کتاب راه خانه‌ ام را بلدم + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب راه خانه‌ ام را بلدم

کتاب راه خانه‌ ام را بلدم

گردآورنده:مریم حضرتی
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۸از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راه خانه‌ ام را بلدم

کتاب راه خانه‌ ام را بلدم نوشتهٔ مریم حضرتی است و انتشارات خط مقدم آن را منتشر کرده است. این کتاب خاطرات عذرا شوقی، همسر شهید مدافع حرم، فرید کاویانی است.

درباره کتاب راه خانه‌ ام را بلدم

مریم حضرتی، نویسندهٔ خاطراتِ «عذرا شوقی» همسرِ «شهید مدافع حرم فرید کاویانی» را با نثری ساده و روان پیش می‌برد. این خاطرات از ازدواج و آشنایی این زوج شروع می‌شود تا شهادت فرید کاویانی در سوریه. فرید آرماتور بند ساده‌ای است که از ابتدای جنگ در سوریه، بسیجی‌وار به این کشور می‌رود تا با ساخت سنگر و استحکامات دفاعی، مدافعان حریم اهل‌بیت را یاری رساند.

مریم حضرتی نویسنده اثر ترتیب زمانی را رعایت نمی‌کند و قلمش را مرتب از گذشته به حال و بلعکس می‌چرخاند. از روزهای پس از شهادت فرید شروع می‌کند و با خاطرات عذرا به گذشته برمی‌گردد و دوباره به حال می‌رسد و باز به گذشته برمی‌گردد. خواننده به خوبی می‌داند عذرا با ذوق و شوق خاطراتی را تعریف می‌کند که اکنون با شهادت فرید رنگی از غم روی‌شان نشسته و همین موضوع باعث ارتباط قلبی با قهرمانان کتاب می‌شود.

خواندن کتاب راه خانه‌ ام را بلدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ زندگی‌نامهٔ شهدا و خانواده‌شان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب راه خانه‌ ام را بلدم

«امروز، یک سال از تنهایی‌ام گذشت. تو نیامدی؛ ولی همه در سالگردت آمدند داغ نبودنت را در دلم تازه کردند و رفتند. دوست داشتم کنارم بودی؛ این‌طوری، لُرد، برایم زیباتر می‌شد.

صادق، رقیه و احمدرضا، هر یک، گوشه‌ای از اتاق خواب‌شان برده؛ هر سه را می‌گذارم در تخت‌خواب‌شان و انگشت‌هایم را لای موی سرشان بازی می‌دهم. احمدرضا، چشم‌های خواب‌آلودش را باز می‌کند. در آغوشم می‌کشد و دوباره خواب آرام آرام چشم‌های قهوه‌ای‌اش را پر می‌کند.

روی تخت دراز می‌کشم؛ ولی با امروز، مدت‌هاست که نمی‌توانم بخوابم. تا امروز، منتظر سالگردت بودم. نیامدی تا گریه‌هایم آرام بگیرد. نیامدی تا دست‌های منتظرم را در دست‌هایت بگیری.

به بچه‌ها نگاه می‌کنم؛ هر سه عمیق خوابیده‌اند. عقربه‌های ساعت، خودشان را رسانده‌اند به سه صبح. به کتِ آویزان از چوب‌رختی چشم می‌دوزم و با گریه صدایت می‌زنم: برگرد فرید، برگرد! ما را تنها نگذار!

اشک‌هایم تمام نمی‌شود. چشم‌هایم بی‌خواب است. نگاهم می‌سُرد روی کمر رقیه که بعدازظهر، در شلوغی مهمان‌ها، سینی چای ریخت رویش. خم می‌شوم، پیراهنش را کنار می‌زنم و پوست قرمزشده‌اش را می‌بوسم.»

نظرات کاربران

محسن
۱۴۰۴/۰۵/۱۴

عالی بود 😭😭😭

Reihanh
۱۴۰۴/۰۳/۲۰

خوب بود ❤️❤️❤️

bahare
۱۴۰۳/۱۱/۳۰

عاشقانه ای مملو از صبوری که در دوره معاصر فقط درزندگی شهدا پیدا میشه و گوهر کمیاب هست 👌🏻🥹

شهید سید کمال قریشی؛ نیمه پنهان ماه ۲۰
لیلا باقری
شهید شعبانعلی عفیفه؛ نیمه پنهان ماه ۳۳
عالمه طهماسبی
شهید نورعلی شوشتری؛ نیمه پنهان ماه ۳۰
مریم عرفانیان
شهید علی تجلایی؛ نیمه پنهان ماه ۲۲
راضیه کریمی
تعبیر یک رویا
معصومه عبدالله زاده آرپناهی
شهید اصغر قجاوند؛ نیمه پنهان ماه ۱۳
نجمه کتانچی
شهید محمد‌مهدی تحویلداری؛ نیمه پنهان ماه ۱۷
اعظم السادات حسینی
پسری با تیشرت کلاه دار
اعظم محمدپور
شهید ناصر کاظمی؛ نیمه پنهان ماه ۷
نفیسه ثبات
راز انگشتر فیروزه
لیلا نظری گیلانده
یک دریا ستاره
سیدقاسم یاحسینی
چشمان یعقوب؛ رضا کارگر برزی (مدافعان حرم ۸)
شهلا پناهی
شهید حسین انصاری
لیلا موسوی
قرار در بهشت
رضا آبیار
شهید ناصر کاملی؛ نیمه پنهان ماه ۱۸
رخساره ثابتی
شهید حسن رضوان‌خواه؛ نیمه پنهان ماه ۱۵
کمیل رضوان‌خواه
سعید جان‌بزرگی به روایت زهرا صبوری همسر شهید (جلد پنجم)
هاله عابدین
شهید اسماعیل دقایقی؛ نیمه پنهان ماه ۴
علی مرج
جانا؛ محرم ترک (مدافعان حرم ۶)
منصوره قنادیان

حجم

۶۹۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۶۹۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان