کتاب زمین شکسته (کتاب اول؛ فصل پنجم)
معرفی کتاب زمین شکسته (کتاب اول؛ فصل پنجم)
کتاب فصل پنجم نوشتۀ ان. کی. جمیسین با ترجمۀ مطهره اسلامی در انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است. این کتاب، جلد اول از مجموعۀ فانتزی زمین شکسته است که در دستهبندی داستانهای نوجوانان قرار دارد و توانست در ۲۰۱۶ برندۀ جایزۀ ادبی هوگو بهعنوان بهترین کتاب سال شود. فصل پنجم، آغاز فصلی ویرانگر است. این فصل با فجایع طبیعی و انسانی میآید و تمدنها را نابود میکند. حال آمده است و در دل آن زنی باید برای نجات خانوادهاش تلاش کند.
درباره کتاب فصل پنجم
فصل پنجم، داستانی فانتری و تخلیلی است که با ضمیر دوم شخص روایت میشود. مکان این داستان معلوم نیست. شاید سرزمینی خیالی یا سیارهای که تنها یک کانون قدرت دارد. در این سرزمین علاوه بر فصلهای چهارگانۀ زمستان، بهار، تابستان و پاییز، فصل پنجمی وجود دارد که با فاجعه میآید. زمان آمدنش مشخص نیست. گاهی ۱۰ سال و گاهی ۱۰۰ سال یک بار میآید. ماندنش هم مشخص نیست. گاهی دهها سال میماند. این فصل زندگی را مختل میکند، تمدنها را نابود میکند و تنها ویرانه از خود بر جای میگذارد؛ بههمین دلیل از صدها سال پیش دستورهایی سینهبهسینه منتقل شده و قوانینی را برای ذخیرۀ آذوقه و ساخت سکونتگاه مناسب را توضیح داده است. در مدرسههای این سرزمین نیز چگونگی بقا در وضعیت سخت را در زمان فصل پنجم به کودکان آموزش میدهند.
این سرزمین در کنترل امپراتوری سانزی است. این امپراتوری ۳ هزار سال قدمت دارد و فصلهای پنجم مختلفی را پشت سر گذاشته است بیآنکه خود و تمدنش نابود شوند. در این سرزمین انسانهایی نیز با قدرت کنترل انرژی زمین و استفاده از آن در میان مردم وجود دارند که به آنها اوروگِن میگویند. امپراتوری سانزی آنها را انسان به حساب نمیآورد و شکار میکند. اوروگنها را افرادی به نام محافظ در سرتاسر سرزمین جمع و از قدرتشان برای کنترل قهر زمین و طبیعت استفاده میکنند. آنها اگر فرمانبرداری نکنند کشته میشوند.
فصل پنجم ۳ خط داستانی دارد که در قالب ۳ اتفاق روایت میشوند. همهچیز از یک روز وحشتناک آغاز میشود. ۳ اتفاق مهیب در این روز رخ میدهد. ایسان، زنی که در شهری کوچک زندگی سادهای دارد، وقتی به خانه بازمیگردد، درمییابد که شوهرش، پسرش را کشته و دخترش را دزدیده است. در سوی دیگر، امپراتوری سانزی طی اقدام فردی سقوط میکند و بسیاری از مردمانش کشته میشوند. همزمان در این سرزمین، شکافی عمیق و داغ و سرخرنگ به وجود میآید که قلب زمین را پاره میکند و خاکستری به آسمان فوران میکند. خاکستری که قرنها میتواند آسمان را تاریک کند.
فصل پنجم آغاز شده و این بار قرار است نابود کند. حال ایسان باید بهدنبال آنچه از خانوادهاش مانده است، در این فضای تاریک و سخت، سفر کند. نه نور آفتاب وجود دارد و نه آب و غذای کافی. سرتاسر سرزمین درگیر جنگ است؛ جنگ برای بقا. ایسان اما اهمیت نمیدهد که در دنیای اطرافش چه میگذرد. او فقط میخواهد دخترش را پیدا کند و برای این، اگر لازم باشد به پایان یافتن دنیا هم کمک خواهد کرد. ایسان یک اوروگن است.
فصل پنجم روایتگر آگاهی و شوریدن اوروگنهاست که از انقیاد و بردگی خشمگین هستند و آمادهاند تا انسانها را نابود کنند. این کتاب در ۲۰۱۶ جایزۀ ادبی هوگو را بهعنوان بهترین کتاب سال به دست آورد.
عنوان کتابهای ۳گانۀ مجموعۀ زمین شکسته عبارتاند از:
زمین شکسته (کتاب اول؛ فصل پنجم)
زمین شکسته: (کتاب دوم؛ دروازه اوبلیسک)
زمین شکسته (کتاب سوم؛ آسمان سنگی)
خواندن کتاب فصل پنجم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای نوجوانان و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره ان. کی. جمیسین
ان. کی. جمیسین، رماننویس و روانشناس، در ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۲ در ایالات متحد آمریکا به دنیا آمد. در دانشگاه تولین روانشناسی خواند و درجۀ لیسانس را اخذ کرد و برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه مریلند رفت. او تا پیش از آنکه به نویسندهای مطرح و تماموقت تبدیل شود، بهعنوان روانشناس و مشاور شغلی کار میکرد. جمیسین برای نویسندگی به کارگاههای نویسندگی رفت و توانست در این رشته مهارت کسب کند.
نخستین رمان او با نام صد هزار قلمرو در ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب، اولین داستان مجموعۀ ۳گانۀ وراثت بود و در همان سال نامزد جایزۀ نبیولا شد و تا مرحلۀ نیمهنهایی هم رفت. این کتاب در ۲۰۱۱ هم نامزد جایزههای هوگو و ورلد فانتزی شد و در رقابت جایزۀ لوکس، برندۀ بهترین «اولین رمان» شد. دو قسمت بعدی این ۳گانه با نامهای فرمانروایی شکسته و فرمانروایی خدایان نیز بهترتیب در ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ منتشر شدند.
جمیسین در ۳ سال پیاپی ۲۰۱۶، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، جایزۀ ادبی هوگو را برای بهترین رمان سال به دست آورد. این جایزه متعلق به هر ۳ داستان مجموعۀ زمین شکسته هستند.
بخشی از کتاب فصل پنجم
«در شمالیترین قسمت دره خرابی زیادی دیده میشود. درختان شکسته، سنگها جابهجا شده و پردهای از گرد و خاک و غبار که در هوای ساکن با رگههای سولفور هنوز به زمین ننشسته است. وقتی موج شوک اولیه اصابت کرد، هیچچیزی سر پا نماند. نوعی از لرزش بود که همهچیز را چند قطعه کرد و بعد قطعات را به قطعات ریزتر در اندازههای قلوهسنگ. اجساد هم دیده میشوند. حیوانات کوچکی که نتوانسته بودند فرار کنند و گوزن و دیگر عظیمالجثههایی که در فرارشان لغزیده بودند و با تکه سنگها مورد اصابت قرار گرفته بودند. برخی از عظیمالجثهها هم آدمهایی بودند که از بدشانسی در حال تردد در روز نامیمونی در جاده تجاری بودند. مأمورین اکتشافی که از تیریمو برای بررسی میزان خسارت آمده بودند، از صخرههای قطعهقطعه شده بالا نرفتند. فقط از طریق چشمیهای بلند در آنچه از جاده باقیمانده بود، به آن نگاه کردند. آنها شگفتزده شدند وقتی دیدند که بقیه دره، دورادور تیریمو، چندین کیلومتر در هر جهت که تقریباً یک دایره کامل را تشکیل میداد، از معرض آسیب دور مانده است. خب به صورت مشخص، شگفتزده نشدند. آنها با دلنگرانی به یکدیگر نگاه میکردند چون همه معنای این خوششانسی ظاهری را میدانستند. سنگآموز توصیه کرده بود: به مرکز دایره نگاه کنید. معنایش این بود که در تیریمو یک روگا هست، جایی در تیریمو.»
حجم
۴۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۴۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه