کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه
معرفی کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه
کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه نوشتهٔ چارلز رید و ترجمهٔ موسی زمان زاده دربان است و انتشارات نوژین آن را منتشر کرده است. این کتاب یکی از آثار مجموعهٔ «چکیدهٔ پنجاه رمان کلاسیک» است.
درباره کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه
«چکیده پنجاه رمان کلاسیک»، مجموعهای برای معرفی شاهکارهای ادبی کلاسیک است. چکیدهٔ رمانها معمولاً در کتابخانهها بهصورت مجموعههای چندجلدی در دسترس هستند، در دنیای مجازی نیز نسخههای گیجکنندهای از چکیدهٔ رمانها وجود دارد. در دانشگاهها و دیگر مؤسسهها مقالاتی به قلم کارشناسان دربارهٔ نقد و بررسی رمانها در قالب «راهنمای آموزشی» نوشته میشود، اما این مجموعه کاملاً متفاوت است. خواننده در اینجا، با ارائهای منظم از چکیده رمانهای برگزیده روبهرو میشود. این چکیدهها بهصورت جامع و با نگارشی متناسب برای همهٔ خوانندگان نوشته شدهاند.
داستان کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه از این قرار است: «اِلیاس و کاترین اِلیاسون نُه فرزند دارند. کسب و کار اِلیاس پررونق است اما همیشه با کمبود پول مواجه میشود. جرارد روشنفکرترین فرزند خانواده است و قرار است کشیش شود؛ او به مطالعه و خوشنویسی علاقه دارد. راهبها او را تشویق میکنند نسخه دستنویس کتاب مقدس را با رنگ و هنر خوشنویسی خود بازنویسی کند، اما او نمیپذیرد. مارگارت وَن اِیک خواهرِ برادران مشهور وَن اِیک برای رسیدگی به امور بازنشستگی خود به تِرگو میآید، آوازه استعداد جرارد در خوشنویسی به گوشش میرسد و سپس او را پیدا میکند، با او صمیمی میشود و به او کمک میکند. مارگارت درمییابد دلیل اینکه جرارد درخواست راهبها را نمیپذیرد این است که او توانایی مالی خرید رنگهای گرانی همچون طلایی، آبی و قرمز را که برای خوشنویسی نیاز دارد، ندارد. مارگارت تمام رنگها و ابزاری را که جرارد برای کار خود نیاز داشت برای او تهیه میکند؛ جرارد تحت تأثیر بخشندگی مارگارت خیلی زود پیشرفت میکند و در این راه مهارتهای بسیاری کسب میکند.»
خواندن کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی که فرصت مطالعهٔ کامل کتابها را ندارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چکیده رمان دیر و کاشانه
«جرارد با کمک مارگارت وارد یک مسابقه هُنری میشود که با حمایت مالی پرنس فیلیپ در روتردام برگزار میشود. هنگامی که جرارد به سوی مکان برگزاری مسابقه قدم میزد، پیرمردی به نام پیتر برَنت را به همراه دخترش مارگارت ملاقات میکند. آنها به سوی روتردام در حرکت هستند، بنابراین جرارد نیز با آنها همراه میشود. هنگامی که به روتردام میرسند از یکدیگر جدا میشوند، جرارد به سوی اِستادهَوس۴، مکان برگزاری مسابقه هُنری میرود؛ پیتر و مارگارت نیز برای اقامت به خانه پسرعموی پیتر میروند. جرارد در شهر گُم میشود، اما سرانجام به اِستادهَوس میرسد، در آنجا پیتر و مارگارت را میبیند که برای ورود به آنجا و دیدار با پسرعموی پیتر که درون خانه است با دربان بحث میکنند (یکی از خدمتکارها به آنها اجازه نمیدهد وارد خانه شوند)؛ جرارد آنها را به عنوان مهمان خود معرفی میکند، پیتر و مارگارت به همراه جرارد وارد میشوند. مارگارت وَن اِیک پیش از سفرِ جرارد از تِرگو، نامهای به او میدهد تا آن را به پرنسس ماری، دختر دوازده ساله دوست صمیمیاش کُنتِس شارولا بدهد، کُنتس نیز پس از دریافت نامه برای قدردانی از جرارد، او را به اتاق خود فرامیخوانَد. پسرعموی پیتر تا آن زمان، پیتر و دخترش را نادیده میگرفت و به آنها توجهی نمیکرد اما هنگامی که دید کُنتِس دوستِ آنها را احضار کرده است، از آنها با آغوشی باز دعوت میکند تا در خانهاش بمانند. او اصرار میکند جرارد نیز باید در آنجا بماند و به یکی از خدمتکارها دستور میدهد جرارد را پس پایان ملاقات با کُنتِس به اقامتگاه خود راهنمایی کند. خدمتکار مست میشود، سپس از حال میرود و این پیام را به جرارد نمیرساند. جرارد گمان میکند مارگارت و پیتر او را نادیده گرفته و رفتهاند؛ مارگارت نیز گمان میکند جرارد آنها را نادیده گرفته و رفته است. هنگامی که درمییابند خدمتکارِ مست مسئول این سوءتفاهم است، با یکدیگر آشتی میکنند.»
حجم
۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱ صفحه
حجم
۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱ صفحه