دانلود و خرید کتاب آز محمد طلوعی

معرفی کتاب آز

کتاب آز نوشتۀ محمد طلوعی است. این کتاب را انتشارات کتاب چ در سال ۱۴۰۰ منتشر کرده است.

درباره کتاب آز

کتاب آز مجموعهٔ داستان دیوهای اساطیری است. داستان‌های این مجموعه ریشه در اسطوره و افسانه‌های باستانی ایران دارد.

اپوش و وایوو (دیوهای خشک‌سالی و باد) جلدهای اول و دوم این مجموعه‌ است. آز، کتاب سوم این مجموعه، به‌تازگی منتشر شده است.

خواندن کتاب آز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است.

درباره محمد طلوعی

محمد طلوعی در سال ۱۳۵۸ در رشت متولد شد. او دانش آموختهٔ سینما از دانشگاه سوره و ادبیات نمایشی از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.

«خاطرات بندباز» اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۸۲ منتشر کرد. نخستین رمان او، «قربانی باد موافق» در سال ۱۳۸۶ منتشر و برندهٔ پنجمین جایزه ادبی «واو» یا رمان متفاوت سال شد. در اسفند ۱۳۹۱ نیز مجموعه داستان «من ژانت نیستم» برندهٔ دوازدهمین جایزۀ «ادبی گلشیری» شد. طلوعی در اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ برگزیدهٔ نخستین دورهٔ جایزۀ ادبی «چهل» شد که از سوی مکتب تهران به نویسندگان جوان زیر چهل سال و خوش آتیه اهدا می‌شود.

رمان او «آناتومی افسردگی» در کمتر از سه ماه به چاپ دوم و سوم رسید و استقبال خوبی از آن شد. آخرین اثر او مجموعۀ داستان «هفت‌گنبد» است که جایزهٔ بوشهر را در سال ۱۳۹۸ برنده شده‌است. طلوعی سردبیر مجله‌ٔ ناداستان است.

بخشی از کتاب آز

«آز دیو زیاده‌خواهی بود؛ سه سر داشت دوازده دست، دوتای دست‌ها پا و دوتای پاها دهان. بااین‌همه دست پا و دهان باز همیشه خیال می‌کرد یک چیزی کم دارد. از هرچند وقت به چند وقت می‌رفت توی تن آدمی و دست، پا، چشم و دهان او را به خودش اضافه می‌کرد؛ هرچه آن آدم می‌خورد می‌رفت توی شکم آز، هرچه آن آدم می‌دید آز می‌دید، هرچه آن آدم می‌خرید به اموال آز اضافه می‌شد؛ اما یک روز دیگر هیچ‌چیز نخواست.

یک روزی که نشسته بود توی تن پیرزنی و آن پیرزن کاسهٔ سوم آش را به‌زور می‌خورد و نخود و لوبیا را نجویده پایین می‌داد دیگر هیچ چیزی نخواست. دل آز از آن‌همه رشته، پیازداغ و کشک آشوب شد و حالش داشت به هم می‌خورد. از تن پیرزن بیرون آمد و رفت روی نوک کوه دماوند نشست و داد زد: «من دیگه هیچ چی نمیخوام.» صدای آز توی کوه پیچید نمیخوام ... نمیخوام ... نمیخوام ... آز فکر کرد حتی نخواستنش هم چندتا می‌شود. تصمیم گرفت دیگر هیچ کاری نکند که زیادی باشد.

آرام گفت: «من دیگه هیچ چی نمیخوام.» این بار صدایش پژواک نداشت صدای زمزمه‌اش توی خودش همان یکبار بود. آز نوک کوه دماوند نشست و سعی کرد هیچ کاری نکند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۱۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان