
کتاب روانشناسی زنان
معرفی کتاب روانشناسی زنان
کتاب روانشناسی زنان با عنوان انگلیسی Feminine psychology، نوشته کارن هورنای و با ترجمه هوشمند ویژه، اثری مهم در حوزهی روانشناسی تحلیلی و جنسیت است که به بررسی عمیق روان زنان و تفاوتهای آن با روان مردان میپردازد و نشر بهجت در سال ۱۳۹۷ آن را منتشر کرده است. هورنای، یکی از چهرههای برجستهی روانکاوی و از منتقدان جدی نظریات فروید، در این کتاب با نگاهی انتقادی و تحلیلی به مفاهیم بنیادین روانشناسی زنان، نقش فرهنگ، جامعه و تربیت را در شکلگیری هویت و مشکلات روانی زنان بررسی کرده است. این کتاب مجموعهای از مقالات و پژوهشهای هورنای دربارهی موضوعات کلیدی مانند عقدهی اختگی، غبطهی قضیب، نقش مادرانه، اضطراب زنان و تأثیرات محیطی و فرهنگی بر روان زنان است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روانشناسی زنان اثر کارن هورنای
کتاب روانشناسی زنان اثری پژوهشی و تحلیلی از کارن هورنای است که به بررسی ریشهها و ساختار روان زنان میپردازد. این کتاب در قالب مجموعهای از مقالات و تحلیلهای بالینی، به نقد و بازنگری نظریات فروید دربارهی روان زنان و تفاوتهای جنسیتی میپردازد. هورنای باتکیهبر تجربیات بالینی و پژوهشهای خود، نقش عوامل فرهنگی، اجتماعی و تربیتی را در شکلگیری شخصیت و مشکلات روانی زنان برجسته میکند و از دیدگاه زیستشناسانهی صرف فاصله میگیرد.
ساختار کتاب روانشناسی زنان بهگونهای است که ابتدا به پیشینهی تاریخی و نظریههای فروید و سپس به نقدها و دیدگاههای نوآورانهی هورنای دربارهی روان زنان میپردازد. موضوعاتی مانند عقدهی اختگی، غبطهی قضیب، نقش مادرانه، اضطراب و تأثیرات محیطی و فرهنگی بر روان زنان محورهای اصلی بحث در این کتاب هستند. کارن هورنای تلاش کرده است تا با رویکردی کلنگر و انتقادی، تصویری واقعبینانهتر از روان زنان ارائه دهد و نقش جامعه و فرهنگ را در کنار زیستشناسی مورد توجه قرار دهد.
خلاصه کتاب روانشناسی زنان
کتاب روانشناسی زنان مجموعهای از مقالات و پژوهشهای کارن هورنای است که به بررسی عمیق روان زنان و نقد نظریات فروید دربارهی جنسیت میپردازد. هورنای در این کتاب، ابتدا به پیشینهی تاریخی روانکاوی و نقش فروید در شکلگیری نظریات جنسیتی اشاره کرده است. او با بررسی نظریهی عقدهی اختگی و غبطهی قضیب، به نقد نگاه مردمحورانهی فروید میپردازد و تأکید میکند که بسیاری از مشکلات روانی زنان نه در زیستشناسی، بلکه در فرهنگ، تربیت و شرایط اجتماعی ریشه دارند.
هورنای در مقالات مختلف کتاب، به موضوعاتی مانند نقش مادرانه، اضطراب زنان، بدگمانی میان زن و مرد، مشکلات زناشویی و تأثیرات محیطی و تربیتی بر رشد روانی زنان میپردازد. او معتقد است که اضطراب و روانرنجوری در زنان بیشتر ناشی از فشارهای فرهنگی و اجتماعی است تا عوامل زیستی یا جنسی. هورنای با ارائهی شواهد بالینی و پژوهشهای مردمشناسانه، نشان میدهد که بسیاری از ویژگیهای منتسب به زنان محصول فرهنگ مردسالار و انتظارات اجتماعی است.
