کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا)
معرفی کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا)
کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا) نوشتهٔ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است. انتشارات شهید ابراهیم هادی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۲۴ یادداشت از شهدا.
درباره کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا)
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا) بخشی از یادداشتهای شهدای دوران جنگ ایران و عراق را گردآوری کرده است. این اثر دربردارندهٔ یادداشتهایی آسمانی است که با شهادت نگارنده، ناتمام ماندهاند. به عقیدهٔ نویسنده متون به جا ماندهٔ شهدا، دریایی از معرفت است؛ چراکه بسیاری از این انسانها در یادداشتهای خود عباراتی دارند که میتواند چراغ راه ما باشد. آنان چشم بر باطن عالم گشودند و حقیقت را مشاهده کردند.
خواندن کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ یادداشتهای شهدا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مسیر دلدادگی (یادداشت های عارفانه و ادبی از شهدا)
«از خداوند بزرگ مسئلت مینمایم به امام زمان ولی عصر (عج) اجازهٔ ظهور هر چه زودتر بدهد تا اینکه عدل جهانی را هر چه سریعتر در تمام جهان گسترش دهد و سپس حرفی دارم به مادرم.
مادر جان این چند کلمه که روی این کاغذ نوشتم پس از شهادتم به دست شما خواهد رسید.
دوست دارم در شب جمعه روزه باشم یا تشنه بمیرم که مثل مولایم حسین (ع) با لب تشنه شهید شده و پس از شهادت سه روز بدنم در صحرا بماند که مثل مولایم غریب باشم.
پس مادر جان وصیت من به شما این است در انظار دشمنان انقلاب گریه نکنی، شاید با گریهٔ تو خوشحال شوند، از خداوند برایتان صبر و استقامت آرزو میکنم.
همسرم برای شما هم از خداوند صبر و استقامت آرزومندم. امیدوارم که صدای شیون و گریهٔ شما را نامحرم نشنود. خواهران عزیزم به شما به جز صبر و راضی بودن به رضای خدا چیز دیگری سفارش نمیکنم.
نامهٔ شهید افضلی به دختر و پسرش است که طبق وصیتنامهٔ خودش، بعد از ده سال در سال ۱۳۷۱، نامه را به آنها دادند. دخترش موقع شهادت تنها چهارده روز و پسرش یک سال و نیم داشت.
بسمهٔ تعالی. نامهای در روزهای آخر عمر و نزدیک شدن به فتح و پیروزی، به فرزندان عزیزم عباس و منصوره.
سلام فرزندان خوبم، خیلی مایل بودم شما را به دست خود بزرگ کنم و تربیت نمایم، اما کاری واجب و زمانی سرنوشتساز باعث شد از شما دل کندم و به راهی رفتم که بازگشت نداشت. شما را به خدا سپردم و به سوی خدا حرکت نمودم.
فرزندان عزیزم! زندگی بشر از ابتدا چنین شروع و گویی در سرنوشت انسان نوشته شده که دائم با هم در جنگ و ستیز باشند.
حیوانات برای سیر شدن، یکدیگر را پاره میکنند، اما انسانها که سیرند، انسانهای ضعیف را پارهپاره میکنند، تا از جان کندن آنها لذت ببرند.
آنهایی که بیشترین سعی و ابتکار خود را صرف ساختن سلاح بیشتر برای آدمکشی میکنند، دنیا را در جنگ فروبردهاند؛ برای اینکه بیشتر بخورند و شهوترانی کنند؛ باز هم سیر نمیشوند. جنگهای دنیا همیشه اینجور بوده...
به جز انقلاب رسول اکرم (ص) که به دستور خداوند متعال و برای اسلام و پس از او قیامهای حسین بن علی (ع) و عدهای که در رابطه با ولایت و امامت بوده است و پس از چند قرن قیام امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران که با پشتوانهٔ ولایت فقیه انجام شد.
ولی گرگان آدمخوار و جهانخواران شرق و غرب همین که منابع درآمد غصبی خود را در خطر دیدند، از هر سو بر ما تاختند و به طمع سلب آزادی و حاکمیت ما هر چه توانستند از شیطان کمک گرفتند.
لذا من هم لازم دیدم که از حق خود و حق شما دفاع کنم و به جبهه آمدم. در اینجا هر کاری که به من ارجاع شد، با نیت قرب به خدا انجام دادم،.»
حجم
۴۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۴۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه