کتاب غزلیاتی برای وی
معرفی کتاب غزلیاتی برای وی
کتاب غزلیاتی برای وی مجموعهشعری سرودهٔ فرشید ربانی و ویراستهٔ زهرا صنوبری است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب غزلیاتی برای وی
فرشید ربانی، متخلص به این بشر، در ۲۸ تیر ۱۳۷۸ هجری خورشیدی در تهران متولد شد. در سال ۱۳۹۶ دیپلم خود را در رشتهٔ ریاضی و فیزیک از دبیرستان دکتر محمود افشار دریافت کرد. سپس در سال ۱۳۹۷ به ادامهتحصیل در رشتهٔ معماری پرداخت و مدرک کارشناسی معماری را در سال ۱۴۰۱ از مؤسسهٔ آموزش عالی معماری و هنر پارس دریافت کرد. او سرودن شعر را از آذرماه ۱۳۹۸ آغاز کرد و اوّلین شعر خود را در دفتر غزلیات این بشر و با عنوان «امید فراموشی» در قالب غزل منتشر کرد. بهعنوان یک شاعر تازهکار، اشکالات وزنی بسیاری در آن دیده میشود که پس از مدتها تلاش و مطالعه در زمینهٔ عروض توانست آن را حل کند. او بارها علاقهٔ خود را به شاهنامهٔ فردوسی و تاریخ و افسانههای ایران در جایجای اشعارش نشان داده و حتی به سرایش داستانهایی برگرفته از این موضوعات به سبک شاهنامه دست زده است؛ همچنین او سنت ادبی دوبیتی (فهلوی) سرایی را در لهجهٔ محلی خود؛ یعنی اصفهانی ادامه داد. او نویسندهٔ مقالهای تحت عنوان «نگاهی نو بر و وزن و قالب در شعر فارسی با اتکا به اشعار فارسی معاصر ایران» است.
خواندن کتاب غزلیاتی برای وی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غزلیاتی برای وی
«درگیری عالم:
همه عالم شده درگیر تو ای ریحانه
مست بر گرد تو پرواز کند پروانه
تو هوای نفست روح مسیحا دارد
عاقل فلسفه ورز از تو شود دیوانه
من گدا هستم و تو پادشه خوبانی
تو به کاخت بنشینی و منم در خانه
ز هوای نفسم دود و غباری بینی
شده از شور تو این خانهی من ویرانه
بنویسم ز تو در روز و شبم ای ریحان
تا بگیرم ز وفا جام می و پیمانه
چون که این جنگل من بر نظرت میافتد
ز تو ارّه بزند بر تن من دندانه
بشوم خرد و خمیر از چه بگوید دشمن
سخنی تا که زند بر دل تو رندانه
بشر ای قافیهگردان سخن در شعرت
تو که مرغت به هوا پر بزند بیدانه
***
مست شراب تو منم:
ای که بود جای تو در روح و روان و سخنم
در طرب بزم توأم، شاعر شکّر شکنم
رزم نگاهت چو شود، رستم زالت چو رسد
غوطه به خونم بخورم، تیر نگاهت به تنم
میکده راهم نبود چون که تویی میکدهام
می نخورم، می نخورم، مست شراب تو منم
حال پریشان منی، گرمی آواز منی
چون که نباشی به برم، با غم هجران چه کنم؟
یاد تو در خاطرهام، عشق تو در جان و دلم
گمشدهی راه توأم، غربت راه وطنم
این بشرم، این بشرم، گفته سخنها ز توأم
سوسن و لاله یاد تو، سبزی باغ و چمنم
***
روی نگار تو:
ای کاش که من روی نگار تو ببینم
از غنچهی لبهای تو من لاله بچینم
بیگانه و بیخود شدهام ای شفق من
آتش زدهای ای گل من بر دل و دینم
تا چند بگویم که بیایی و بیایی؟
با بودن تو همچو عدن سبز و برینم
با یاد تو این ترانهها را بنویسم
خوشحالترین آدمی روی زمینم
آهنگ دلم را بشنو ای مه نازم
من عاشق و حیرانشده چون تار وزینم
در وادی عشاق بتی را نپرستیم
پیغمبر دلهایی و من روح امینم
بنشین و مزن سنگ بر این قلب بلورین
از یاد تو آشفته و سرگشته همینم
بر یاد بشر شب تو بیایی، تو بیایی
بیبود تو در خستگی و حزن و حزینم»
حجم
۳۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه
حجم
۳۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه