کتاب روان پریشی آمریکایی
معرفی کتاب روان پریشی آمریکایی
کتاب روان پریشی آمریکایی نوشتهٔ ای. فولر تری و ترجمهٔ سیدعلی فخرایی و سپیده گازرانی است و انتشارات ابن سینا آن را منتشر کرده است. موضوع این کتاب نابودی سامانه درمانی اختلالات روانی به دست دولت آمریکا است.
درباره کتاب روان پریشی آمریکایی
در تاریخ موارد زیادی مشاهده شده که جنگها و اتفاقات بزرگی تنها به یک دلیل شخصی شروع شده است. بستریزدایی و تخلیه بیمارستانهای روانپزشکی که به انقلابی در تاریخ روانپزشکی معروف شده و یکی از عوامل نفوذ قدرت روانپزشکی امریکا در جهان به شمار میرود هم شاید از این مورد مستثنا نباشد. اگر رزماری کندی بیماری روانی نداشت شاید هرگز سامانه روانپزشکی جهان به شکل امروزی آن وجود نداشت. نویسنده در این کتاب ضمن بررسی عملکرد دولت آمریکا در نابودی سامانه درمانی اختلالات روانی به دست خودش به این پرسش پاسخ میدهد که چگونه ممکن است تعداد زیادی از متخصصان خیراندیش آنقدر اشتباه کرده باشند که خود در پدید آمدن چنین فاجعه اجتماعی سهیم بوده باشند؟
خواندن کتاب روان پریشی آمریکایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای روانشناسی و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روان پریشی آمریکایی
«اول سپتامبر ۱۹۳۹ جوزف. پی. کندی سفیرکبیر وقت درگیر دو مسئله بسیار مهم بود که ذهنش را به خود مشغول کرده بودند. نخستین آنها تا غروب همان روز و با حمله تانکهای آلمانی به لهستان مشخص شد. این حمله آشکارا اعلام جنگ به انگلستان محسوب میشد زیرا بریتانیا رسماً خود را مسئول استقلال لهستان معرفی کرده بود. دو روز بعد مجلس عوام انگلیس دستور جنگ را صادر نمود، بلافاصله کندی با رییسجمهور تماس گرفت تا این مطلب را به اطلاع وی برساند. بنا بر گفته مایکل بشلوس در کتاب "کندی و روزولت"، روزولت به راحتی صدای وحشتزده کندی را از ورای اقیانوس اطلس تشخیص داد و تلاش کرد تا دوست قدیمی خود را آرام کند ولی این کار بیفایده بود و کندی آرام نمیشد. او بارها و بارها فریاد زد "این یعنی پایان دنیا" پایان همه چیز.
جو کندی خوب میدانست "همه چیز" شامل آرزوی بزرگ خودش برای تکیه بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۹۴۰ نیز میشود. با توجه به اینکه او میدانست به احتمال زیاد روزولت برای بار سوم بر این مسند تکیه نخواهد زد، تمام دو سال گذشته را مشغول برنامهریزی در راه نیل به این هدف بود. در نظرسنجی تازهای که صورت گرفته بود، کندی توانسته بود پنجاه درصد آرای دمکراتها را به خود اختصاص دهد و بر سایر رقبای خود پیشی بگیرد. حتی چند تن از صاحبنظران عنوان کرده بودند روزولت به این دلیل او را به سمت سفیر آمریکا در انگلستان انتخاب کرده بود که بتواند او را از صحنه سیاست کشور دور نگه دارد. در لندن کندی همصدا با نیل چمبرلین نخست وزیر انگلستان رهبری مصالحه با هیتلر و جاهطلبیهایش را به عهده گرفته بود، حتی هنگامی که نازیها اتریش و چکسلواکی را اشغال کرده بودند. بنا بر نظر بخلاوس (مورخ معاصر آمریکایی. مترجم م) "هم کندی و هم چمبرلین حملات هیتلر به کشورهای شرق آلمان را هدفی در جهت دستیابی به منابع و بازارهای گستردهتر میدانستند". در حقیقت درست یک هفته پیش از حمله آلمان به لهستان، کندی به روزولت اطمینان داده بود که جاهطلبی هیتلر محدود بوده و به محض اینکه به خواستههایش دست یابد دست از کشورگشایی برداشته و فعالیتهای صلحجویانه خویش از جمله کارهای هنریش را دنبال خواهد کرد "و این همان چیزی است که مطلوب ماست (گسترش به شرق و فشار بر شوروی. م)". البته کندی با کمال تأسف متوجه شد که هیتلر با اتحاد جماهیر شوروی پیمان صلح امضا کرده و حمله وی به لهستان اقدامی هنری نبوده است.
در آن صبح سپتامبر که آرزوها و جاهطلبیهای سیاسی کندی زیر تانکهای آلمانی له میشد، مشکل دیگری نیز در برابر وی قد علم کرده بود، مشکلی که عمیقاً شخصی بود. مشکل این بود که دختر بزرگتر وی "رزماری" که در آستانه بیستویک سالگی بود در دو هفته اخیر دچار علایمی شده بود که نشان میداد همه چیز رو به راه نیست و آینده بدتری در پی خواهد داشت، مشکلی خیلی بزرگتر از عقبماندگی ذهنی خفیفی که از آغاز تولد گرفتار آن بود. این عقبماندگی خود به تنهایی مشکل مهمی برای خانواده به شمار میآمد، به ویژه برای جو، او انتطار داشت فرزندانش باهوش و قوی باشند، درست همانند خودش. افراد معدودی از عقبماندگی ذهنی رزماری اطلاع داشتند، چرا که در نگاه سطحی و برخوردهای کوتاه طبیعی به نظر میرسید و خانواده به شدت او را تحت حمایت داشتند. با رسیدن رزماری به سنین مدرسه وی را در صومعهای نگهداری میکردند که از کمکها و عطایای بیاندازه کندی سود میجستند و بدین ترتیب میتوانستند خیال خانواده را آسوده نمایند که از رزماری به بهترین شکل مراقبت به عمل آمده و در عین حال از دید مردم به دور خواهد بود.
در آن زمان رزماری در صومعه هرت فورد شایر در شمال غرب لندن نگهداری میشد. در این صومعه از روش آموزشی مونته سوری (الف) بهره میجستند و هر روز عصر رزماری در آنجا آموزش میدید. محیطی بسیار قانونمند و ساختاریافته، بعلاوه رزماری یک همراه بیستوچهار ساعتهای داشت که در استخدام خانواده کندی بود و از وی مراقبت میکرد. به هر حال در هفتههای اخیر رزماری دچار نوسانات خلقی شدید فزایندهای شده بود و دیگر قادر به همراهی مسالمتآمیز با سایر همسالان خود نبود. نامههایی که مینوشت حاوی "مطالب عجیب و غریبی" بود که نشانگر شکلگیری اختلال تفکر وی بود. اخبار رسیده از صومعه خوشایند نبود و ذهن کندی را در گیر میکرد، وی در ابتدا دست به دامن بهترین متخصصین کودکان لندن شد، گفتههای آنها به مذاق کندی خوش نیامد و او را بیش از پیش آشفته ساخت؛ عقبماندگی ذهنی لکه ننگ خانواده بود ولی بیماری روانی خیلی جدیتر و تباهی فامیل را به دنبال داشت، چنین مواردی در خاندان کندی مجاز نبود.
به دلیل جنگ، بدون تردید کندی به عنوان سفیر در لندن باقی میماند. لیکن او میبایست رز همسرش و فرزندانش "جک، کاتلین، اونیس، پت، بابی، جین و تدی" را به آمریکا برگرداند. جو جونیور فرزند دیگرش از قبل به دلیل تحصیل حقوق در دانشگاه آکسفورد در آمریکا بود و در این میان تنها رزماری بود که قرار شد در همان صومعه هرت فورد شایر باقی بماند، خود او آنجا را دوست داشت و در عین حال دور از چشم جراید آمریکا قرار داشت. دو ماه بعد روزنامه بوستون گلوب به این موضوع پی برد و از رزماری تقاضای یک مصاحبه حضوری نمود. جو کندی جوابیهای برای وی آماده نمود که رزماری برحسب وظیفه آن را عیناً کپی کرده و به روزنامه ارسال کرده بود در این نامه آمده بود: "فکر میکنم که وظیفه من حمایت از پدرم است"، بعلاوه وی اشاره کرده بود در اینجا مسئولیتهایی دارم که لازم است در لندن بمانم؛ "مدتی است که در حال مطالعه اصول روش روانشناسی شناخته شده دکتر ماریا مونته سوری هستم و سال گذشته مدرک آموزگاری این رشته را اخذ کردهام. گرچه که کار بسیار دشواری بوده لیکن آن را دوست دارم و در اینجا دوستان فراوانی پیدا کردهام". خبرنگاران این پاسخ را قانعکننده یافتند و موضوع را بیش از این پیگیری نکردند.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه