کتاب زندگی تحت کنترل
معرفی کتاب زندگی تحت کنترل
کتاب زندگی تحت کنترل نوشتهٔ رضا آبراهام و ترجمهٔ میترا آریا و امیر محقق است و انتشارات نوش آفرین آن را منتشر کرده است. این کتابْ رهیافتی نظاممند در راستای تحت کنترلگرفتن زندگی شخصی و شغلی است؛ یک روز یا روز اولی که کنترل سرنوشت خود را در اختیار میگیرید.
درباره کتاب زندگی تحت کنترل
تاریخ مملو از زنان و مردانی است که یک قلمرو کوچک جغرافیایی، اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و نسلی برای خود ساختهاند و این یعنی اعتقادات محدودکنندهای که میراث اجداد، ادیان و جوامعی است که در آن زندگی میکنیم. معمولا زندگی ما تحت کنترل پیرامون ماست. والدین، پرستار، معلمها، اساتید، رئیس، دولت و درنهایت افکار، باورها و شرایط کنترل ما را در دست میگیرند. طبق کتاب زندگی تحت کنترل، هدف اول، بازیابی جایگاه کنترل، حفظ هوشیاری، دست از توجیه برداشتن و تعهد نسبت به آن چیزی است که تحت کنترل داریم و برایش انرژی صرف میکنیم.
زندگی تحت کنترل اکتشافی گام به گام و تدریجی و بالنده است که ما را نسبت به وقایع زندگی هوشیار میکند تا از هر لحاظ با صداقت کامل با حقایق روبهرو شویم.
زندگی تحت کنترل به معنای توانایی در کنترل تام پیرامون خود نیست. بلکه یادگیری کشف فرصتهایی است که برای بالفعل کردن قابلیتها و اجتناب از خودبینی ضروری بهنظر میرسند.
در زندگی تحت کنترل همیشه به خواستههای خود نمیرسید، اما لذتبردن از مسیر و هیجان را تجربه خواهید کرد و در اطراف خود انرژی مثبت منتشر خواهید کرد.
در زندگی تحت کنترل راحتطلبی در کار نیست. باید خود و اطراف خود را به چالش بکشید تا رشد و تعالی فردی را تجربه کنید.
زندگی تحت کنترل نهتنها فارغ از خودپسندی و خودخواهی است، بلکه مستلزم آن است که با تقویت خود به دیگران نیز کمک کنید تا همزمان آنها نیز کنترل زندگی خود را به دست بگیرند.
آیا همه میتوانند زندگی خود را تحت کنترل درآورند؟ جواب برای هر شخصی متفاوت خواهد بود، چراکه برای رسیدن به زندگی تحت کنترل تنها یک روش وجود ندارد.
این کتاب با «خودآگاهی» آغاز میشود. اصل تحت کنترلبودن همین است - قدرتداشتن آگاهی و توجه به این حقیقت که اگرچه همه چیز در حوزهٔ کنترل ما نیست، ولی برای داشتن بهترین زندگی باید به خود جرئت خطرکردن داد، اعتماد کرد و به سمت جلو قدم برداشت.
سپس مبحث سه سنگ مبنا را داریم: «رضایت» که توانایی داشتن زندگی رضایتمندانه و بیافسوس است و رضایتمندی را شرح میدهد. «استقامت» که قاعدهای برای متعهدماندن به تغییر است برای مشاهدهٔ تغییرات که این نظام را ثبات میبخشد و «رشد» که همان توانایی و اشتیاق برای پیشیگرفتن در پیشرفت است و منجربه ترقی میشود. غفلت از این سه بنیاد، موجب ازدسترفتن معنای زندگی میشود.
حال به شرح دوازده ستون میپردازیم که در مراحل مختلف زندگی خود با آنها مواجه میشویم.
شخصیت: توانایی تحت کنترل گرفتن اعمال و افکار
ارتباط: توانایی سادهکردن و قابل فهمکردن مفاهیم
کنجکاوی: میل به دانستن، انجام دادن بیشترو ارزشافزایی
تصمیمگیری: توانایی در گرفتن تصمیمات عاقلانه و گامبرداشتن در مسیر درست
شجاعت: توانایی بیرونآمدن از منطقهٔ امن
همکاری: توانایی ارتقای روحیهٔ همکاری با تفکرات و اعمال مبتنی بر کار تیمی
کاریزما: توانایی در داشتن جذبه و دوستداشتنی بودن
شایستگی: گام به گام تا کسب اعتماد به نفس
انتخاب همنشین: توانایی انتخاب حلقهٔ درستی از اطرافیان
ثروت: توانایی پسانداز، سرمایهگذاری، و افزایش هوشمندانهٔ ثروت
سلامت: توانایی حفظ سلامت جسم، روح، ذهن و احساسات
مساعدت: توانایی و میل به تبدیل دنیا به جایی بهتر برای زندگی
خواندن کتاب زندگی تحت کنترل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی تحت کنترل
«روانشناسان به طور کلی گذشت را بدین صورت تعریف میکنند: تصمیم خودآگاه ما برای رها کردن احساس رنجش و خشم و گذشتن از کسی که ما را آزرده است. جالب آنکه چه آن شخص لیاقت بخشش داشته باشد، چه نداشته باشد، میتوان او را بخشید. اهل فن میگویند گذشت به معنای فرار یا انکار اهانت نیست. برعکس، در بسیاری از مواقع، گذشت به ما کمک میکند تا یک رابطه گسسته را اصلاح کنیم اگرچه هیچ اجباری در انجام آن وجود ندارد. مزیت دیگر گذشت اینست که فرد گذشتکننده به آرامش ذهنی میرسد و از احساسات مخرب رها میشود.
هیچ ضمانتی وجود ندارد که گذشت کردن از یک متخلف یا مقصر، باعث شود احساسات مثبتی نسبت به آن شخص پیدا کنیم، اما به احتمال زیاد، احساسات منفی از ما دفع میشود. این امر به خودآگاه ما اجازه میدهد تا رنج گذشت را به یاد داشته باشیم ولی در دام آن نیفتیم. در عوض، قادر خواهیم بود تا به این رنج پایان دهیم، دوباره بلند شویم و در مسیر زندگیمان حرکت کنیم.
شخصی در حق ما بدی کرده است: باید بلند شد، به خود جرأت داد و رشد کرد و عامل تغییر برای خود و اطرافیان بود. گذشت به معنای فراموش کردن نیست. این تجربه میتواند مربوط به شخصی خیانکار، یک شریک تجاری کلاهبردار یا یک سوءاستفادهگر جنسی باشد یا هر تجربه وحشتناکی که ممکن است ذهن شما را درگیر کند. خودآگاه ما میگوید: فردی به ما بدی کرده پس سزاوار گذشت و بخشش نمیباشد و ما از جزئیات امر آگاه هستیم. آیا امکان دارد از آنچه در گذشته برای ما پیش آمده و بطور وحشتناکی به ما آسیب رسانده است گذشت کنیم؟ نویسندگان و محققان بسیاری ادعا میکنند میدانند چطور این قضیه را مدیریت کنند. اما حافظهٔ ما یک سیستم پیچیده باورنکردنی است که هنوز هم به خوبی شناخته نشده است. اما عملیترین تمرینات ذهنآگاهی در ابتدا توسط بِرنارد وینِر در سال ۱۹۶۸ مطرح شد: «فراموشی موجه و بررسی سرکوبی» منظور اینست که ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه، خاطرات ناخواسته به دست فراموشی سپرده شوند. بنابراین سؤال اینست: «چطور از این معضل رها شویم؟» و این جاست که یک اشتباه رایج بوجود میآید. این سؤال اشتباه است، چون نمیتوانیم نورونها را از بین ببریم، اما میتوانیم آن را با بیتوجهی یا کمتوجهی رها کنیم طوری که هیچ فعالیت و عملی در آن ناحیه وجود نداشته است؛ به عبارت دیگر، پروسه بازیابی حافظه باید آگاهانه مختل گردد. چند مرحله وجود دارد تا این عمل رخ دهد.»
حجم
۳۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۳۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه