کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند
معرفی کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند
کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند نوشتهٔ احمد پدرام و ویراستهٔ نوید پدرام است و انتشارات ترانه پدرام آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند
بعضی از پدر و مادرها از کمبود یا نبود اعتمادبهنفس فرزند خود شاکیاند و درخواستشان دسترسی به روشهایی برای رسیدن فرزندشان به اوج اعتمادبهنفس در یک یا دو جلسهٔ درمانی یا مشاورهای است. این پدر و مادرها اعتمادبهنفس را به عنوان ابزاری برای رسیدن به قلههای علم و ثروت و قهرمانی و شهرت میدانند و در حسرت چراییهایی میمانند که از این قافلههای سعادت جاماندهاند. حسرت بعدی این پدر و مادرها این است که بر این باورند که فرزندشان باهوش است و تاسفشان این است که اگر هوش او کم بود مشکلی نداشتند و غصهٔ نبود یا کمبود اعتمادبهنفس در فرزندشان اینقدر آزارشان نمیداد. جالب است که در بسیاری از مواقع همان طرح موضوع توسط پدر و مادرها، به شیوهای صورت میگیرد که موجب تحقیر و تحمیق و یا تهدیدهایی است که در همان جلسهٔ مشاوره نیز به آسیب به اعتمادبهنفس یا افزایش احساس خودکمبینی منجر شده و یا به نوعی مستحق مجازات شدن برای این درد جانسوز میانجامد.
کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند به پدران و مادران یاری میرساند که معنای دقیق اعتماد به نفس را بیاموزند و یاد بگیرند که چطور اعتماد به نفس را در فرزندانشان تقویت کنند.
خواندن کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ پدران و مادران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آنچه پدر و مادر باید درباره اعتماد به نفس فرزند خود بدانند
«مرحله نوباوگی شامل یک سال اولیهٔ زندگی انسان است. اریکسون معتقد است نوزاد در یک سال اول دائماً نیازمند اطرافیان است. این مسئله باعث میشود همواره در حال جذب و گرفتن باشد و از دیگران به روشهای خاص خود نظیر گریهکردن بخواهد که نیازهایش را برطرف کنند. او در این مسیر بر اساس پاسخهایی که از جانب مادر یا مراقبین اولیه دریافت میکند، مفهوم اعتماد را در ذهن خود شکل میدهد. در واقع تعارض و هستهٔ اصلی این مرحله، اعتماد در برابر بیاعتمادی است. زمانی که الگوی جذب با نحوهای که محیط، نیازها را برای نوزاد فراهم میسازد همخوان باشد؛ اعتماد بنیادی شکل میگیرد. اما اگر نوزاد محیط و مراقبین را ناکامکننده ببیند و اینگونه درک کند که آنها نمیتوانند پاسخگوی نیازهای او باشند، دچار بیاعتمادی میشود؛ و این یعنی دورهٔ نهایت درماندگی یک کودک. در این مرحله طفل برای زندهماندن، به امنیت و محبت دیگران، مخصوصاً مادر وابسته است و اینکه دهان برایش اهمیت فراوانی دارد؛ طفل از طریق دهان زندگی میکند و با دهان عشق میورزد. ولی رابطهٔ بین طفل و دنیای او منحصراً زیستشناختی نیست بلکه بیشتر اجتماعی است. اگر مادر نسبت به نیازهای طفل پاسخگو باشد و محبت، عشق و ایمنی را برای او فراهم آورد، حس اعتماد طفل شروع به رشد میکند.
از طرف دیگر اگر مادر طردکننده، بیتوجه یا در رفتارش بیثبات باشد؛ طفل نگرش بیاعتمادی را پرورش خواهد داد و مظنون، ترسو و مضطرب خواهد شد.
اریکسون معتقد بود که مادر باید توجهی اختصاصی به فرزندش داشته باشد. مثلاً مادرانی که شاغل هستند و بعد از به دنیا آمدن کودکشان، او را در اختیار اطرافیان قرار میدهند، این خطر وجود دارد که بیاعتمادی را در کودک ایجاد کنند. الگوی اعتمادکردن یا بیاعتمادی میتواند در سنین دیگر نیز آشکار شود؛ مثلاً رابطهٔ ایدهآل طفل و مادر سطح بالایی از اعتماد را ایجاد میکند ولی این حس اعتماد میتواند با فوت ناگهانی مادر نابود شود که این اتفاق میتواند باعث بروز بیاعتمادی به جای اعتماد شود. برای همین است که بعضی روانشناسان آغوش مادر را تا یکسالگی رحم دوم میدانند.»
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه