دانلود و خرید کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول) جیمی تامسون ترجمه فرمهر امیردوست
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول)

کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول)

معرفی کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول)

کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول) نوشتهٔ جیمی تامسون و ترجمهٔ فرمهر امیردوست است. انتشارات دنیای اقتصاد تابان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول)

کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول) [Dark Lord: The early years] از سه‌گانهٔ «ارباب تاریکی» به قلم جیمی تامسون (نویسندهٔ مشهور بریتانیایی) است که در سال ۲۰۱۳ عنوان یکی از ۱۰ اثر پرفروش کودکان در کشورهای انگلیسی‌زبان را به دست آورد. در جلد اول با عنوان «ارباب تاریکی: سال‌های اول» با داستان سقوط ارباب تاریکی به دنیای آدم‌ها آشنا می‌شوید. همه‌چیز از یک سقوط شروع می‌شود. ارباب تاریکی یک‌باره چشمش را باز می‌کند و می‌بیند که نه‌تنها تمام قدرت‌های جادویی‌اش را از دست داده است، روی یک چالهٔ روغنی در پارکینگ شهری پر از آدم‌های معمولی سقوط کرده است.

خواندن کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ارباب تاریکی (جلد اول، سال های اول)

«یازده ژوئن ملال

نقشهٔ دنیای خودم را کشیده‌ام. امیدوارم هر چه زودتر بگردم و به جایگاه ارباب تاریکی و حکومتم برسم.

چند روز گذشته بود. سال، کریس و سوز مثل همیشه زنگ تفریح در حیاط مدرسه پیش هم رفتند. باب و کریس از حادثهٔ هیولای سفید جان به در برده بودند. باب که حالش خوب بود. البته، جای دندان روی ساعد دست راستش مانده بود و زخمی سفید روی پوستش نقش بسته بود. اما برای باب ایرادی نداشت. به زخم جنگ عادت داشت. حتی به زخم‌هایش افتخار می‌کرد.

اما برای کریس فرق می‌کرد. هنوز نتوانسته بود ماجرا را درک کند. گاهی مسائل را می‌پذیرفت، یعنی که با همه‌چیز کنار آمده بود. ارباب تاریکی، جادوگر سفید، گارگون، اورک‌ها، اسکیریت‌ها، آلاچیق، دست خبیث، طلسم و ورد و چیزهای دیگر. ولی گاهی درک این همه‌چیز خیلی سخت می‌شد. آن موقع بود که ذهن منطقی‌اش کنترل را در دست می‌گرفت و همه‌چیز را انکار می‌کرد. فکر می‌کرد هیولای سفید توهم یا خواب بوده، این‌طوری همه‌چیز به نظرش درست می‌آمد و این‌طور هم نبود که بهترین دوستش شبیه سائرون یا دارت ویدر بود که در بدن پسر بچه‌ای گیر افتاده.

اما فعلا کریس همه‌چیز را قبول کرده بود. وقتی سوز و سال پیشش بودند واقعیت اطرافش را بهتر درک می‌کرد. چهار نفری مثل همیشه در حال گفتگو بودند.

سال گفت: «باب بزرگ، حالا چه کار باید بکنیم؟»

باب گفت: «باید راه دیگری به سرزمین تاریکی پیدا کنم. مهم‌ترین کار همین است. باید همه‌چیز را سر جایش برگردانم.»

سال گفت: «وای! خدا کند این دفعه بهتر از قبل باشد. نبودن آلاچیق بازیکن‌ها خیلی سخت بود، این چند روز خیلی سخت گذشت!»

باب گفت: «نترس، ارباب ورزش، سال مالیک. من هیچ‌وقت یک اشتباه را دوبار تکرار نمی‌کنم، باور کن.»

سوز پرسید: «فکر تازه‌ای نکرده‌ای؟»

باب گفت: «نه.» اخم کرد و سرش را روی دستش گذاشت. «سخت است. خیلی سخت است.»

سال گفت: «خب، اگر برعکس بود چه کار می‌کردی؟ اگر در سرزمین تاریکی بودی و می‌خواستی به زمین بیایی چه کار می‌کردی؟»

«آه، حالا که می‌دانم زمین شما کجاست و جایگاهش را در کهکشان می‌دانم، مسئله خیلی ساده می‌شد. وردی می‌خواندم که اسمش گرفتگی دروازهٔ دنیاست.»

سال گفت: «خب، چرا طلسم را اینجا اجرا نمی‌کنی؟ البته، چون چیزی به اسم جادو وجود ندارد، حتما طلسم هم کار نمی‌کند!»

باب گفت: «تا می‌خواهی مسخره کن، ولی جادو واقعی است مطمئن باش. بگذریم، مشکل مواد مورد نیاز است. نمی‌شود روی زمین مواد مورد نیازش را تهیه کرد.»

کریس گفت: «واقعا؟ چه می‌خواهی؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان