کتاب برج غار
معرفی کتاب برج غار
کتاب «برج غار» نوشتۀ علی صداقتی خیاط است و انتشارات ناهید آن را منتشر کرده است. کتاب برج غار قصه ها و نوشتههای کودکان کار و کانون اصلاح و تربیت را در برمیگیرد.
درباره کتاب برج غار
در سال ۱۳۷۹ چند داوطلب از میان اعضای انجمن حمایت از حقوق کودکان فعالیتی را آغاز کردند و روزهای جمعه به کودکان کار و خیابان آموزش میدادند؛ ۲۳۰ دانشآموز ۶ ساله تا ۱۷ساله که بیشترشان تجربۀ حضور در کانون اصلاح و تربیت را داشتند. علی صداقتی خیاط در سال۱۳۸۰ با کودکان کار و خیابان آشنا میشود و با برگزاری کلاسها قصهها و نوشتههای کوتاهی از کودکان و نوجوانان چند محله از جمله شوش، مولوی، ناصرخسرو و دروازه غار را جمعآوری کرده و در قالب کتاب منتشر میکند.
تعداد شرکتکنندگان کلاسها ۳۸۴ نفر و تعداد قصهها ۱۱۷۲ بوده است. در کتاب برج غار ۷۵ نفر از کودکان و نوجوانان قصه نوشتهاند و ۵۰ نفر تصاویر کتاب را کشیدهاند. اکثر این قصهها نمایانگر زندگی سخت، مشکلات و تلخیهای سرنوشت کودکان و نوجوانان کار، مهاجر و حاشیهنشین است و تأثیرات عمیقی بر خواننده میگذارد.
در تمامی قصهها یک چیز مشترک وجود دارد و آن برج غار است. دیوار بلندی که به تعبیر علی صداقتی خیاط نه در دارد و نه پنجرهای،نه کسی از آنجا بیرونآمده و نه کسی به آن وارد شده است. کودکانی که برای هدفی تلاش کردهاند و به نتیجه نرسیدهاند، گذشته را فراموش میکنند و دور برج غار میچرخند که ناگهان نردبانی پیدا کرده و با کنجکاوی از آن بالا میروند. بالای دیوار که میرسند و داخل برج را میبینند از شادی فریاد میزنند و میخندند.
خواندن کتاب برج غار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به کتابهای حوزۀ کودک و نوجوان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برج غار
«یکی از روزها من رفتم پارک خیلی سردم بود آن وقت زمستان بود، من بهشدت گرسنه بودم و آرزو داشتم یک جای گرم برم و آنجا بک عالمه غذاهای خوشمزه پیدا کنم. چون از خونۀ خودمان قهر کرده بودم. یکباره یک دیوار بزرگ جلوی من بود، دورتادور دیوار گشتم و نه در و نه پنجره بود. دیدم که یک نوردوار بزرگی دیدم. از آن بالا رفتم. وقتی که بالای دیوار رسیدم، یکدفعه ازتهدل خندید و پرید پایین آنجا لباس گرم و غذای خوشمزه دید و خانه گرم.»
حجم
۱۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۱۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه