دانلود و خرید کتاب در اسارت زمان بن التون ترجمه بابک اسلامیه
تصویر جلد کتاب در اسارت زمان

کتاب در اسارت زمان

نویسنده:بن التون
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب در اسارت زمان

کتاب در اسارت زمان نوشتهٔ بن التون و ترجمهٔ بابک اسلامیه است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر، تخیلی، تاریخی و انگلیسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب در اسارت زمان

کتاب در اسارت زمان حاوی یک رمان معاصر و انگلیسی است که ۴۹ فصل دارد. داستان چیست؟ اول ژوئن ۱۹۱۴ میلادی است و «هیو استانتن» (سرباز سابق و ماجراجویی مشهور) به‌معنای واقعی کلمه تنهاترین انسان روی زمین است. هنوز کسی که او را بشناسد و یا دوست داشته باشد، متولد نشده است. این شخصیت می‌داند که جنگی بزرگ و وحشتناک در راه است؛ یک جنون خودکشی جمعی که باعث نابودی تمدن اروپا و بدبختی میلیون‌ها نفر در قرن آینده خواهد شد. او این را می‌داند؛ زیرا از نظر او قرن حاضر خودِ تاریخ است. حالا او باید از جنگ جلوگیری کند؛ از جنگی که با یک گلوله آغاز خواهد شد، اما آیا یک گلوله واقعاً می‌تواند یک قرن کامل را خراب کند؟ و اگر چنین است، آیا یک گلولهٔ دیگر می‌تواند آن را نجات دهد؟ رمان «در اسارت زمان» به قلم بن التون را رمانی تخیلی و درعین‌حال تاریخی توصیف کرده‌اند که داستان فردی را روایت می‌کند که به طریقی از وقوع جنگ جهانی اول آگاه شده و سعی دارد جلوی آن را بگیرد.

خواندن کتاب در اسارت زمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب در اسارت زمان

«وقتی به اتاقش برگشت، مقدار دیگری اشناپس نوشید و اولین گزارش‌های روزنامهٔ عصر را خواند.

پلیس نشان داد که از هر نظر، کارآزموده‌تر از انتظارش بوده است. آن‌ها پیشتر محل شلیک و پوکهٔ ماوزرش را پیدا کرده بودند. اخبار از مردی زخمی هم صحبت کرده بود که نزدیک محل شلیک در پشت‌بام، پیدایش کرده بودند. گزارشگر حدس می‌زد که نگهبان امنیتی بوده است. ظاهراً پلیس پیش از بازجویی از او، می‌خواست دربارهٔ شدت جراحاتش اطمینان حاصل کند.

استانتن خوشحال بود که آن مرد را نکشته، اما نمی‌دانست احتمال شناسایی شدنش وجود دارد یا نه. به این نتیجه رسید که نگهبان به احتمال زیاد فرصت نداشته آن‌قدر دقیق نگاهش کند که بتواند قیافه‌اش را توصیف کند. به هر حال استانتن موقع نیم‌چرخ زدن، اسلحه را جلوی صورتش گرفته بود. دقیق‌ترین چیزی که نگهبان می‌توانست دیده باشد، این بود که قاتل مرد قدبلندی با موهای بور حنایی بوده است. این مشخصات در پایتخت آلمان به خیلی‌ها می‌خورد. در ضمن، احتمالاً نگهبان در اثر جراحاتش می‌مرد.

استانتن با وجود درد قفسهٔ سینه و پشتش، تصمیم گرفت برای قدم زدن بیرون برود. جامش را سر کشید و به طرف پلکان رفت، ولی فکری به نظرش رسید و به اتاقش برگشت، هفت‌تیر گلاک را از ژاکت آسیب‌دیده‌اش بیرون آورد و در جیب شلوارش جا داد. برای بودن در خیابان، شب ناجوری بود.

استانتن وارد جمعیت پرتلاطمی شد که به نظرش می‌خواستند به طرف دروازهٔ براندنبورگ سرازیر شوند. این دروازه را پدر کایزر برای یادبود پیروزی بزرگ پروسیه در جنگ با فرانسه بنا کرده بود، بنابراین برای گرامیداشت قهرمان درگذشتهٔ آلمان، محل مناسبی برای تجمع به حساب می‌آمد.

حال و هوای خیابان به شدت هیجانی بود. عدهٔ زیادی واقعاً در اثر مصیبت این فقدان، از پا درآمده بودند و هنگام راه رفتن هق‌هق می‌کردند. ولی برای عدهٔ دیگری، غم و غصه تبدیل به خشم شده بود و هنگام راه‌پیمایی، فریادشان برای انتقام به آسمان رفته بود. استانتن از اینکه اوضاع با چنان سرعتی رو به وخامت می‌رفت، خیلی غافلگیر شده بود. البته می‌دانست واکنش عمومی به این اتفاق، خیلی شدید و بدون شک آمیخته با خشونت‌های پراکنده می‌شد، ولی صحنه‌ای که به تدریج شکل یک هیستری جمعی و خودجوش با هدف مجازات آنی به خود می‌گرفت، خارج از انتظارش بود.

رفتار مردم طوری بود که انگار قدیسی را از دست داده‌اند. یا ستاره‌ای راهنما را.

البته منطقی بود. به هر حال، کایزر را پیش از آنکه گند بزند، کشته بود. امپراتور، زمان مرگش، رهبر کشوری بود که هنوز بر اثر جنگ و توحش لکه‌دار نشده بود و ویژگی‌های شاخصش اقتصاد صنعتی تراز اول در جهان، پیشتازی سراسری در فناوری و داشتن یک جنبش سوسیال دموکرات به شدت توسعه‌یافته بود.

استانتن با تماشای خشم فزایندهٔ جمعیت، با حالتی معذب یادش افتاد که در ژوئیه ۱۹۱۴ کایزر برای مردم آلمان نماد پیشرفت، ثروت و صلح بود. بله، بین این‌همه نماد ــ نماد صلح بود. جمعیت، اطلاعات استانتن را نداشتند. همین‌قدر می‌دانستند که کشورشان در تمام مدت بیست‌وشش سال حضور امپراتور سرزمینشان در اریکهٔ سلطنت، در صلح و صفا بود. آلمان طی این سال‌ها به قدرتی جهانی تبدیل شده بود که صنعتش با ایالات متحده رقابت می‌کرد، نیروی دریایی‌اش روزی به پای بریتانیا می‌رسید و ارتشش هیچ رقیبی در دنیا نداشت.

قابل درک بود که از دید برلینی‌های ابتدای قرن بیستم که با حالت نومیدی آمیخته با خشم به خیابان‌ها سرازیر شده بودند، کایزر مهم‌ترین نماد اقتدار برای قدرت و ثروت روزافزونشان بود و از اینکه مبادا با مرگش اقبال از آن‌ها روی‌گردان شود، به وحشت افتاده بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۳۹۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
تومان