کتاب بیناذهنیت اجتماعی
معرفی کتاب بیناذهنیت اجتماعی
کتاب بیناذهنیت اجتماعی نوشتهٔ عباس محمدی اصل است. انتشارات اندیشه احسان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب بیناذهنیت اجتماعی
اصطلاح بیناذهنیت (Intersubjectivity)، نخست در جامعهشناسی پدیدارشناسانه برای اشاره به تکوین متقابل روابط اجتماعی میان طرفین تعاملات وضعیتی به کار رفت. مراد از این اصطلاح آن است که مردمان میتوانند درباره دانستهها یا تجربیاتشان در زیستجهانی مشترک به اجماع دست یابند؛ اجماعی که اگر نه مدعی عینیت، بل دست کم توافقی عملی مینماید. زیستجهان (Life - world) بر این سیاق به دنیایی از تجربیات جاری و مشترک میان مردمان اشاره دارد که در آن به تشکیل ابژهها و مفاهیم انتزاعی میپردازند. اینک سؤال این است که چه چیزی تجربه ذهنی را تشکیل میدهد؟ سایر مردمان چه نقشی در رشد ذهنیتمان ایفا میکنند؟ آیا ذهنیت میتواند کاملاً بدون لحاظ فضا و عناصر بیرون از ذهن تبیین شود؟ رابطه زبان، جامعه و ظهور سوژه چگونه است؟ آیا ذهنیت را میتوان به عنوان دستاورد تعامل زبانی ما با دیگران انگاشت؟ آیا ذهن چیزی جدا و مستقل بوده یا تابعی از زبانآوری است؟ عباس محمدی اصل در کتاب بیناذهنیت اجتماعی تلاش کرده است تا به این پرسشها با تکیه بر آرای جامعهشناسان، فلاسفه، روانشناسان و متفکران سیاسی پاسخ دهد.
خواندن کتاب بیناذهنیت اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بیناذهنیت اجتماعی
«بدین سان سوژه شناسنده و ابژه مورد شناسائی در ملتقای بیناذهنیتی گره میخورند که بسته به وجود روابط برابر یا نابرابر اجتماعی میتوانند تعابیر متفاوتی از استقلال و آزادی کنشگران جنسیتی و بلکه سایر کنشگران مرزبندیشده فراهم آورده و برساختی متفاوت از ساخت نهادین جامعه را وفق اجماعی گفتمانی از واقعیت همبرابری و بیسالاری نوید دهند. بالا بردن سطح همکاری بیمار با ذهنیت روانکاو از تعامل چنین ذهنیتی با عینیتی مایه میگیرد که حرکتی تکمیلی را میان سوژه-سوژه در ورای سلطهطلبی ابزاری بر وی طلایهداری کند و هر دو را به برساخت آن ساختی بکشاند که به فرض تقسیم ذهن و عین از تمایزات و تشابهات بیناذهنی ناشی از افشاگری ایدئولوژی مذکر در نگذرند. همین امر است که ضمناً دو نیمه مشاهده و مشارکت در آن را نزد عینیگرا با اضافهکردن سوم شخص شاهد به اول شخص فاعل و دوم شخص ناظر کنش پیوند میزند. در این این موقعیت ارتباطاتی که گفتگو رقم میخورد، نه تنها خود به حقانیت دیگری برای طرح حقیقت قائل است، بل این دیالوگ را دستمایه نقد سنتی نیز میگیرد که امکان ادغام آفاق خود و دیگری را در بافتاری از هویتیابی مستقل و تعامل اجماعی البته تمدنساز هم مینماید؛ زیرا سوم شخص شاهد را حتی در دیالوگ خود و خویش به شکل خویشتن وارد کرده و با این زمینهسازی در واقع دیگری را هم وارد گفتگو با خود میکند. (Ogden, ۱۹۹۴) از طریق فضای ایجاد شده توسط تعاطی این ذهنیات میتوان حتی با تکرار تغییر متناوب متضادهای شناختی نسبت به روابط خود-دیگری، شناسایی آنها را نسبت به هم غنا بخشید. ادغام مجدد ذهن و عین در این پرتو، بیناذهنیتی است که مطالعات جنسیتی میتواند برای هر دوی تحلیل روانکاوی و ایدئولوژی برای علم رهائیبخش به ارمغان آورد و بر محدودیتهای دیدگاه قائل به رشد ذهن از دیالوگ صرف خود-دیگری (اعم از مادر و فرزند در کنار پدر یا خود و خویش در کنار خویشتن و البته بیتوجه به نقشهای اجتماعی آنان) به مدد ارتباطات تفهمی خصوصاً در ساختهای اجتماعی فائق آید. (Stern, ۱۹۸۵) مثلاً در روانکاوی کلاسیک که با تاکید بر نمایندگاری پدر، کار مادر در حفظ و تولید زندگی مفروض گرفته شد، فراموش گردید که بر این سیاق ازخودبیگانگی سوژه از آن چیزی دست میدهد که موجد و حافظ زندگیش است و بدین منوال کار مادری نقشی دست دوم در ساختن ذهن کودک ایفا میکند که موضوع اصلی کار روانکاو است. به عبارت دیگر «... کار ذهنی مادر برای تشکیل ذهن بسیار ضروری است و در عین حال ذهنیت مادر نمایان نیست». (Benjamin, ۱۹۹۸:XV) حتی بنا به دیالکتیک خدایگان-بنده هگل هم که بنده در پی برآوردن لذت خدایگان در غیاب لذت خویش است و خدایگان نیز لذتی میجوید فاقد ارتباط مستقیم با موضوع تمایل عینیاش (Kojeve, ۱۹۶۹)، دو جنبه ذهنیت جدا شده و بر همین سیاق تنها زمانی که مادر از موضوع تمایل لذت برد و مرد بتواند نمایندگاری ذهنی را در ارتباط مستقیم با موضوع تمایلش بر عهده گیرد، این تقسیم بندی از میان بر میخیزد. بیناذهنیت از این حیث مقتضای تلذذ هر سوژه در ارتباط مستقیم با تمایلش و نیز فعالیت تحققبخش آن است. اگر مردانگی و زنانگی مبین ارزشها و تعهداتی باشند که فرهنگ بر نقشآفرینی ارگانیسمهای رفتاری در قالب تعلقات شخصیتی بار میکند، آنگاه شرایط ساختی نابرابریهای جنسیتی در تعامل با بیناذهنیت در تاریخ پارادایم مذکر عیان میگردد که گویای فعل و انفعال موضع ادیپی در رابطه با تمایلات سوژه نسبت به خودش است و توازن انیما-انیموس را برای تعادل شخصیتی به چیزی نمیگیرد.»
حجم
۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه