کتاب زمین شکسته (کتاب دوم؛ دروازه‌ اوبلیسک)

کتاب دروازه‌ اوبلیسک نوشتۀ ان. کی. جمیسین با ترجمۀ مطهره اسلامی در انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است. این کتاب، جلد دوم از مجموعۀ فانتزی زمین شکسته است که در دسته‌بندی داستان‌های نوجوانان قرار دارد و توانست در ۲۰۱۷ برندۀ جایزۀ ادبی هوگو به‌عنوان بهترین کتاب سال شود. در این جلد، داستان ۳ نفر روایت می‌شود: ایسان، دخترش ناسان و محافظ او شافا.

درباره کتاب دروازه‌ اوبلیسک

داستان دروازه ابلیسک، در دل فصل پنجم ادامه دارد. چنان‌که در جلد قبلی خواندیم، مجموعۀ زمین شکسته در سرزمین یا سیاره‌ای خیالی جریان دارد. فصل پنجم، فصل فجایع و نابودی تمدن‌ها است. درواقع، علاوه بر فصل‌های چهارگانۀ زمستان، بهار، تابستان و پاییز، فصل پنجمی وجود دارد که با فاجعه می‌آید. زمان آمدنش مشخص نیست. گاهی ۱۰ سال و گاهی ۱۰۰ سال یک بار می‌آید. ماندنش هم مشخص نیست. گاهی ده‌ها سال می‌ماند. این فصل زندگی را مختل می‌کند، تمدن‌ها را نابود می‌کند و تنها ویرانه از خود بر جای می‌گذارد؛ به‌همین دلیل از صدها سال پیش دستورهایی سینه‌به‌سینه منتقل شده و قوانینی را برای ذخیرۀ آذوقه و ساخت سکونت‌گاه مناسب را توضیح داده است. در مدرسه‌های این سرزمین نیز چگونگی بقا در وضعیت سخت را در زمان فصل پنجم به کودکان آموزش می‌دهند. در کتاب قبلی، این فصل آمد و همه‌چیز را رو به نابودی برد. همچنین خواندیم که این اوروگن‌ها هستند که با قدرت ماورایی خود می‌خواهند همه‌چیز را نابود کنند. ایسان در هیاهوی این فصل، به‌دنبال دخترش می‌رود و ابایی ندارد اگر بخواهد جهان را نابود کند.

در دروازه ابلیسک، داستان ۳ نفر روایت می‌شود: ایسان، دخترش ناسان و شافا محافظ او. شافا نگهبان ناسان در زیر دریا و در حال غرق شدن بیدار می‌شود. او نجات پیدا می‌کند؛ اما به‌علت آسیبی که به مغزش وارد شده است خاطرۀ نگهبان بودنش را به یاد نمی‌آورد. در این جلد با جزئیات، داستان کشته شدن پسر ایسان به دست پدرش و ربوده شدن ناسان آمده است. او پسرش را به این دلیل کشت که فهمید اوروگن است. دخترش را هم ربود تا اوروگن بودن او را درمان کند. ناسان سفری پرمشقت با پدرش داشت که به او یاد داد چگونه از قدرتش استفاد کند. نگهبان و حامی او در این سفر شافا است که از اوروگن‌ها محافظت می‌کند. آن‌سوتر، ایسان توانسته سرپناهی برای خود پیدا کند؛ اما نتوانسته دختر گمشده‌اش را بیابد. او در کنار آلاباستر مانده تا از او بیاموزد.

در کتاب دروازه ابلیسک رازهای زیادی برملا می‌شود و این خواننده را به خواندن ادامۀ داستان ترغیب می‌کند. مادر و دختر همچنان برای یافتن یکدیگر تلاش می‌کنند، هم‌زمان نیروهایشان را پرورش می‌دهند و تلاش می‌کنند دلیل وجود فصل پنجم را کشف کنند. در این جلد با حقایق بیشتری دربارۀ اوروگن‌ها آشنا می‌شویم.

عنوان کتاب‌های ۳گانۀ مجموعۀ زمین شکسته عبارت‌اند از:

زمین شکسته (کتاب اول؛ فصل پنجم)

زمین شکسته: (کتاب دوم؛ دروازه‌ اوبلیسک)

زمین شکسته (کتاب سوم؛ آسمان سنگی)

خواندن کتاب دروازه‌ اوبلیسک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران داستان‌های نوجوانان و فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ان. کی. جمیسین

 ان. کی. جمیسین، رمان‌نویس و روانشناس، در ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۲ در ایالات متحد آمریکا به دنیا آمد. در دانشگاه تولین روانشناسی خواند و درجۀ لیسانس را اخذ کرد و برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه مریلند رفت. او تا پیش از آنکه به نویسنده‌ای مطرح و تمام‌وقت تبدیل شود، به‌عنوان روانشناس و مشاور شغلی کار می‌کرد. جمیسین برای نویسندگی به کارگاه‌های نویسندگی رفت و توانست در این رشته مهارت کسب کند. نخستین رمان او با نام صد هزار قلمرو در ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب، اولین داستان مجموعۀ ۳گانۀ وراثت بود و در همان سال نامزد جایزۀ نبیولا شد و تا مرحلۀ نیمه‌نهایی هم رفت. این کتاب در ۲۰۱۱ هم نامزد جایزه‌های هوگو و ورلد فانتزی شد و در رقابت جایزۀ لوکس، برندۀ بهترین «اولین رمان» شد. دو قسمت بعدی این ۳گانه با نام‌های فرمانروایی شکسته و فرمانروایی خدایان نیز به‌ترتیب در ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ منتشر شدند. جمیسین در ۳ سال پیاپی ۲۰۱۶، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، جایزۀ ادبی هوگو را برای بهترین رمان سال به دست آورد. این جایزه متعلق به هر ۳ داستان مجموعۀ زمین شکسته هستند.

بخشی از کتاب دروازه‌ اوبلیسک

«آموزنده‌ها دیگر فقط از میان رگووها نبودند، ولی هنوز به یادبود آن‌ها لب‌هایشان را سیاه می‌کردند. نه اینکه چرایی این کار را حتی به خاطر داشته باشند. حالا این طریقی بود که دیگران از روی آن یک آموزنده را باز می‌شناختند، از روی لب‌هایشان و از روی الواح پلیمری زیادی که حمل می‌کردند و لباس‌های ژنده‌ای که تمایل داشتند بپوشند و اینکه معمولاً نام کوم واقعی نداشتند. البته آن‌ها بی‌کوم نیستند. روی کاغذ، در شرایط رخداد یک فصل می‌توانند به کوم زادگاهشان برگردند، ولی از منظر حرفه‌ای ترجیح می‌دهند آن‌قدر از کوم خانه دور شوند که بازگشت را غیرممکن کند. در عمل، بسیاری از جوامع حتی در طول یک فصل، آن‌ها را می‌پذیرند چون حتی رواقی‌ترین کوم‌ها هم در شب‌های سرد و طولانی به سرگرمی نیاز دارد. به همین دلیل هم هست که اغلب آموزنده‌ها هنرهایی از قبیل موسیقی، کمدی و از این قبیل را تمرین می‌کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند نقش معلّمی و پرستاری کودکان را وقتی کس دیگری برای این کار یافت نمی‌شود، به عهده بگیرند؛ مهم‌تر از همه اینکه وجودشان نشانه‌ای زنده است از بقای دیگران در سخت‌ترین شرایط و اعصار. هر کومی به چنین چیزی نیاز دارد.»