دانلود و خرید کتاب پنج دقیقه مانده به غروب سلیمان اله وردی اول
تصویر جلد کتاب پنج دقیقه مانده به غروب

کتاب پنج دقیقه مانده به غروب

انتشارات:سنجاق
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پنج دقیقه مانده به غروب

کتاب پنج دقیقه مانده به غروب نوشتهٔ سلیمان اله وردی اول است. نشر سنجاق این کتاب را به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است.

درباره کتاب پنج دقیقه مانده به غروب

کتاب پنج دقیقه مانده به غروب ۹ داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است که نام برخی از آن‌ها عبارت است از «نوشابهٔ بی‌رنگ»، «دوش یا دوش؟»، «شهر موش‌ها» و «پنج دقیقه مانده به غروب». این مجموعه متشکل از داستان‌هایی ساده با موضوعاتی خاص است. هر داستان، روایت و موضوع خاص خود را دارد و بخشی کوچک از واقعیت را بیان می‌کند.

در داستان اول با تنهایی کودکان پس از جدایی روبه‌رو هستیم. در داستان دیگری به نام «نوشابهٔ بی‌رنگ» با شخصی روبه‌رو هستیم که تنها هشت ساعت به زمان اعدامش باقی مانده است. داستان «خیزش» با این جمله آغاز می‌شود که «بهترین و بدترین انگیزه برای قیام، یک چیز مشترک است: "گرسنگی!"» در داستان «چهارچوب در»، تنهایی یک نوجوان را لمس و احساس می‌کنیم. «شهر موش‌ها» داستان موش‌هایی را روایت می‌کند که به‌خاطر ورود بیگانگان، شهرشان به خطر افتاده است. شخصیت اصلی داستان «پنج دقیقه مانده به غروب»، یک پسربچۀ ناز و شوخ و دوست‌داشتنی و بامزه است که یک عشق ساده را تجربه می‌کند؛ عشقی کودکانه که پر از زیبایی، ماجراجویی و لطافت است و آخرین داستان از این مجموعه، حیات بشر را در چندین دههٔ بعد روایت می‌کند.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر - مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آن‌ها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی می‌کند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزه‌ای (داستان و رمان، کتاب‌های علمی، کتاب شعر، تبدیل پایان‌نامه به کتاب و…) را می‌پذیرد. کتاب‌ها با این انتشارات، منتشر می‌شوند، می‌توانند به‌دست میلیون‌ها مخاطب برسند و نویسنده می‌تواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که می‌خواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کرده‌اند و اکنون می‌خواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.

خواندن کتاب پنج دقیقه مانده به غروب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پنج دقیقه مانده به غروب

«سیاه‌مست در خیابان قدم می‌زد که متوجه شد کف خیابان، پوشیده از خون شده است. خم شد، لکهٔ خون زمین را پوشانده بود. یک دایره، مانند ماه، زمانی که کامل شده و از دور، به آن نگاه می‌کنیم. دست خود را به سمت خون می‌برد. می‌تواند گرمی و حرارت خون را روی انگشت خود احساس کند. آن گرما، هنوز هم در خون وجود دارد. در حالی که به زمین چشم دوخته است، به راه خود ادامه می‌دهد. خون همه جا را پوشانده است. یک راهنما در شبی تاریک. خون را دنبال می‌کند. در یک کتاب کهن خوانده بود که خون، منشأ فساد و بدبختی است. اما هرگز چنین چیزی را باور نکرده بود. همیشه می‌گفت که خون، مایهٔ حیات است. به خون، مانند آب نگاه می‌کرد و هیچ چیز بدی در آن نمی‌دید. وجود خود و وجود دنیا را به دست فراموشی می‌سپرد. انگار که به هدف و رویای خود دست یافته است. به دنبال خون، برای ابدیت. مانند همان تخته سنگ بزرگ که در افسانه‌ها، از آن یاد می‌شد. خون همیشه یک قدم جلوتر از او بود. مانند گذشته که هر چقدر تلاش کنیم، باز هم نمی‌توانیم به آن دست یابیم. شاید بتوانیم آینده را به چنگ بیاوریم اما گذشته را هرگز! گذشته همیشه یک قدم از ما جلوتر خواهد بود. دوباره همان تکرارِ دوبارهٔ زندگی و تجربیات را از سر خواهیم گذراند. این ماهیت گذشته است. خون و گذشته، همیشه یک قدم از ما جلوتر خواهند بود. می‌ایستد و به دست خود خیره می‌شود. با صدایی آرام می‌گوید: «شاید من زخمی شده‌ام! این خون شاید مال من است.» با دقت و عمق بیشتری به کف دست خود نگاه می‌کند. نه، خون از او جلوتر بود. این امکان نداشت که خون روی زمین، از آن او باشد. دست خود را در جیب خود فرو می‌برد و به راه خود ادامه می‌دهد تا به حقیقتِ ماجرا پی ببرد. گاهی کنجکاوی بیش از حد، زندگی‌مان را به فنا می‌دهد اما کسانی که همیشه سیاه‌مست هستند، از ماجراجویی استقبال می‌کنند و هیچ چیزی وجود ندارد که باعث رعب و وحشت آنها شود.»

کاربر 9115709
۱۴۰۳/۰۹/۰۴

خوندن این مجموعه برام خیلی جالب بود. خصوصاً جمله‌ی پایانی کتاب که نوشته بود《زمانی فرا میرسد که در آرامش، بتوانیم لحظاتی سر بر بالین بگذاریم و پس از چند ساعت استراحت، انسانی، انسانی را نکشته باشد؟》انگار نام اصلی صلح همون

- بیشتر

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
تومان