کتاب درباره معنی زندگی
معرفی کتاب درباره معنی زندگی
کتاب درباره معنی زندگی نوشتهٔ ویل دورانت و ترجمهٔ ریحانه عسگری است. انتشارات عطر کاج این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب درباره معنی زندگی
کتاب درباره معنی زندگی که از سری کتابهای «سمت نو» است، در ۳ فصل و به قلم ویل دورانت (مورخ و اندیشمند مشهور) نوشته شده است. این کتاب در پایان ضمیمهای تحتعنوان «نامهای در مورد معنای زندگی» را در بر گرفته است. این نامه به زندانی محکوم به حبس ابد، بهشمارهٔ ۷۹۲۰۶، در زندان سینگ سینگ در نیویورک نوشته شده بوده است. این کتاب را یکی از درخشانترین و بهیادمادنی آثار خالقش دانستهاند که نظرات و دیدگاههای بسیاری از اندیشمندان و بزرگان معاصر را درمورد مفهوم زندگی و ارزش آن در خود جای داده است. این کتاب حتی در میان آثار فلسفی نیز کتاب ویژهای به حساب میآید و نحوه و انگیزهٔ نگارش آن نیز داستانی ویژه داشته است. گفته شده است که این کتاب، دلسوزانه و درعینحال کاملاً واقعبینانه نوشته شده و به ما کمک میکند تا از دریچهٔ نگاه افراد گوناگون از فیلسوفان و نویسندگان بزرگ گرفته تا یک زندانیْ به مسئلهٔ زندگی و معنای آن نگاه کنیم.
اما داستان نگارش این کتاب چیست؟ یا چه شد که ویل دورانت این کتاب را نوشت؟
روزی مردی نزد ویل دورانت رفت و از او درخواست کرد دلیلی به دست او بدهد که چرا نباید خودکشی کند. ویل دورانت در آن وقت محدود، جوابهایی به او داد. مدتی بعد، نامهای برای بیش از ۱۰۰ شخصیت مشهور فرستاد و دربارهٔ معنی زندگی از آنها نظر خواست. او پاسخهای رسیده را همراه با دیدگاه خود، در این کتاب منتشر کرد. «درباره معنی زندگی» شد یکی از خواندنیترین آثار ویل دورانت.
خواندن کتاب درباره معنی زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد معنای زندگی پیشنهاد میکنیم.
درباره ویل دورانت
ویلیام جیمز دورانت (William James Durant) در تاریخ ۵ نوامبر ۱۸۸۵ به دنیا آمد. او فیلسوف، تاریخنگار و نویسندهٔ آمریکایی بود. مهمترین اثر او «تاریخ تمدن» است که در ایران شامل مجموعهای ۱۳ جلدی میشود. دورانت این مجموعه را در ۱۱ جلد و با همکاری همسرش، آریل دورانت، نوشته است. آنها در این کتاب توانستهاند با استفاده از آثار مورخان دیگر (از هرودوت تا آرنولد توینبی) که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیستهاند، مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورند. ویل دورانت ۷ نوامبر ۱۹۸۱ درگذشت.
بخشی از کتاب درباره معنی زندگی
«پس باید بگویم که این راه از ارزش معنادار و رضایت برخوردار است: به کل بپیوندید و با تمام جسم و ذهنتان برای آن کار کنید. معنای زندگی در این نهفته است که به ما شانس به وجود آوردن یا کمک کردن و چیزی بالاتر از خودمان میدهد. نیازی نیست یک خانواده باشد، اصطلاحاً راه مستقیم و وسیعی است که طبیعت در خرد کورکورانهاش، حتی برای سادهترین موجودات زنده در نظر گرفته است؛ شاید هر گروهی باشد که بتواند تمام اصالت پنهان در فرد را فرا بخواند و به وی بهانهای برای کار کردن دهد تا با مرگش متلاشی نشود. شاید انجمنی انقلابی باشد که به زن یا مردی، از خودگذشتگی بیدریغ میدهد. یا شاید کشور بزرگی باشد که دولتمردان آن مانند پریکلس یا اکبر شاه، نبوغ و زندگی خود را وقف بقا و سرافرازی ملت خویش میکنند. گاهی هم ممکن است یک اثر زیبا باشد که روح را مجذوب ساخت خود میکند و تبدیل به مزیت و نعمتی برای بسیاری از نسلها میشود. اما در هر مورد، اگر معنای زندگی بدهد، باید فرد را از خود بیرون آورد و به همکاری با برنامه عظیم وادارد. راز این ارزش معنادار و رضایت، داشتن وظیفهای است که تمام انرژی فرد را مصرف کرده و باعث میشود زندگی بشر کمی غنیتر از قبل شود.
برای من - چون مایلم به سؤالی که از خیلیها پرسیدهام، پاسخ مستقیم بدهم - معنای زندگی در معنای زندگی شاید به طور بسیار محدودی، در خانواده و کارم نهفته باشد؛ کاش میتوانستم این فرخندگی و برکت را به رُخ هدفی والاتر بکشم. سرچشمههای انرژی من، غرور و نوعدوستی خودخواهانه است – حرص به تحسین یا ستایش و دلبستگی دیوانهوار به کسانی که وابستهام هستند. هدف و نیروی محرکه انگیزهام چیست؟ دیدن خوشبختی اطرافیانم، موفقیت و سرانجام کسب مراتب بهتر است. پاتوق خوشبختی کجاست؟ در خانه و کتابهایم، جوهر و قلمم. خودم را خوشبخت نمینامم چون هیچ آدمی نمیتواند در میان فقر و رنجی که تا امروز از آن جان سالم به در برده، کاملاً خوشبخت باشد اما من راضی و بینهایت سپاسگزار هستم. دست آخر، گنجینه من در کجا نهفته است؟ در همه جا. آدم باید یک سر و هزار سودا داشته باشد. نباید بگذارد خوشبختیاش یکسره با فرزندان، شهرت، موفقیت و یا حتی سلامتیاش پیوند بخورد اما در هر یک از اینها، رضایت خود را تقویت کند، حتی اگر بقیهشان را از دست دهد. آخرین شانسم، فکر کنم خود طبیعت باشد؛ از تمام دیگر نعمتها و دارایی محروم شدم که امیدوارم در هر حالتی از زمین و آسمان، عاری از منظره، در همراهی با صداهای خوش یا خاطره یک شاعر از روزی که لبخند زد، در مورد زندگی شجاعت کافی به دست آورم. در مجموع، تجربه، منظرهای شگفتانگیز و غنی است که هر حسی باید بتواند از آن برای زندگی قوت بگیرد.»
حجم
۶۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۶۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
اصلا ترجمه جالبی نداره،انگار که از نرم افزارهای ترجمه کننده خودکار استفاده شده.نامفهوم و بدون جذابیت
این کتاب واقعا موضوع خیلی خوبی رو دنبال میکرد و من ازش لذت بردم 👍🏻 راجب ترجمه هم که یکی از دوستان مطرح کردن باید بگم براساس تجربه کم بنده ، تجربه بدی نبود و خوب بود و مشکلی نداشت . حالا