کتاب تابلوی خانوادگی
معرفی کتاب تابلوی خانوادگی
کتاب تابلوی خانوادگی نمایشنامهای نوشتهٔ نوئل کاورد و ترجمهٔ سمیرا قاسم زاده است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تابلوی خانوادگی
نوئل کاورد نمایشنامهٔ تابلوی خانوادگی را با الهام از کتاب ولیعهد و دخترش، اثر دورمر کرستن، نویسندهٔ انگلیسی قرن بیستم نگاشته است. بخش اشعار نمایشنامه را در سال ۱۹۳۳ و حین سفر دریایی از ترینیدد به انگلستان نوشت و پیرنگ آن را هنگام بازگشت به منزلش به رشتهٔ تحریر درآورد.
تابلوی خانوادگی نوعی نقاشی پرتره است که عمدتاً در قرن هجده در بریتانیا متداول بود. موضوع اصلی این نوع نقاشی عدهای از افراد یک خانواده و یا جمعی دوستانه است که در محیط باز مشغول گفتوگو یا نوعی فعالیت گروهی هستند. غالباً این افراد به طبقات بالای اجتماع تعلق دارند. معمولاً این نوع نقاشی دارای ابعاد کوچک است و به شکل افقی ترسیم میشود. البته این عبارت (تابلوی خانوادگی) معنای دیگری هم دارد: موضوع عجیب و نامتعارفی که باعث جلبتوجه و نیز بحث و جدل بسیار میشود.
نمایشنامه تابلوی خانوادگی داستان عشقی است بین دو نفر از دو طبقهٔ اجتماعی متفاوت که تحت شرایطی خاص شکل میگیرد. قطعاً در غیاب چنین شرایطی و در صورتی که ملانی و پاول در کشور خود و مطابق با شرایط معمول جامعهٔ قرن هجده فرانسه (پیش از انقلاب کبیر) زندگی میکردند، بعید بود اسیر چنین عشقی شوند. درحقیقت، این داستان شرح غلبهٔ عشق است بر دوراندیشی، داستان رجحان احساس است بر منطق و قصهٔ همیشگی دلدادگی و شیدایی.
این نمایشنامه در زمرهٔ نمایشنامههای موزیکال کاورد محسوب میشود و بخشهای زیادی از آن در قالب شعر است.
کاورد از همان آغاز کار قصد داشت از هنرپیشه معروف فرانسوی ایوان پرنتام در نقش ملانی استفاده کند (گرچه ایوان اصلاً انگلیسی بلد نبود). پرنتام این نقش را پذیرفت و با کمک پیر فرنه (همسر آیندهاش) بخشهای انگلیسی متن را به حافظه سپرد. کاورد نقش دوک را نیز به رامنی برنت سپرد، اما در حین تمرین به این نتیجه رسید که برنت برای این نقش مناسب نیست و از او خواهش کرد تا نقش را واگذار کند. وقتی برنت متوجه شد که کاورد شخصاً قصد دارد در این نقش بازی کند، با کمال رضایت و فقط با یک شرط خود را کنار کشید. او به کاورد گفت: «فقط اجازه بدهید کماکان در جلسات تمرین شرکت داشته باشم، چون روزی خواهید فهمید که چه نقش مزخرفی را پذیرفتهاید و مایلم بشخصه شاهد چنین رویدادی باشم.» مشخص نیست که آیا کاورد با نتیجهگیری برنت موافق بود یا نه، اما بههرحال، بعد از سه ماه این نقش را به پیر فرنه واگذار کرد.
خواندن کتاب تابلوی خانوادگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره نوئل کاورد
سِر نوئل پیرس کاورد نمایشنامهنویس، آهنگساز، کارگردان، هنرپیشه و خوانندهٔ انگلیسی در سال ۱۸۹۹ در حومه لندن به دنیا آمد. پدرش، آرتور سیبن کاورد، فروشندهٔ پیانو و مادرش، وایولت اگنس، دخترِ دریاسالار نیروی دریایی سلطنتی بود. کاورد، دومین پسر خانواده، بهلحاظ هوش و ذکاوت و نیز رفتار پُرتکلف و طرز لباس پوشیدن از شهرت بسیاری برخوردار بود.
نوئل کاورد بیش از پنجاه عنوان نمایشنامه منتشر کرده است که بسیاری از آنها سالیان دراز روی صحنهٔ نمایش باقی ماندند. بسیاری از نمایشنامههای او چون تب یونجه، زندگیهای خصوصی، طرحی برای زندگی، خندهٔ امروز و روح سرخوش جزء نمایشهای پُرتکرار و پُربینندهٔ سالنهای نمایش بودند. کاورد علاوه بر نمایشنامه، صدها آهنگ، چندین نمایش موزیکال، چندین فیلمنامه، چند جلد کتاب شعر و داستان کوتاه، یک رمان بلند و یک خودزندگینامهٔ سه جلدی را نیز در کارنامهٔ فعالیتهای ادبیاش دارد. همچنین، این نویسندهٔ مشهور در شش دهه از زندگیاش در نمایشها و فیلمهای متعددی ــ به قلم خودش و دیگران ــ به ایفای نقش پرداخت.
کاورد در سال ۱۹۴۳، جایزهٔ افتخاری فرهنگستان را برای کارگردانی فیلم جنگی جایی که خدمت میکنیم به دست آورد و در سال ۱۹۷۰ به دریافت نشان ادب و هنر (شوالیه) نائل شد. سپس به عضویت جامعهٔ سلطنتی ادبیات درآمد و مدتی بعد جایزهٔ تونی را برای یک عمر فعالیت در عرصهٔ هنر و ادب دریافت کرد. در سال ۱۹۷۲ مدرک دکترای افتخاری دانشگاه ساسکس به او اعطاء شد.
نمایشنامهها و آهنگهای کاورد در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بهشدت مورد استقبال قرار گرفت و سبک نوشتارش بر فرهنگ عامهٔ مردم تأثیر بسزایی گذاشت. در سال ۲۰۰۶، سالن نمایش البری لندن را به یاد او سالن نمایش نوئل کاورد نامگذاری کردند.
در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، کاورد دچار تصلب شرایین شد و رفتهرفته حافظهاش را هم از دست داد. او در سال، ۱۹۷۳ در خانهاش در جامائیکا، براثر ایست قلبی درگذشت و سه روز بعد در فایرلی هیل در زمینی مشرف به ساحل شمالی این جزیره دفن شد.
در سال ۲۰۰۵، دن ربلاتو نمایشنامهنویس و پژوهشگر انگلیسی آثار کاورد را به سه بخش اولیه، میانی و جدید تقسیم کرد.
از دیدگاه ربلاتو، نمایشنامهٔ تب یونجه، سست عفاف و زندگیهای خصوصی از نمایشهای دوران اولیه کاورد هستند. بهترین نمایشنامههای دوران میانی او در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ عبارتاند از: خندهٔ امروز، این نسل خوشبخت و روح سرخوش که دارای ساختار سنتی هستند، اما ازنظر محتوا کمتر تابع عرف و سنت محسوب میشوند.
کاورد در دههٔ ۱۹۳۰، پس از کسب موفقیتهای بسیار در عرصهٔ نمایشنامهنویسی سعی کرد قالبهای جدید نمایشی را نیز تجربه کند. نمایش حماسی ـ تاریخی دستهٔ اسبسواران با هنرپیشههای زیاد و نیز مجموعهٔ ده نمایش کوتاه تحت عنوان امشب ساعت ۸:۳۰ تماشاگران بسیاری را به خود جلب کردند، اما اجرای مجدد آنها به علت هزینههای بالا و نیاز به امکانات پیچیده در صحنهٔ نمایش دشوار است.
نمایشنامههای اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و اوایل دههٔ ۱۹۵۰ کاورد نشاندهندهٔ افت استعداد نمایشی اوست. به قول مورلی: «حقیقت این است که علیرغم تحولات بسیاری که در دنیای سیاست و جهان نمایش در آن روزگار رخ داد، کاورد ــ این اسطورهٔ دوران ــ شخصاً تفاوت چندانی نکرده بود.»
البته آخرین اثر او سهگانهٔ اتاقی با سه کلید مورد استقبال گستردهای قرار گرفت. اما بهطور خلاصه میتوان گفت برخی از موفقترین نمایشنامههای او از ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۰ تب یونجه، زندگیهای خصوصی، طرحی برای زندگی، خندهٔ امروز و روح سرخوش هستند.
بخشی از کتاب تابلوی خانوادگی
«پاول: شکلات داغ؟
رز: آمادهست، قربان.
پاول: گلولهگلوله که نشده؟
رز: بههیچوجه، قربان.
پاول: خوبه.
پاول بهسمت میز میرود و درحالیکه عینکش را به چشم میزند، پشت میز مینشیند. با حالتی جدی و کاسبمآبانه به دستهای صورتحساب و کاغذ روی میز نگاه میکند. رز برای آوردن شکلات داغ از صحنه خارج میشود. لحظهای بعد با سینیای که مرتب چیده شده بازمیگردد و آن را روی میز میگذارد.
رز: مطمئنین که تخممرغ میل ندارین، قربان؟
پاول: بله مطمئنم. ممنون.
رز: حتی یه تکه بِیکن سرخشده؟
پاول: اون که من رو به کشتن میده.
رز: متوجهم، قربان.
پاول: (برای خود شکلات داغ میریزد.) دوشیزه چطورن؟
رز: سرحال و سردماغ، قربان.
پاول: خوبه. امروز انگلیسیاش چطوره؟
رز: نمیدونم، قربان. اما فرانسوی من داره پیشرفت میکنه.
پاول: پس خودت رو اخراجشده بدون.
رز: شما که واقعاً این کار رو نمیکنین، نه، قربان؟
پاول: نه.
رز: من همچین فکری نکردم، قربان.
پاول: اما واقعاً از دستت ناراحتم. قانون این خونه اینه که هیچکس تحت هیچ شرایطی نباید با دوشیزه به زبان فرانسوی حرف بزنه.
رز: من فقط وقتی سوهان ناخن افتاد، گفتم Mon Dieu!
پاول: همیشه بگو «خدای من!» این چیزی که تو میگی خیلی بیپرده و کفرآمیزه.
رز: بسیار خب، قربان.
پاول: به نظرم مبلغ صورتحساب قصابی خیلی زیاده.
رز: به گمانم صورتحساب گوشت گوسالهست. دوشیزه میمیره برای یه تکه گوشت گوساله. من همیشه بهشون میگم که این گوشتها اصلاً مطمئن نیستن.»
حجم
۱۴۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۴۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه