کتاب من یک انتحاری ام
معرفی کتاب من یک انتحاری ام
کتاب من یک انتحاری ام نوشتهٔ حسین کریمی است. انتشارات نظری این مجموعه شعر در قالب نو را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب من یک انتحاری ام
کتاب من یک انتحاری ام یک مجموعه شعر سرودهٔ حسین کریمی است که ۲۳ شعر نو را در بر گرفته است. عنوان برخی از این شعرها عبارت است از «مثل گذشتهها نیست»، «آسمانم آبی است»، «عکس تنهایی روی آب»، «صدای دوست» و «هوای آلوده».
شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب من یک انتحاری ام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب من یک انتحاری ام
«"دیوار"
شهر ما پر از دیوارها است،
پر از دیوارهای بلند و کوتاه
پر از دیوارهایی که روی آنها میتوان نوشت.
روی دیوارآجری یک خانه، دیوار کاهگلی یک کوچه باغ،
و یا دیوار سیمانی یک زندان هم میتوان نوشت.
روی دیوار یک خانهٔ قدیمی روزی نوشته بود:
این کوچه بن بست است،
و یا دیوار دیگری که رویش به زیبایی نوشته بود:
لعنت بر نسبش هر که در این مکان زبالهای بریزد.
روی دیوارها میتوان نوشت،
تاریخ یک دوستی را،
هراج یک زندگی را
و یا نوشت، به یک گارگر ماهر نیازمندیم.
میتوان نوشت:
"من جوانی هستم، با گروه خونی مثبت آ،
به دلیل نیاز مالی، یکی از کلیههایم را میفروشم"
پشت یکی از این دیوارها،
بوی تند ادرار میآمد.
روزی روی یک دیوار نوشته بود،
درس میدهیم،
حساب، جبر و شاید تاریخ.
نوشته بود روی دیواری،
به من رأی دهید، من به شما وعده خواهم داد.
میتوان نوشت این خانه فروشی است.
و این را هم دیدهام،
که روی دیواری نوشته بود: روی این دیوار چیزی ننویسید.
و شمارهٔ تلفن کسی را روی دیوار دیدم که گنداب تخلیه میکرد.
روی دیوار شهر ما میتوان نوشت،
شکل تجارت یک فلز را،
لبخند کسی را که عینک آفتابی زده است
و دندانهایی دارد که مثل روز سفید است
با خمیر دندانی از جنس سپیدی.
پشت یکی از این دیوارها جرثقیلی خفته بود.
پشت یکی از این دیوارها نوشته بود:
به یک منشی خانم نیاز داریم که مسلط باشد به زبانهای دیگر...!»
حجم
۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه