دانلود و خرید کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم) مسعود عالی
تصویر جلد کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم)

کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم)

معرفی کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم)

کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم) نوشتهٔ مسعود عالی و ویراستهٔ رامین بابازاده است و نشر معارف آن را منتشر کرده است. موضوع این جلد محشر، حساب و سوال، حبط و تکفیر است.

درباره کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم)

بحث و گفت‌وگو دربارهٔ عالم آخرت و زندگی پس از مرگ، تنها کنکاش از موضوعی دینی و اعتقادی نیست؛ بلکه علاوه بر آگاهی از بخش اصلی و عمیق زندگی و خارج‌ساختن آن از چهره‌ای مخوف و وحشت‌آور، می‌تواند بازدارندهٔ نفس از آلودگی‌ها و طغیان‌ها، کنترل‌کنندهٔ جامعه از ناهنجاری‌ها، نیروبخش انسان در تحمل مصائب و سختی‌ها و در یک کلام، مربّی و مهذّب فرد و جامعهٔ انسانی باشد و هدف یادشده وقتی عملی‌تر می‌گردد که این مباحث با رویکردی اخلاقی، با مستندات قرآنی و روایتی توأم شود.

به همین منظور گفتارهای پیش رو با عنوان «سرنوشت انسان» توسط حجت الاسلام و المسلمین، استاد مسعود عالی، تهیه و تدوین شده است.

این مجموعه، سلسله‌مباحثی است که طی حدود یک سال و نیم در روزهای یکشنبه در برنامهٔ سمت خدا در شبکهٔ سه سیمای جمهوری اسلامی با عنوان «یاد مرگ» مطرح شده و به درخواست بسیاری از بینندگان محترم به صورت کتاب به نگارش درآمده است.

این دوره که تمامی مباحث پس از مرگ، از هنگام احتضار و قبض روح تا عالم قبر و برزخ و مراحل قبل از قیامت (ظهور و رجعت) تا علائم قیامت و نفخ صور و مواقف و عقبات آن را شامل می‌شود، در عین عمق و اتقان با بیانی ساده و گویا و با استفادهٔ فراوان از آیات و خصوصاً روایات اهل‌بیت (ع) که تنها راه اطمینان‌بخش شناخت جزئیات زندگی اخروی است، مطرح شده و از گریزها و نکته‌های اخلاقی و خاطرات عالمان و عارفان نیز بهرهٔ فراوان برده است.

خواندن کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران برنامهٔ «سمت خدا» پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرنوشت انسان (جلد سوم)

«در روایات ما از گرمای صحرای محشر هم بسیار سخن گفته شده است. امام صادق (ع) فرمودند:

«اَرْضُ الْقِیامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلُّ الْمُؤْمِنِ»؛ زمین قیامت آتش است؛ به جز سایهٔ مؤمن و محلی که مؤمن ایستاده است.

هم در اثر این گرما و هم ازدحام جمعیت که به تعبیر امام صادق (ع) مثل تیرهای در ترکش می ماند یعنی در جایی که ایستاده‌اند جز همان جای پای خود، جای دیگری (از شدت ازدحام جمعیّت) ندارد، و نمی‌تواند از جای خودش به این سو و آن سو برود.

بعد حضرت فرمودند: «می‌دانید آن سایه‌ای که مؤمن در قیامت در پناه آن از گرما محفوظ است، چیست؟

«فَاِنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ؛ صدقه‌ای که در دنیا داده بود، بر سر او سایه می‌افکند.»

یعنی همان صدقه‌ای که در این دنیا سایه‌ای بر سر کسی شد، در آن عالم سایه‌ای بر سر خودش می‌شود.

هر دست که دادند از آن دست گرفتند

هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند»

mhds
۱۴۰۳/۰۵/۰۲

خیلی کتاب زیبایی بود. خیلی ممنونم که در بینهایت قرار داره. تعریف اسم حسیب و صراط رو خیلی دوست داشتم، عالی مثل جلدهای قبلی با استفاده از آیات و روایات و توضیحات زیبا ، صحبت های استاد عالی خیلی به

- بیشتر
آیا بوی چاه فاضلاب با بوی عطر یکی است؟! راوی گفت: «نه.» حضرت فرمود: «کسی که نیت کار خیر کند، نفسش برای ملائکه بوی عطر می‌دهد و کسی که نیت گناه کند، بوی تعفن و گند از نفسش می‌آید، و ملائکه این‌گونه از نیت‌ها آگاه می‌شوند.»
mhds
در روایت آمده است: دو ملک در شب، از ابتدای غروب تا اذان صبح با ما هستند، که به آن‌ها «ملائکهٔ لیلیه» می‌گویند. و دو ملک در روز، از ابتدای اذان صبح می‌آیند که به آن‌ها «ملائکهٔ نهاریه» می‌گویند. یعنی هنگام اذان صبح شیفت عوض می‌شود و ملائکهٔ لیل و ملائکهٔ نهار جا عوض می‌کنند. مرحوم ملکی تبریزی در المراقبات و نیز اسرار الصلاة می‌نویسد: شب که انسان می‌خوابد، ملائکهٔ موکل، انسان را برای نماز شب بیدار می‌کنند، اگر از خواب بیدار شد، صفا و روحانیت می‌دهند؛
Saied mahdi hosseini
حضرت زهر (ع) پرسید: «پدرجان! روز قیامت شما را کجا ببینم؟» فرمود: «مرا در سه جا ببین: ۱. پای میزان اعمال، که من ندا می‌کنم: پروردگارا! سنگین کن ترازوی عملِ کسی را که به «لا اله الّا الله» شهادت داده است. ۲. هنگام ارائهٔ نامهٔ اعمال که وقتی گشوده می‌شوند، من در آن‌جا ندا می‌دهم: خدایا! حساب را با امتم آسان کن. ۳. کنار پل صراط بر جهنم، در مقام شفاعت. «کُلُّ اِنْسانٍ یَشْغَلُ نَفْسَهُ وَ اَنَا مُشْتَغِلٌ بِاُمَّتی»؛ آن‌جا هر کس مشغول به خود است و من مشغول به امتم هستم، و ندا می‌کنم: پروردگارا! امتم را سلامت بدار، و پیامبران همگی در اطراف من «آمین» می‌گویند. آن وقت خداوند حسابِ همه را می‌رسد، مگر کسی را که به خدا شرک آورده که او را بی‌حساب به آتش درمی‌افکند.
حسین
شخصی به نام علاء حضرمی خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: «اِنَّ لی اَهْلَ بیتٍ اُحْسِنُ اِلَیْهِمْ فَیُسیئُونَ وَ اَصِلُهُمْ فَیَقْطَعُونَ»؛ خانواده و اهل‌بیتی دارم که به آن‌ها خوبی می‌کنم، اما آن‌ها بدی می‌کنند؛ با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنم، اما آن‌ها از من دوری می‌کنند و می‌بُرند. حضرت فرمودند: <اِدْفَعْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ فَاِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَاَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ>؛ نیکی و بدی یکسان نیست. (بدی را) با بهترین شیوه دفع کن؛ (با این برخورد متین و نیک) ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است (چنان شود) که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. از آن طرف، گاه کسی ظلمی کرده، آبرویی برده، دلی سوزانده، زندگی‌ای را تباه کرده، اما زبانِ عذرخواهی و پوزش‌طلبی ندارد. در این‌جا اگر مظلوم او را عفو کند، به دلیل روح سرکش و متکبری که دارد، خداوند هم بر او سخت می‌گیرد.
mhds
اگر بگوید: خدایا! من که گناه کردم، اشتباه کردم؛ چون جوان بودم، چون محیطم خراب بود، بالاشهر زندگی می‌کردم، در خانه‌ای به دور از دین زندگی می‌کردم، خداوند آسیه (ع) را پیش می‌آورد که او هم جوان بود، در خانهٔ فرعونِ امّ‌الفساد زندگی می‌کرد، ولی خودش را حفظ کرد و ضرب‌المثل مؤمنین شد. <وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ...>؛ و خداوند برای کسانی که ایمان آورده‌اند، همسر فرعون را مَثَل آورده است. نه امام بود، نه امام‌زاده، نه پیامبر بود، نه پیامبرزاده؛ تنها در محیط فساد بود، ولی خودش را حفظ کرد.
mhds
آن‌که از اصحاب الیمین است و نامهٔ عملش از طرف یمین و سعادت به او داده شود، حسابرسی آسانی دارد. این‌ها اهل گذشت و مدارا بودند؛ اهل عفو و مدارا بودند؛ خوش‌اخلاق و خوش‌برخورد بودند؛ بر دیگران اذیت و فشار و تحمیلی نداشتند؛ از دیگران، به‌خصوص دوست و آشنا و نزدیک زود می‌گذشتند و خطاها را نادیده می‌گرفتند. خدا هم در حسابرسی با عفو و صفحش با این‌ها برخورد می‌کند و با تخفیف و ارفاق، نادیده می‌گیرد.
mhds
در قیامت وقتی جهنم را می‌آورند، همه باید وارد آن شوند. جهنم، چهرهٔ باطنی دنیاست. حتی انبیا و اولیا (ع) هم باید وارد شوند. همه باید با این تعلقات و دل‌بستگی‌ها امتحان شوند تا پس از این امتحان وارد بهشت گردند. انبیا و اولیای الهی وارد دنیا شدند، ولی آلوده نشدند؛ از این رو، مثل برق از جهنم می‌گذرند و عذاب جهنم را درک نمی‌کنند. «جُزْناها وَ هِیَ خامِدَةٌ»؛ از جهنم عبور کردیم، در حالی که خاموش بود. دیگرانی هم که آمدند و مبتلا به آلودگی‌ها، گناهان، ظلم‌ها و تعلقات نشدند، آن‌ها هم رد می‌شوند و آتش جهنم آن‌ها را نمی‌گیرد و اصلاً جنس این‌ها سوختنی نیست. آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
mhds
آنچه مایهٔ فخرفروشی، غفلت، عُجب و غرور است و انسان را از خدا بازمی‌دارد، حتی اگر علم و کتاب و تألیفات و جهاد باشد، ابزار دنیاست. عبادت و ریاضتی که مایهٔ عُجب و غرور شود، همان دنیای مذموم است.
mhds
هرچند خداوند ناظرِ همهٔ اعمال ماست، اما وقتی انسان بداند چشم‌های بسیاری او را می‌بینند، یعنی علاوه بر خداوند، معصومین (ع) هم ناظرند، امام زمان (ع) حاضر و ناظر است، پیامبر اکرم و اهل‌بیت (ع) می‌بینند، ملائکهٔ نویسندهٔ اعمال هم حاضر و ناظرند، طبعاً بیشتر مراقبت می‌کند. وقتی علت وجودی این دو ملکِ موکل را از امام صادق (ع) پرسیدند، حضرت همین جواب را دادند که بندگان به خاطر ملازمت و همراهی آن‌ها، بیشتر مراقب خود و اعمالشان باشند. بدانند خلوتی ندارند که کسی آن‌ها را نبیند و بتوانند گناه کنند. همان‌جا که خیال می‌کنیم خلوت است، دَه‌ها چشم دارد ما را می‌بیند؛ که اگر ما هم ببینیم، چقدر خجالت می‌کشیم!
mhds
گاه عمل جابه‌جا می‌شود و شیطان با ریا و تکبر و عُجب این‌گونه اعمال خیر را باطل می‌کند و در واقع خود شخص را از انسانیت می‌اندازد. گاه خوابِ خوبی دیده، به اندک بهانه‌ای می‌خواهد برای این و آن نقل کند؛ یا عمل صالحی انجام داده، به کوچک‌ترین ربط و حتی بدون ربط می‌خواهد به دیگران هم بگوید! به کسی گفتند: «آقا چند سال است در تهران ساکنی؟» گفت: «هجده سال. البته هشت - نُه سال بیشتر نیست که توفیق نماز شب دارم!» بی‌ربطِ بی‌ربط
mhds
همهٔ اعمال صالح و پاکی که انجام می‌دهیم و همهٔ حسنات ما به عالم ملکوت اعلا می‌رود و صورتی ملکوتی پیدا می‌کند: <اِنَّ کِتابَ الْاَبْرارِ لَفی عِلِّیینَ>؛ در حقیقت، کتاب نیکان در علّیین است. و آنچه اعمال بد و گناه و سیئه و آلودگی از ما سر می‌زند، به ملکوت اسفل یا سجّین می‌رود: <اِنَّ کِتابَ الفُجّارِ لَفی سِجّینٍ>؛ به راستی که کتاب بدکاران در سجّین است. چنان‌که خداوند در قرآن فرموده است، ایمان و عمل صالح بالا می‌رود: <إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ>؛ سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌رود، و کارهای شایسته به آن رفعت می‌بخشد. هم‌گام با صعود و بالا رفتن ایمان و عمل صالح، خود انسان هم بالا می‌رود و درجات قرب الهی را طی می‌کند.
mhds
توبه اگر صادقانه و حقیقی باشد و شخص واقعاً از عملِ خطا و گناهی که کرده نادم باشد و بدش بیاید و تا جایی که می‌شود در صدد جبران برآید، خداوند آن عملِ زشت و آلوده را از نامهٔ عمل او حذف می‌کند؛ چون «ماحِی السَّیِّئات» است و با توبه، سیئات و زشتی‌های نامهٔ عمل را محو می‌کند. امام صادق (ع) در روایتی فرمودند: «اِذا تابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصوحاً اَحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ»؛ هنگامی که بنده توبهٔ نصوح کند، خداوند او را دوست دارد و گناهش را در دنیا و آخرت می‌پوشاند.
mhds
روایت شده است: «کسی که در دنیا خود را محاسبه کند، دیگر در آخرت از او حساب نمی‌کشند.» یعنی انسان به هر مقدار که خود را در این‌جا از گناهان و رذایل اخلاقی و از ملکات و عادت‌های زشت پاک کرد، آن‌جا دیگر حساب‌کشی و معطلی ندارد، چون غرض از آن معطلی‌ها پاک شدن است؛ آن‌که پاک است، دیگر نیازی به توقف ندارد. این است که بندگان خوب خدا با هر سختی و ریاضتی، سعی می‌کردند خود را از گناهان و آلودگی‌ها و عادت‌های زشت و ملکات بدِ اخلاقی رها کنند تا به آخرت نکشد. قطعاً آن‌جا برای پاک کردن یک رذیله، سختی بیشتری باید کشید تا این‌جا.
mhds
ای علی!... خداوند جبار به ملائکه همراه متقین می‌فرماید: «اولیای من را در بهشت محشور کنید. پس آن‌ها را با مخلوقات دیگر متوقف نسازید. رضا و خشنودی من از آن‌ها قبلاً گذشته است (در زندگی دنیوی رضای حق را کسب کرده‌اند)، و رحمتم بر آن‌ها واجب است. پس چگونه بخواهم آن‌ها را با کسانی که (عقاید و اخلاق و اعمال) بد و خوب را با هم مخلوط کرده‌اند، متوقف سازم؟!» پس ملائکه آن‌ها را به بهشت می‌برند. بنابراین، آن‌ها که بد و خوب را با هم مخلوط کرده‌اند، باید بر مواقف توقف داشته باشند.
mhds
تکفیر، شامل مواردی است که به نوعی، خضوع و شکستگی در برابر حق است. همهٔ گناهان حق‌اللهی و کوتاهی‌هایی که در حقّ خدا کرده است، مثلاً نماز و روزه و اعمال دینی را انجام نداده، ظلم به خود و خدا کرده است؛ همین که مسلمان شد، «الاِسْلامُ یَجُبُّ ما قَبْلَهُ»؛ اسلام، پیش از خودش را قطع می‌کند؛ یعنی قلمِ عفو بر همهٔ گناهانش کشیده می‌شود. گویی خداوند به خاطر مسلمان شدنش، جایزه‌ای به او می‌دهد. بوده‌اند کسانی که همان لحظهٔ آخرِ عمرشان مسلمان شدند و مُردند. ائمه (ع) می‌فرمودند: این‌ها اهل بهشت هستند.
eman

حجم

۲۷۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۷۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان