
کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر
معرفی کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر
کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر با عنوان اصلی Cognitive Psychology: A Student's Handbook نوشتهٔ مایکل و. آیزنک و مارک ت. کین و ترجمهٔ حسین زارع (استاد گروه روانشناسی (شناختی) دانشگاه پیام نور) و مهدی باقرپسندی (مدرس زبان انگلیسی) است. انتشارات ارجمند این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ روانشناسی شناختی قرار گرفته، در باب بررسی علمی جنبههای مختلف فرایندهای ذهنی است. این کتاب اثری جامع و کاربردی است که میتواند درک ما را از عملکرد ذهن انسان ژرفتر کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر اثر مایکل و. آیزنک و مارک ت. کین
کتاب «روانشناسی شناختی زبان و تفکر» که ویرایش هشتم آن در سال ۲۰۲۰ میلادی، اولینبار در ایران در سال ۱۳۸۸ و سپس در سال ۱۴۰۱ منتشر شده، ترجمهٔ نیمهٔ دوم از ویرایش هفتم کتاب «روانشناسی شناختی» است. جلد نخست این مجموعه با عنوان «روانشناسی شناختی - حافظه» به معرفی مبانی شناختی پرداخته و پیشتر توسط نشر «آییژ» منتشر شده است. روانشناسی شناختی نوین به بررسی علمی جنبههای مختلف فرایندهای ذهنی میپردازد. از گذشتههای دور، شناخت بهعنوان یکی از موضوعات مهم در روانشناسی مطرح بوده است، اما از دههٔ ۱۹۶۰ میلادی با بهرهگیری از روشهای علمی نوین، امکان مطالعهٔ دقیقتر مفاهیمی همچون توجه، آگاهی، ادراک، حافظه، زبان و تفکر فراهم شد. در این کتاب مباحث پیشرفتهتری از روانشناسی شناختی همچون زبان، استدلال، تفکر و فرایندهای سطح بالای شناختی مانند قضاوت، حل مسئله و تصمیمگیری مورد بررسی قرار گرفته است. بخش پایانی کتاب به موضوعات نوظهور مانند رابطهٔ هیجان با شناخت و همچنین آگاهی ذهنی پرداخته است. نویسندگان این اثر از استادان برجستهٔ حوزهٔ روانشناسی شناختی در جهان هستند که با ترکیب نظریه و تحقیق، هر پنج سال یکبار محتوای کتاب را بازبینی و بهروزرسانی کردهاند. آشنایی عمیق آنها با جدیدترین دیدگاهها و یافتههای علمی، این کتاب را به منبعی متمایز و ارزشمند در حوزهٔ خود تبدیل کرده است. این کتاب با رویکردی پژوهشمحور و دقیق به یکی از منابع قابل اتکا در حوزهٔ زبان، تفکر و فرایندهای شناختی تبدیل شده است. مترجمان با بهرهگیری از زبان روان و قابل فهم تلاش کردهاند متن اصلی را بهشیوهای مناسب به پارسی منتقل کنند.
فصل اول به بررسی فرایندهای زبانی، خواندن و نقش زبان در پردازش کلمات پرداخته است.
فصل دوم درمورد پردازش جمله و متن در درک زبان نوشتاری و شنیداری سخن گفته است.
فصل سوم در باب تولید زبان از طریق گفتار و نوشتار، عوامل مؤثر بر آن و اختلالات زبانی است.
فصل چهارم به مهارت حل مسئله، تصمیمگیری و مهارتهای شناختی پرداخته و بر نقش تخصص تأکید کرده است.
فصل پنجم نظریهها و الگوهای قضاوت و تصمیمگیری را بررسی کرده است.
فصل ششم به تحلیل استدلال قیاسی و استقرایی و نقش آنها در تفکر روزمره و هوش پرداخته است.
خلاصه کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر
کتاب «روانشناسی شناختی زبان و تفکر» به بررسی مفاهیم بنیادین روانشناسی شناختی پرداخته و با تمرکز ویژه بر زبان و نقش آن در شکلگیری اندیشه و ساختارهای ذهنی نوشته شده است. نویسندگان با نگاهی ژرف به تعامل میان زبان و تفکر، نشان میدهند که زبان تنها ابزاری برای انتقال معنا نیست، بلکه نقشی کلیدی در هدایت قضاوتها، تصمیمگیریها و ادراک انسانها ایفا میکند؛ برای مثال، نحوهٔ بیان یک موقعیت میتواند برداشت ما از آن را کاملاً دگرگون سازد. بخش مهم دیگری از کتاب به فرایندهای تفکر و استدلال اختصاص دارد. نویسندگان با استفاده از نمونههای واقعی و دادههای پژوهشی به تبیین نحوهٔ عملکرد ذهن در حل مسائل، استنتاج منطقی و اتخاذ تصمیمات آگاهانه پرداختهاند؛ مهارتهایی که در زندگی روزمره اهمیتی حیاتی دارد. در ادامه، کتاب به ارتباط پیچیدهٔ میان هیجان و شناخت میپردازد. هیجانها تنها واکنشهای احساسی نیستند، بلکه نقش فعالی در فرایندهای شناختی مانند تمرکز، حافظه، استدلال و خلاقیت دارند؛ بهعنوان نمونه احساسات مثبت میتواند قدرت ابتکار را تقویت کرده و در حل مسائل مؤثرتر عمل کند؛ درحالیکه هیجانات منفی ممکن است پردازش شناختی ما را مختل کنند.
از همان آغاز شکلگیری روانشناسی بهعنوان یک علم، مطالعهٔ عملکردهای ذهنی دغدغهٔ اصلی روانشناسان بوده است. پیشگامانی مانند «وونت»، «جیمز» و «تیچنر» تلاش کردند به ذهن انسان پی ببرند، اما بهدلیل محدودیت در روشهای علمی موفقیت چندانی کسب نکردند. با ظهور مکتب رفتارگرایی، روشهای عینیتری وارد روانشناسی شد، اما این مکتب نیز بهدلیل تمرکز صرف بر رفتار قابل مشاهده مورد نقد قرار گرفت. حتی برخی از منتقدان خود از درون رفتارگرایی برخاستند و پیشنهاد کردند که ذهن و فرایندهای شناختی نیز باید در مطالعهٔ روانشناسی لحاظ شود. این نقطهٔ آغازی بر شکلگیری روانشناسیِ شناختی بود. با اینکه روانشناسی شناختی جدید از نظر موضوع با روانشناسی قرن نوزدهم میلادی مشابهتهایی دارد، از نظر روششناسی کاملاً متفاوت عمل میکند. سال ۱۹۵۶ میلادی را بسیاری بهعنوان تولد رسمی روانشناسی شناختی میدانند؛ سالی که مفاهیمی مانند هوش مصنوعی، نظریهٔ «نوام چامسکی» دربارهٔ زبان، مدلهای حل مسئله و عدد معروف ۲±۷ از «میلر» مطرح شد. از آن زمان، روانشناسی شناختی رشد چشمگیری داشته و بهتدریج بر بسیاری از حوزههای روانشناسی سایه افکنده است.
چرا باید کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر را بخوانیم؟
نویسندگان این کتاب از چهرههای سرشناس روانشناسی شناختی در سطح بینالمللی هستند که با تلفیق نظریههای علمی و پژوهشهای تجربی، هر پنج سال محتوای اثر را بازنگری و بهروز کردهاند. تسلط آنها بر آخرین دستاوردهای علمی و رویکردی جامع به مباحث، این اثر را به یکی از منابع برجسته و قابل اتکا در حوزهٔ روانشناسی شناختی تبدیل کرده است. این کتاب نهتنها ابزار مناسبی برای پژوهش و آموزش است، بلکه به ما کمک میکند در دنیای پرچالش امروز بهتر بیندیشیم، دقیقتر تصمیم بگیریم و روابط مؤثرتری برقرار کنیم.
کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی شناختی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روان شناسی شناختی زبان و تفکر
«کارل پوپر (۱۹۶۸) مطرح نموده که میان تأیید و ابطال تمایز مهمی وجود دارد. تأیید عبارت است از تلاش برای بدستآوردن شواهدی که درستی یک فرضیه را تأیید نماید. در مقابل، ابطال عبارت است از تلاش برای رد فرضیه توسط آزمونهای تجربی. طبق نظر پوپر از طریق آزمایش فرضیه، دستیابی به تأیید غیرممکن است. حتی اگر شواهد تاکنون جمعآوری شده از یک فرضیه حمایت کنند، شواهد آینده ممکن است آن را رد نمایند. به عقیده پوپر، ابطال فعالیتهای علمی و غیرعلمی از جمله مذهب و شبه علم را از یکدیگر جدا مینماید (مثلاً روانکاوی).
از تحلیل پوپر میتوان اینگونه برداشت نمود که دانشمندان باید بر ابطال تمرکز نمایند. در عین حال، شواهد بسیاری وجود دارند که نشان میدهند که آنها زمانیکه فرضیههایشان را مورد آزمایش قرار میدهند، بهدنبال شواهد تأییدی هستند نه غیرتأییدی. همچنین مطرح شده است که دانشمندان به شواهد تأییدی در مطالعات آزمایشگاهی بر آزمایش فرضیه، بسیار توجه نمودهاند که اکنون به آن میپردازیم. واسون (۱۹۶۰) فرضیهای را مورد آزمایش قرار داد که توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او به شرکتکنندگان گفت که سه عدد ۲، ۴ و ۶ با یک قانون رابطهای ساده منطبق میباشند. تکلیف آنها، ساختن مجموعههایی از این سه عدد و آوردن دلیل برای هر انتخاب بود. بعد از هر انتخاب، آزمونگر نشان میداد که آیا مجموعه اعداد با قانونی که وی در ذهن داشت منطبق بود یا خیر. کشف آن قانون به این صورت بود: «سه عدد با ترتیب صعودی». این قانون بهنظر ساده میرسید، اما زمان زیادی برای هر شرکتکننده بطول انجامید تا آن را کشف نماید. تنها ۲۱% از آنها در اولین تلاششان موفق بودند و ۲۸% اصلاً آن قانون را کشف نکردند.»
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه