دانلود و خرید کتاب قصه پاییز و نهال هلو حافظ موسوی
تصویر جلد کتاب قصه پاییز و نهال هلو

کتاب قصه پاییز و نهال هلو

نویسنده:حافظ موسوی
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قصه پاییز و نهال هلو

کتاب قصه پاییز و نهال هلو نوشتۀ حافظ موسوی است. انتشارات شهر قلم این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب برای کودکان نوشته شده است.

درباره کتاب قصه پاییز و نهال هلو

کتاب قصه پاییز و نهال هلو با تصویرسازی‌های «الهه جوانمرد» منتشر شده است. این کتاب حاوی داستانی کوتاه دربارۀ مفهوم فصل‌ها است. این داستان برای نشان‌دادن رنگ‌ها و صحبت درمورد ریختن برگ‌ها و تولد دوبارۀ زمین نوشته شده است. هدف این داستان علاوه‌بر یادگیری فصل‌ها، تقویت قوۀ تخیل کودکان است. در این داستان، «نهال هلو» شخصیتی است که از دیدن برگ‌هایش روی زمین ناراحت است. «درخت گیلاس» با دیدن غم او داستانی برایش تعریف می‌کند که مطالبی را به‌طور غیرمستقیم به کودکان آموزش می‌دهد.

خواندن کتاب قصه پاییز و نهال هلو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکان ۷ تا ۱۲ سال پیشنهاد می‌کنیم.

درباره حافظ موسوی

حافظ موسوی متولد ۱۵ اسفند ۱۳۳۳ است. او یک شاعر معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بوده است. نخستین مجموعه شعر او «دستی به شیشه‌های مه‌گرفتهٔ دنیا» در سال ۱۳۷۳ منتشر و برندۀ قلم زرین مجلۀ گردون شد. دومین مجموعه شعر او به نام «سطرهای پنهانی»، پس از سه سال توقف در وزارت ارشاد در سال ۱۳۷۸ منتشر شد. این کتاب از سوی هیئت‌داوران جایزۀ مستقل ادبی «فراپویان» به‌عنوان یکی از شش کتاب برگزیدۀ شعر دهۀ ۱۳۷۰ معرفی شد.

بخشی از کتاب قصه پاییز و نهال هلو

«در یکی از روزهای اوایل پاییز نهال هلویی که هنوز یک سالش هم بود، به شاخه‌های نرم و نازکش نگاه کرد و دید چند تا از برگ‌هایش زرد شده‌اند. حتی چندتایی هم ریخته بودند. نهال هلو غمگین شد. درخت گیلاس که همسایۀ نهال هلو بود، از او پرسید: «عزیزم چرا این‌قدر افسرده و غمگینی؟»

نهال هلو با صدایی که مثل صدای تکان‌خوردن برگ‌ها در نسیم صبحگاهی، بود: گفت - راستش فکر می‌کنم برگ‌هایم دارند پژمرده می‌شوند حتی چندتایی هم افتاده‌اند نمی‌دانم چه‌کار باید بکنم؟ اگر همۀ برگ‌هایم بریزند... آن وقت چه‌طور می‌توانم بی‌برگ زندگی کنم؟... این فکر مرا خیلی ناراحت می‌کند.

درخت گیلاس که عمری ازش گذشته بود ازته‌دل خندید و گفت: ناراحت نباش تو هنوز یک سالت هم. نشده هنوز خیلی چیزها را نمی‌دانی. من هم آن‌وقت‌ها که به سن‌وسال تو بودم، همین فکرها را می‌کردم یادم هست که من هم یک‌بار همین سؤال را از درخت گیلاس دیگری پرسیدم و او در جواب قصه‌ای برای من گفت.

نهال هلو که حالا کمی آرام‌تر شده بود، گفت: می‌شود آن قصه را برای من بگویید؟

درخت گیلاس با مهربانی گفت: «چرا نمی‌شود؟!»

در یکی از روزهای اوایل پاییز که هوا نه خیلی گرم بود و نه خیلی سرد، از بیرون همین باغی که ما در آن زندگی می‌کنیم صدای آوازخواندن پیرمردی به گوش رسید. پیرمردی که چشم‌هایش به رنگ آتش بود و ریشی بلند و حنایی داشت.

نهال هلو سراپاگوش بود.

درخت گیلاس: گفت: یکی بود یکی نبود.

پیرمرد لباس زرد بلندی پوشیده بود و یک خورجین بزرگ چهل‌تکه روی کولش بود. او با صدایی که مثل صدای بال پرنده‌ها بود این آواز را می‌خواند:

آهای درختا

آهای درختا!

من یه نقاشم

نقاش برگا

از هر انگشتم

هنر می باره

تابلوهای من

تماشا داره

توی خورجینم

هزار جور رنگه

ولی بی شما

کار من لنگه

همۀ درخت‌ها برگ‌هایشان را به سمت صدای پیرمرد گرفته بودند و آواز او را گوش می‌کردند.

بعد یواش‌یواش باغ پر از سروصدای درخت‌ها و همهمۀ برگ‌ها شد.

درخت صنوبر که قد بلندی داشت از پیرمرد پرسید: منظور شما از این آواز چیست؟

پیرمرد گفت: من زیباترین رنگ‌های دنیا را توی خورجینم دارم نارنجی، زرد، قرمز، بنفش، قهوه‌ای... و از آنها پرسید: راستی، شما دوست ندارید لباس‌های شاد و رنگارنگ بپوشید؟

 درخت‌ها که از حرف‌های پیرمرد خوششان آمده بود، گفتند: آقای نقاش لطفاً بفرمایید توی باغ و رنگ‌هایتان را به ما نشان دهید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۷٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴ صفحه

حجم

۲۷٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴ صفحه

قیمت:
۱۴۴,۰۰۰
تومان