در بخشهایی از کتاب، هورنای به تفاوتهای فرهنگی در نگرش به زنان و نقش مادرانه اشاره کرده و تأکید کرده است که حسادت و رقابت میان جنسیتها در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ریشه دارد. او همچنین به نقد نظریههای فروید دربارهی زنانگی، آزارطلبی و نقش جنسی زنان پرداخته و با استناد به شواهد بالینی، دیدگاههای تازهای دربارهی رشد و بالندگی زنان ارائه داده است. در مجموع، کتاب روانشناسی زنان تلاشی برای بازنگری در مفاهیم سنتی روانکاوی و ارائهی تصویری واقعبینانهتر از روان زنان است.
چرا باید کتاب روانشناسی زنان را بخوانیم؟
کتاب روانشناسی زنان اثری است که با رویکردی انتقادی و تحلیلی به یکی از مهمترین موضوعات روانشناسی میپردازد: تفاوتهای روانی و اجتماعی زنان و مردان. این کتاب با کنارگذاشتن نگاه صرفاً زیستشناسانه و مردمحور، نقش فرهنگ، تربیت و جامعه را در شکلگیری هویت و مشکلات روانی زنان برجسته میکند. خواندن این کتاب فرصتی برای آشنایی با دیدگاههای نوین دربارهی روان زنان، نقد نظریات کلاسیک و درک بهتر ریشههای اضطراب، تعارضات و مشکلات زنان در جوامع مختلف فراهم میکند. همچنین این اثر برای کسانی که بهدنبال فهم عمیقتر روابط زن و مرد، نقش مادرانه و تأثیرات محیطی بر روان انسان هستند، ارزشمند است.
خواندن کتاب روانشناسی زنان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به دانشجویان و علاقهمندان به روانشناسی، پژوهشگران حوزهی جنسیت، فعالان اجتماعی، مشاوران خانواده و افرادی که دغدغهی شناخت بهتر روان زنان و ریشههای مشکلات روانی آنها را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به نقد نظریات فروید و دیدگاههای نوین روانکاوی علاقهمندند، مناسب است.
درباره کارن هورنای
کارن هورنای (Karen Horney)، روانکاو برجستهی آلمانی و از چهرههای مهم مکتب نئوفرویدی، در ۱۶ سپتامبر ۱۸۸۵ در بلانکنزه، نزدیکی هامبورگ، و در خانوادهای پروتستان به دنیا آمد. پدرش ناخدای کشتی و فردی سختگیر و سنتی بود و مادرش شخصیتی افسرده و سلطهجو داشت. این فضای خانوادگی پرتنش نقشی اساسی در شکلگیری دیدگاهها و حساسیتهای روانشناختی هورنای ایفا کرد. او از ۱۳سالگی خاطرهنویسی را آغاز کرد و از همان دوران سودای پزشکشدن در سر داشت؛ آرزویی که در زمانهای که زنان اجازهی تحصیل در دانشگاه نداشتند، تصمیمی جسورانه و نامتعارف بود.
با وجود مخالفت والدین، در سال ۱۹۰۶ وارد دانشکدهی پزشکی شد و پس از تحصیل در چند دانشگاه، در سال ۱۹۱۳ دکترای پزشکی گرفت. او در سال ۱۹۰۹ با اسکار هورنای ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد؛ یکی از آنها، بریجیت هورنای، بعدها به بازیگری سرشناس تبدیل شد.
هورنای در سال ۱۹۲۰ از بنیانگذاران مؤسسهی روانکاوی برلین بود و در آنجا به تدریس و پژوهشهای روانکاوانه پرداخت، اما رویدادهایی چون ورشکستگی شرکت همسرش و مرگ برادرش در سال ۱۹۲۳ او را درگیر افسردگی شدیدی کرد. این بحرانها به جدایی او از همسرش در سال ۱۹۲۶ و طلاق نهایی در سال ۱۹۳۷ انجامید.
اختلافات نظری هورنای با فروید نیز رفتهرفته عمیقتر شد. او بهویژه با نگاه فروید به جنسیت، غریزهگرایی و نظریهی رشکورزی به آلت مردانه مخالف بود و بر این باور بود که تفاوتهای روانی زن و مرد بیشتر در عوامل اجتماعی و فرهنگی ریشه دارد تا عوامل زیستشناختی. همین دیدگاهها او را به یکی از پیشگامان روانشناسی فمینیستی تبدیل کرد.
با قدرتگرفتن نازیسم و نیز افزایش شکاف فکری با جریان غالب روانکاوی، هورنای در سال ۱۹۳۲ دعوت فرانتس الکساندر را پذیرفت و به آمریکا مهاجرت کرد. او ابتدا در شیکاگو و سپس در بروکلین به فعالیت خود ادامه داد؛ جایی که توانست نظریههایش را دربارهی شخصیت و روانرنجوری بهطور منسجم توسعه دهد.
در سال ۱۹۳۷ کتاب تأثیرگذار خود، شخصیت روانرنجور زمان ما، را منتشر کرد. این اثر نقطهی عطفی در روانکاوی بود، چون در آن بهجای تکیه بر غرایز، بر محیط اجتماعی، خانواده، فرهنگ و روابط ناسالم میانفردی بهعنوان سرچشمهی روانرنجوری تأکید میکرد.
در سال ۱۹۴۱، بهدلیل نارضایتی از روانکاوی سنتی و خشک حاکم، از سِمت خود کنارهگیری کرد و انجمن پیشرفت روانکاوی را بنیان گذاشت. او همچنین نشریهی معتبر روانکاوی آمریکا را تأسیس کرد و تا پایان عمرش در سال ۱۹۵۲ به تدریس، درمان و پژوهش پرداخت.
هورنای یکی از مهمترین منتقدان درونجریانی فروید بود. او تفاوتهای روانی زنان و مردان را نه نتیجهی زیستشناسی، بلکه محصول فرهنگ، قدرت و ساختارهای اجتماعی میدانست. به همین دلیل، اندیشههایش پایهای برای روانشناسی فمینیستی شد.
او همچنین مفهوم روانرنجوری را از چهارچوب صرفاً غریزی خارج کرد و نشان داد که اضطراب بنیادی انسان، نیاز به مهر و امنیت، ترس از طرد شدن و ناتوانی در روابط سالم در تعامل با جامعه شکل میگیرد. هورنای با این رویکرد، روانکاوی را انسانیتر، اجتماعیتر و به واقعیتهای زندگی روزمرهی انسان نزدیکتر کرد.
کارن هورنای بهعنوان اندیشمندی نوگرا، جسور و پیشرو، با آثار، ایدهها و نقدهای عمیق خود تأثیر بزرگ و پایداری بر روانشناسی مدرن گذاشت و همچنان یکی از چهرههای الهامبخش در تاریخ روانکاوی و اندیشهی فمینیستی به شمار میرود.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
انتشارات ققنوس با ترجمهی سهیل سمی و انتشارات دانژه با ترجمهی ابوذر کرمی در سالهای مختلف این کتاب را منتشر کردهاند.
بخشی از کتاب روانشناسی زنان
«بنابراین پرسشی که مطرح میشود این است که: آیا واقعاً عقدهٔ اختگی در زنان دیده میشود؛ آیا در نتیجهٔ همین عقده است که باردار میشوند یا فقط به دلیل ابتلا به روان رنجوری گرفتار این عقده میشوند؟ آیا شکلگیری شخصیتی و تقدیر زنانی که تمام اهداف معمول ایشان معقول و نرمال است صرفاً بر پایهٔ ناخوشنودی آنان از «غبطهٔ قضیب» است یا احتمالاً چیزی جز بهانه ودستاویزی (به هر میزان و به هر شکل) توسط نیروهای دیگر است؛ نیروی پویایی که اکنون از روی مطالعاتمان دربارهٔ ابتلا به روانرنجوری به آن پی بردهایم.»
حجم
۳۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۳۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
