کتاب محاکمه عادت ها
معرفی کتاب محاکمه عادت ها
کتاب محاکمه عادت ها؛ تحلیل عادتها و چگونگی شناسایی عادتهای برنده نوشتهٔ علی خاکزادی است و هورمزد آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب محاکمه عادت ها
با یک جستوجوی ساده در اینترنت به بیش از دویست عنوان کتاب در زمینهٔ عادت، به زبان انگلیسی دسترسی خواهید داشت و تعدادی از آنها در ایران ترجمه شده و به چاپ رسیده است؛ که از آن جمله میتوان به کتاب «قدرت عادت» نوشتهٔ چارلز دوهیگ و «عادتهای اتمی» نوشتهٔ جیمز کلیر اشاره کرد؛ اما هیچکدام در قالب داستان نیامده است، کما اینکه قشر عظیمی از خوانندگان کتاب در ایران و در سراسر دنیا، به مطالعهٔ مطالب داستانگونه علاقهمندند.
کتاب محاکمه عادت ها دربارهٔ عادتهاست؛ اما در قالب داستان.
این رمان در کنار ایدهٔ تخیلیای که خواننده را به پیگیری داستان وامیدارد، بهدنبال انتقال مفاهیم آموزشی، نه به شکل صریح، بلکه در لفافهٔ سخن است. خواننده در پایان کتاب میتواند عادت را تعریف کند و روش شکلگیری آن را بداند.
خواندن کتاب محاکمه عادت ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و توسعهٔ فردی در قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب محاکمه عادت ها
«زن جوان با چشمهایی که از شدت گریستن متورم شده بود، تردید را کنار گذاشت و بهآهستگی پرسید: «ببخشید آقا، شما هم برای خریدن عادت به اینجا آمدهاید؟»
مرد سرش را از روی صفحههای کتاب قطوری که در دست داشت، بالا آورد. به زنی که مزاحم مطالعهٔ او شده بود، نگاهی کرد و بهرسم ادب پاسخ کوتاهی داد: «بله.»
سپس مجدداً مشغول مطالعه شد.
سکوت سنگینی بر فضای اتاق انتظار کلینیک، سایه افکنده بود. تنها صدایی که بهصورت مبهم شنیده میشد، صدای گفتوگوی پزشک و بیمار از پشت درِ اتاق معاینه بود. زن جوان یک بار دیگر تردید و رودربایستی را کنار گذاشت. صورتش را نزدیک مرد کتابخوان برد و بهآرامی گفت: «میتوانم بپرسم قصد خرید چه عادتی را دارید؟»
مرد کتابخوان که غرق در مطالعهٔ کتاب بود، مجدداً و با اکراه زیاد، سرش را از روی کتاب بالا آورد. او نمیتوانست حتی یک لحظه از زمانش را به بطالت صرف کند. بههمین دلیل برای آدمهایی که با سؤالات متعدد، وقت او را میگرفتند، حوصلهٔ زیادی نداشت. اما با خود فکری کرد؛ یک انسان موفق میباید اجتماعی هم باشد. پس تصمیم گرفت پاسخ زن کنجکاو را بدهد. با انگشتش صفحهٔ کتاب را نگه داشت تا آن را گم نکند. سپس گفت: «من برای خرید عادت خوشخلقی آمدهام.»
زن جوان که میدانست با سؤالات متعدد خود، مرد کتابخوان را از کار مورد علاقهاش، دور کرده است، معذبانه پرسید: «ببخشید که مزاحم مطالعهٔ شما میشوم. قبلاً هم از این کلینیک عادت خریدهاید؟»
مرد کتابخوان که خود را چون مگسی در تار سؤالات زن عنکبوتی، اسیر میدید، برای رهایی، تمام تلاشش را به کار بست و با کمی عصبانیت گفت: «حتماً سؤال بعدیتان هم این است که از عادتی که خریدهام، راضی هستم یا خیر؟»
بعد با لحنی آرام گفت: «بله؛ من قبلاً یکبار از این مرکز عادت خریدهام. بسیار هم راضی هستم.»
سپس بهسرعت لای کتابش را باز کرد و مشغول مطالعه شد. زن جوان سؤال بعدیاش را قورت داد و جرئت نکرد که بپرسد. صورتش را برگرداند و به پشتی صندلی تکیه داد تا از مرد کتابخوان فاصله بگیرد.
آن دو تنها نبودند. یک مرد میانسال هم با پالتو مشکی در مقابل آنان نشسته بود. یقهٔ پالتویش را آنچنان بالا کشیده بود که انگار روی نیکمت ایستگاه اتوبوس نشسته و میخواهد از گزند باد سرد در امان بماند. او بهطور مرموزانهای، گوشهایش را تیز کرده بود تا صحبتهای آن دو را بشنود. زن جوان به مرد پالتوپوش نظری انداخت. وقتی نگاه آن دو با هم تلاقی کرد، این مرد پالتوپوش بود که نگاهش را دزدید.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۰۰ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۰۰ صفحه