دانلود و خرید کتاب رها شده ها تامس آگدن ترجمه الهام ذوالقدر
تصویر جلد کتاب رها شده ها

کتاب رها شده ها

نویسنده:تامس آگدن
انتشارات:نشر هنوز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب رها شده ها

کتاب رها شده ها نوشتهٔ تامس آگدن و ترجمهٔ الهام ذوالقدر است. نشر هنوز این رمان معاصر آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب رها شده ها

کتاب رها شده ها را یکی از ستایش‌شده‌ترین رمان‌های روان‌شناسانه‌ٔ آمریکایی دانسته‌اند که به بحران‌های فردی یک زن پرداخته است؛ زنی که متأثر از کودکی بغرنجش، تمام جوانی و بزرگ‌سالی‌اش و نقش‌هایی‌ که باید در زندگی به عهده بگیرد، مخدوش شده و او هر لحظه فروپاشی روانی را تجربه می‌کند. توماس آگدن ازهم‌گسیختگی ذهنی زنی را تصویر کرده است که این ازهم‌گسیختگی دایرهٔ بزرگی از افراد پیرامون او و روابطشان را به‌شدت متأثر می‌کند. این رمان زندگی خانواده‌هایی کشاورز در پیچ‌وخم‌های زندگی در دل کانزاسِ آمریکا و روایتی هولناک از سرگردانی چند نسل است که هم به تاریخ و جامعهٔ آمریکایی حمله می‌کند و هم تحلیل دقیق روان‌کاوانه‌ای از تک‌تک شخصیت‌هایش ارائه می‌دهد.

خواندن کتاب رها شده ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رها شده ها

«ارل انتظار نداشت مهمانان در پذیراییِ مراسم خاکسپاری این همه وقت بمانند. با وجود سنگینی هوای شرجی تا اواخر بعدازظهر آن‌جا بودند. به جای چهره‌های عبوس و شانه‌های خمیده که پیش‌بینی کرده بود، همهمهٔ گفت‌وگوهای پر شور و حال به گوش می‌رسید. برای مردمی که در شهرکی کشاورزی زندگی می‌کنند حضور دوستان قدیمی که مدت‌ها بود نقل‌مکان کرده بودند و غریبه‌ای مسحورکننده و مرموز که شباهت زیادی به مارتا داشت اتفاقی نادر و خوشایند بود حتی اگر مراسم تدفین مسبب آن باشد.

پس از این‌که ملودی و وارن با پدربزرگ‌شان و لزلی حرف زدند، توجه‌شان کاملاً به زنی جلب شد که شبیه مادرشان بود. ملودی جرئتش را جمع کرد که به او نزدیک شود و وارن یک قدم پشت سرش بود. وقتی نزدیکش شدند هنوز نمی‌دانستند چه بگویند، او از نزدیک حتی زیباتر بود. به آن‌ها لبخندی زد که خالصانه بود و گفت: «سلام ملودی، سلام وارن. به خاطر مادرتان خیلی متأسفم. دل من هم برایش تنگ شده است. من خواهرش هستم، آن.»

ملودی و وارن هم سلام کردند. ملودی بدون اتلاف وقت پرسید: «اسم ما را از کجا می‌دانید؟ چه‌طور تا به حال هیچ‌کس چیزی از شما به ما نگفته است؟ شما کجا زندگی می‌کنید؟ خانواده‌ای هم دارید؟»

آن خندید و گفت: «برای پرسیدن تمام سؤال‌هایت وقت پیدا می‌کنیم. من در شیکاگو زندگی می‌کنم و یک دختر دارم، سوفی، که هم‌سن توست وارن. اسم شما را پدرتان به من گفته چون خیلی به شما دو تا افتخار می‌کند.»

ملودی دوباره پرسید: «چه‌طور تا به حال هیچ‌کس حتی یک بار هم حرفی از شما نزده است؟»

«داستانش طولانی است اما لبّ کلام این است که قبل از به دنیا آمدن شما، بین من و مادرتان دعوایی پیش آمد و بعد از آن دیگر با هم حرف نزدیم. می‌دانید، آدم فکر می‌کند تمام زمانِ دنیا را در اختیار دارد، تا این‌که کسی را که دوست دارد از دست می‌دهد. آن وقت افسوس می‌خورد که چرا زمانی را که می‌توانست به شکلی متفاوت و با او بگذراند به باد داده است.»

ملودی به خوبی آگاه بود که آن از جواب دادن به سؤال او طفره رفته است. چرا هیچ‌وقت هیچ‌کس اسم او را نیاورده بود یا حتی از وجودش خبر نداده بود. اما تصمیم گرفت آن را بگذارد برای وقت دیگری که بی‌ادبانه نباشد اما نتوانست نپرسد: «چند وقت است که بابا را می‌شناسید؟»

«اوه، از خیلی وقت پیش. ما وقتی با هم آشنا شدیم که پدر و مادرتان دانشگاه می‌رفتند و هنوز ازدواج نکرده بودند. من در شهر دیگری بودم و در یک نانوایی کار می‌کردم. گاهی هم برای دیدن مادرتان به آن‌جا می‌رفتم. او با پدرتان رابطه داشت، با او هم آشنا شدم. این‌ها مربوط به یک سال قبل از به دنیا آمدن توست.»

«خانواده‌تان چه؟»

«من و دخترم، سوفی، در یک آپارتمان در شیکاگو زندگی می‌کنیم. سوفی کلاس هفتم است. فکر کنم تو هم همین‌طور وارن.»

وارن گفت: «بله.»

«زندگی در آپارتمان اصلاً شبیه زندگی در مزرعه نیست. شما این همه فضای باز و زیبا دارید.»

ملودی پرسید: «پس چرا در آپارتمان زندگی می‌کنید؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان