کتاب خشم شهری
معرفی کتاب خشم شهری
کتاب خشم شهری نوشتهٔ مصطفی دیکچ و ترجمهٔ مجید ابراهیم پور و بنفشه خسروی و نیما شکرایی است. نشر چشمه این کتاب را در حوزهٔ علوم سیاسی و اجتماعی روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب خشم شهری
کتاب خشم شهری (شورش طردشدگان) داستان فوران خشم «طردشدگان» در عصری است که آن را «عصر شهری» میخوانند و به آن میبالند؛ خشم کسانی که هیچ مشروعیتی ندارند و تنها آنگونه مرئی میشوند که نظم مسلطْ آنها را در منطق خود تعریف میکند و بیرونزدگیها را در دایرهٔ شمول خود درمیآورد. این افراد اصلاً نه محدود به فقرای شهری هستند، نه طبقهٔ متوسط شهری، نه سیاهپوستان، نه مهاجران، نه اقلیتهای دینی و نه زنان؛ همهٔ اینها هستند. کسانی که بنا به ضرورتِ نظم برقرارشده، از قطار نابرابریساز «توسعهٔ شهری» به بیرون پرتاب شدهاند و با طناب بر زمین کشیده میشوند. به گفتهٔ مترجمان کتاب حاضر، برای این طردشدگان، خرابکاری در مسیر حرکت قطارِ توسعه تنها چارهٔ بقا است. مصطفی دیکچ در این کتاب نشان داده است که نمیشود درمورد طردشدگان به روشهای رایج پژوهش کرد. کتاب خشم شهری (Urban rage) اثری است دربارهٔ امری سیاسی که قصد دارد «طردشدگان» را آنگونه که واقعاً طرد شدهاند بازبشناسد و نه آنگونه که نظم مسلط مینامدشان. نظم مسلط این افراد را حاشیهنشینها و آلونکنشینها و بدمسکنها و ساکنان بافتهای فرسوده یا اراذلواوباش و بیسروپاها و معتادان و بزهکاران نامیده است. این کتاب بهسراغ سیاسیترین لحظههایی رفته است که طردشدگان مرئی میشوند؛ یعنی خیزشهای شهری.
خواندن کتاب خشم شهری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
درباره مصطفی دیکچ
مصطفی دیکچ (Mustafa Dikec) استاد مطالعات شهری در دانشگاه پاریس و دانشگاه مالمو بوده است. او نویسندهٔ کتابهای «سرزمینهای بد»، «جمهوری و فضا»، «سیاست و زیباییشناسی» و «خشم شهری» است. این نویسنده و نظریهپرداز در آثار خود به مسائل سیاسی همراه با زمینهٔ اجتماعی آنها توجه میکند.
بخشی از کتاب خشم شهری
«فرانسیس بیکن در جستاری دربارهٔ اغتشاشها و مصایب نوشته: «اگر سوختی در جایی تلنبار شود، مشکل بتوان پیشبینی کرد جرقهای که موجب شعلهور شدن آن میشود چه وقت و چگونه زده خواهد شد.» چنین جرقهای در لندن، شهری که نابرابری اجتماعی بیشتر از هر شهر دیگری در غرب در آن موج میزند، در ۲۰۱۱ زده شد، اما نه زمانی که مارک دوگن، مردی سیاهپوست و غیرمسلح، با تیراندازی پلیس کُشته شد. خشم مردم زمانی فوران کرد که پلیس در شفافسازی علل این حادثه قصور کرد تا تظاهراتی مسالمتآمیز به گستردهترین و پُرتنشترین خیزش پایتخت از شورشهای گوردن در ۱۷۸۰ تابهحال بدل شود؛ خیزشی که در لندن آغاز شد و شهرهای دیگر بهخصوص بیرمنگام، لیورپول، منچستر و ناتینگهام را در بر گرفت.
خیزشی که در ۲۰۱۱ در لندن شکل گرفت از بسیاری جهات مشابه خیزش لسآنجلس در ۱۹۹۲ بود. این خیزش، که در تاریخ مدرن شهر لندن ویرانگرترین خیزش بود، به پدیدهای مختص به سیاهپوستان قابلتقلیل نبود و با وجود گستردگی هیچ تحقیقات رسمیای در مورد علل آن صورت نگرفت. بااینحال نمیتوان آن را بیسابقه دانست. امواج آشوب شهریِ مشابهی در شهرهای انگلستان، بهویژه از دههٔ ۱۹۸۰ به بعد، اتفاق افتاده بودند که همانطور که خواهیم دید همگی در بافتار طرد و خشونت پلیس شکل گرفتند. با وجود اینکه تداوم نارضایتی عاملی مشترک در شعلهور شدن خیزشهای پیشین تلقی میشود، تفاوتهای موجود میان آنها چشمپوشیناپذیر است. اجماع سیاستمداران در انکار اهمیت سیاسیِ خیزش ۲۰۱۱ باعث تقلیل و گنجاندن آن در چارچوب آسیبشناختی شد. به نظرم نفس رخ دادن چنین پدیدهای با این شدت کافی است تا به جای اینکه در پی عوامل آسیبشناختی پس پشت آنها باشیم، آن را مجموعهای از شرایط در نظر بگیریم. از سویی، ممکن است چنین پیشامدی در ششمین کشور ثروتمند جهان با نظام دموکراتیکی بالیده تعجببرانگیز باشد، اما وقتی توجه کنیم که این خیزش در شهری اتفاق افتاده است که بیشترین نابرابری ثروت را در میان شهرهای جهان «توسعهیافته» دارد، چندان تعجب نخواهیم کرد. خیزش سال ۲۰۱۱ لندن، مانند رخدادهای مشابه پیش از آن، باعث شد ردپای نارضایتیهایی مانند طردشدگی، نابرابری و کنترل نژادپرستانهٔ پلیس آشکار شود.»
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۹ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۹ صفحه
نظرات کاربران
| کتاب خشمشهری با تمرکز بر نارضایتیهایی که منجر به اعتراضات شهری و منطقهای شده قصد دارد آنرا برخلاف دیدگاه عموماً رایج حکومتی که این رویدادها را یک ناهنجاری، آشوبگری و یاغیگری خطاب میکند، از منظری متفاوت و حتا نقطه