بی نقص🌹 ... و بازخوانی/ خوانش/ بسیار با کیفیت و ارزشمند .... و قابل ستایش👋🙏 اگرچه محتوای کتاب، بیشتر متناسب با ساختار اجتماعی و فرهنگی، / و گونه ای از روابط اجتماعی، انسانی /