
کتاب عشق زیاد هم قیمتی نیست
معرفی کتاب عشق زیاد هم قیمتی نیست
کتاب الکترونیکی «عشق زیاد هم قیمتی نیست» نوشتهٔ بریژیت ژیرو و با ترجمهٔ اصغر نوری، توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر مجموعهای از داستانهای کوتاه است که به روابط انسانی، عشق، فقدان و هویت میپردازد و با نگاهی موشکافانه، تجربههای زیستهٔ زنان را در بستر زندگی روزمره روایت میکند. ژیرو با زبانی موجز و بیپیرایه، لحظات گذار، گسست و سوگواری را در زندگی شخصیتهایش به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عشق زیاد هم قیمتی نیست
«عشق زیاد هم قیمتی نیست» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده و جایزهٔ گنکور داستان کوتاه را برای بریژیت ژیرو به ارمغان آورده است. این کتاب در قالب داستان کوتاه، با محوریت صدای زنانه، به پایان یک رابطهٔ عاشقانه و پیامدهای آن میپردازد. ژیرو در این مجموعه، دغدغههای همیشگی خود را دربارهٔ هویت، روابط قدرت، شکنندگی و جستوجوی جایگاه در زندگی دنبال کرده است. ساختار کتاب بر پایهٔ مونولوگهای «من» شکل گرفته و روایتها اغلب در زمان حال اتفاق میافتند؛ بهگونهای که خواننده را به تجربهٔ لحظهای و بیواسطهٔ احساسات شخصیتها دعوت میکند. این اثر در مجموعهٔ شهرزاد نشر هیرمند قرار گرفته و با ترجمهٔ اصغر نوری در دسترس فارسیزبانان قرار دارد. فضای کتاب، ترکیبی از واقعیتهای ملموس و جزئیات عاطفی است که مرز میان زندگی شخصی نویسنده و شخصیتهای داستان را باریک و گاه محو میکند. ژیرو با بهرهگیری از روایتهای کوتاه و فشرده، تصویری از زندگی معاصر و دغدغههای زنان در جامعهٔ فرانسه ارائه داده است.
خلاصه داستان عشق زیاد هم قیمتی نیست
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستانهای «عشق زیاد هم قیمتی نیست» با محوریت تجربههای زنان، به لحظات بحرانی و گذار در روابط عاشقانه و خانوادگی میپردازند. روایتها اغلب از زاویهٔ دید اولشخص و با صدایی زنانه بیان میشوند. کتاب با توصیف پایان یک رابطه آغاز میشود؛ جایی که راوی با حس دوگانهٔ دوست داشتن و دلزدگی، به مرور خاطرات و نشانههای فروپاشی عشق میپردازد. جزئیات زندگی روزمره، مانند انتخاب رنگ دیوار یا گفتوگوهای کوتاه، بهانهای برای نمایش فاصلهها و سوءتفاهمهای عمیق میان زوجها میشود. در داستانهایی دیگر، سوگواری برای از دست دادن همسر، تجربهٔ بیوهگی و تلاش برای بازسازی هویت فردی پس از فقدان، محور روایت قرار میگیرد. ژیرو با پرداختن به خاطرات کودکی، جدایی والدین و تأثیر آن بر شخصیت راوی، لایههای مختلفی از آسیبپذیری و قدرت زنان را به تصویر میکشد. روایتها گاه به شکل مونولوگهای درونی و گاه در قالب گفتوگوهای کوتاه و تکهتکه پیش میروند و فضای عاطفی سنگین و پرتنشی را خلق میکنند. کتاب، بدون ارائهٔ راهحل یا نتیجهگیری قطعی، خواننده را با پرسشهایی دربارهٔ معنای عشق، دوام روابط و امکان بازسازی پس از شکست تنها میگذارد.
چرا باید کتاب عشق زیاد هم قیمتی نیست را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر تجربههای زیستهٔ زنان و روایتهای کوتاه و موجز، تصویری صادقانه و بیپرده از روابط انسانی، عشق و فقدان ارائه میدهد. پرداختن به جزئیات زندگی روزمره و لحظات بحرانی، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای عشق، جدایی و هویت فردی وا میدارد. «عشق زیاد هم قیمتی نیست» برای کسانی که به ادبیات معاصر فرانسه و روایتهای روانشناختی علاقه دارند، فرصتی برای مواجهه با دغدغههای عاطفی و اجتماعی زنان در جهان امروز است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه، ادبیات معاصر فرانسه و روایتهای زنانه مناسب است. همچنین برای کسانی که با موضوعاتی مانند جدایی، سوگواری، هویت و روابط خانوادگی درگیر هستند یا به دنبال بازتاب تجربههای عاطفی و روانشناختی در ادبیاتاند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عشق زیاد هم قیمتی نیست
«آخر قصه است و خبر ندارید. او آنجاست ایستاده جلو پنجره و شما از دستش دلخورید که راه نور را سد کرده است. او را نمیبینید، روز را میبینید که او نمیگذارد تو بیاید. همینطور شروع میشود. او آنجاست و حضورش شما را اذیت میکند. دیگر منتظرش نمیمانید. شب برمیگردید و رادیو را روشن میکنید. بوسهای سرسری قبل از کندن کفشهاتان. بعد، بلافاصله سکوت. نمیدانید چطور این طور شد. از کی. فکر میکردید که این امکان ندارد. او نه. شما نه. شما تلهها و روزمرگی را قیشستاخید: درسها و نک پردید. انگار مایم رختشوی عشق را میکشد. هیچوقت این را باور نکردید نگذاشتید اسیر این کلیشهها شوید. با اینهمه، دود سیگارش شما را اذیت میکند. این یک نشانه است. از تفسیر نشانهها صرف نظر میکنید. متوجه هیچ پیش آمدی نشدهاید و دیگر دوستش ندارید. میخواهید موضوع را بیشتر بررسی کنید. انگار قطعی است. اما شک میکنید. در واقع، همزمان او را دوست دارید و دوستش ندارید. باید تصمیمتان را بگیرید؛ این موضوع عذابآور میشود. خیال میکنید دوستش دارید اما با حولهٔ تنی که از پذیرایی میگذرد، تحمل دیدنش را ندارید. آن وقت که با این لباس مینشیند جلو تلویزیون با موهایی هنوز خیس و چسبیده به پشت. بیشک دوستش دارید، اما همین صحنهای که هر روز تکرار میشود، آزارتان میدهد. نباید همهچیز را با هم قاطی کرد. چیزی که حتمیست، این است که محبتی به او حس میکنید. انگار وقتی آدم دیگر کسی را دوست ندارد، همین را میگوید. یعنی هرچه بیشتر محبت حس میکنیم، کمتر دوست داریم؟ اما چه کسی میتواند بگوید فرق این دو کجاست؟ محبت، وقتی شروع میشود که هوسی در بین نیست. قبل از خواب گونه را نوازش میکنیم. این یعنی پرنپرنل و نیکولاس.»
حجم
۴۰۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۴۰۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه