دانلود و خرید کتاب جک ریچر (جلد هفدهم؛ تحت تعقیب) لی چایلد ترجمه محمد عباس آبادی
تصویر جلد کتاب جک ریچر (جلد هفدهم؛ تحت تعقیب)

کتاب جک ریچر (جلد هفدهم؛ تحت تعقیب)

معرفی کتاب جک ریچر (جلد هفدهم؛ تحت تعقیب)

کتاب تحت تعقیب نوشتهٔ لی چایلد و ترجمهٔ محمد عباس آبادی است و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است. این کتاب هفدهمین جلد از مجموعهٔ جک ریچر به قلم لی چایلد است

درباره مجموعه کتاب‌های جک ریچر

چایلد تا به حال ۲۶ عنوان کتاب از سری داستان‌های جک ریچر نوشته است. قتلگاه، تا پای مرگ، قلاب، آخرین مهمان، اکو در آتش، سوءقصد، وسوسه انتقام، دشمن، یک شلیک، راه سخت، بدشانسی و دردسر، غریبه‌ای در شهر، دوازده نشانه، ۶۱ ساعت، لانه زنبور، رابطه و تحت تعقیب عناوین برخی از این کتاب‌ها هستند که در قالب مجموعه چاپ شده‌اند.

جک ریچر تکاوری تنها، خطرناک و خستگی‌ناپذیر است که قبلا در ارتش خدمت می‌کرد. رمان‌های این مجموعه به ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز این شخصیت در آمریکا و کشورهای دیگر می‌پردازد. 

درباره کتاب تحت تعقیب

وقتی جک ریچر به‌قصد سفر به ویرجینیا با بینی شکسته کنار جاده ایستاده است، ماشینی جلو پایش توقف می‌کند که سرنشین‌هایش دو مرد و یک زن‌اند. آن‌ها در طول مسیر با ایست‌وبازرسی‌های متعددی روبه‌رو می‌شوند و ریچر به‌تدریج متوجه حرف‌های ضدونقیض و رفتار شک‌برانگیز همسفرهایش می‌شود. چند کیلومتر عقب‌تر، اف.بی.آی در حال تحقیقات قتل مردی است که به گفته‌‌ٔ یک شاهد عینی همراه دو مرد دیگر وارد یک تلمبه‌خانه شده و فقط دو مرد از آن بیرون آمده‌اند.

تحت تعقیب هفدهمین کتاب از مجموعه‌ٔ جک ریچر است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. از بین همه‌ٔ کتاب‌های مجموعه‌ی جک ریچر چهار کتاب هستند که می‌توان آن‌ها را یک خط داستانی به‌هم‌پیوسته در نظر گرفت، که ترتیبشان به این صورت است: ۶۱ ساعت، لانه زنبور، تحت تعقیب، هرگز برنگرد. اما مثل بقیه‌ٔ کتاب‌های مجموعه، این چهار کتاب را هم می‌توان بدون ترتیب خواند.

خواندن کتاب تحت تعقیب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ماجراجویانه و اکشن پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لی چایلد

جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسنده‌ای بریتانیایی است که در سال ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سال‌ها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته‌ٔ حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا این‌که در ۴۰ سالگی، به علت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. او از این فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آن‌جا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقه‌مند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه داستان‌های جک ریچر را با نام قتلگاه منتشر کرد. قتلگاه، علاوه بر دریافت جایزه‌ٔ آنتونی برای بهترین رمان اول، با استقبال کم‌نظیر مخاطبان ادبیات جنایی مواجه شد و بدین ترتیب، قسمت‌های بعدی این مجموعه نیز یکی پس از دیگری به بازار نشر آمد و هر کدام، موفقیتی بیش از پیش برای لی چایلد به ارمغان آوردند.

در سال ۲۰۱۲ فیلمی با بازی تام کروز بر اساس کتاب نهم این مجموعه ساخته شد. او پس از توفیق رمان اولش در ایالات متحده، در سال ۱۹۹۸ به این کشور مهاجرت کرد و در سال ۲۰۰۹ به عنوان رئیس انجمن جنایی‌نویسان آمریکا انتخاب شد. لی چایلد، اکنون با نوشتن چندین رمان جنایی و دریافت چندین جایزه‌ٔ ادبی در این حوزه، جزء مجبوب‌ترین نویسندگان ژانر جنایی در میان منتقدین و مخاطبان به حساب می‌آید.

بخشی از کتاب تحت تعقیب

«اسم کلانتر بخش ویکتور گودمن بود، که از نظر اکثر مردم کاملاً برازنده‌اش بود. مرد خوبی بود و معمولاً در هر کاری که تصمیم به انجامش می‌گرفت پیروز می‌شد. البته نه اینکه ارتباط لازمی بین دو نیمهٔ اسمش وجود داشته باشد. به خاطر خوب بودنش پیروز نمی‌شد، بلکه به خاطر ذکاوتش بود. مطمئناً به‌اندازه‌ای ذکاوت داشت که تصمیمات قبلی‌اش را چند بار بررسی کند و بعد سراغ مرحلهٔ بعدی برود. دو قدم به جلو، یک قدم به عقب. شیوه‌اش به این صورت بود. به کارش می‌خورد. همیشه به کارش خورده بود و در آن لحظه باعث شده بود معتقد باشد که در اعلام توقیف اضطراری ماشین عجله کرده است.

چون صحنهٔ جرم توی انبار بتونی خیلی جدی بود. مردی که پالتو بارانی سبز به تن داشت اصولاً اعدام شده بود. حتی می‌شد گفت ترور شده بود. به شکلی مستقیم و به‌جا از چاقو استفاده شده بود. قضیه درگیری یا مشاجره‌ای نبود که از کنترل خارج شده باشد. یک قتل حرفه‌ای و سطح‌بالا بود که در نواحی روستایی نبراسکا به‌ندرت پیش می‌آمد. به عبارت دقیق‌تر، عملاً ناشناخته بود.

بنابراین گودمن ابتدا با اف.بی.آی در اوماها تماس گرفته بود تا به آن‌ها هشدار بدهد. زرنگ‌تر از آن بود که دغدغهٔ جنگ بر سر قلمرو اختیارات را داشته باشد. سپس در مورد دو مرد توی ماشین قرمز تجدیدنظر کرده بود. شاهد رنگ آن را رنگ ماشین آتش‌نشانی توصیف کرده بود. قرمز روشن، که با عقل جور درنمی‌آمد. رنگش روشن‌تر از آن بود که حرفه‌ای‌ها از آن به‌عنوان وسیلهٔ فرار استفاده کنند. زیادی به چشم می‌آمد. زیادی به‌یادماندنی بود. پس احتمال داشت که آن دو مرد وسیلهٔ دیگری را جایی همان نزدیکی، در نقطه‌ای با دسترسی راحت گذاشته باشند. احتمال داشت با ماشین به آنجا رفته باشند و ماشینشان را عوض کرده باشند.

درآوردن دو کت هم یک لحظه بیشتر طول نمی‌کشید. شاهد عینی در مورد پیراهن‌هایشان مطمئن نبود. به گمانش سفید بود. اساساً. یا کرمی. شاید راه‌راه. یا چهارخانه. یا چیزی در همین مایه‌ها. بدون کراوات. یا شاید هم یکی‌شان کراوات داشت.

بنابراین گودمن دوباره با پلیس‌راه و واحد هوابرد تماس گرفت و دستور توقیف اضطراری را ساده‌تر کرد: حالا هر دو مردی را می‌خواست که سوار بر هر نوع وسیلهٔ نقلیه‌ای باشند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

حجم

۳۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
تومان