کتاب فرهنگ عاشورایی (جلد سوم)
معرفی کتاب فرهنگ عاشورایی (جلد سوم)
انتشارات مجمع جهانی اهل بیت کتاب فرهنگ عاشورایی (جلد سوم) از جمعی از نویسندگان را منتشر کرده است. سخنان امام حسین (ع) در این کتاب آمده است.
درباره کتاب فرهنگ عاشورایی (جلد سوم)
بیشک بررسی و شناخت ابعاد گسترده قیام امام حسین (علیه السلام) با یک همایش و چند مقاله امکانپذیر نیست. چه آنکه این فقط یک قیام نبود بلکه توانست یک فرهنگ ایجاد کند، فرهنگ عمیقی که در زندگانی مسلمانان تأثیرگذار بوده و هست. فرهنگی که تاکنون نهتنها قدیمی و فرسوده نشده بلکه در طول تاریخ پس از عاشورا، همواره یک امید بوده، یک الگو، یک ارزش و یک فرهنگ، فرهنگ عاشورایی!
فرهنگ عاشورایی امام حسین (علیه السلام) بهخوبی توانست فرهنگآموزانی فهیم و با انگیزه تربیت کند. عاشقانی که عمق قیام حضرتش را درک کردند و حاضر شدند عزیزترین سرمایه زندگانی خود را در این مسیر در طبق اخلاص گذارده و تقدیم نمایند و با آغوش باز به استقبال شهادت روند. الگوپذیری از فرهنگ عاشورایی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) به اصحاب آن امام همام خلاصه نشد، بلکه در سالها و قرنها بعد قیامها و خروشهایی علیه حکام ظلم و جور را پدید آورد و منشأ بهوجودآمدن صحنههایی از آرمانخواهی، عشق و ایثار و شهادتطلبی در طول تاریخ شد.
فرهنگ عاشورایی، عاشوراها آفرید و کربلاها بهوجود آورد و همواره پیروان اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) با عشق و علاقه و با ایمان راسخ، و با برپایی مجالس عزاداری، شعر و نوحه سرایی در زنده نگاه داشتن آن سخت کوشیدند و حتی در مسیر احیای نام و یاد و قیام عاشورایی امام حسین (علیه السلام) از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
کتاب فرهنگ عاشورایی مجموعه مقالاتی در خصوص بررسی و تبیین گوشهای از فرهنگ عاشورایی حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است که در چند مجلد تدوین شده است.
خواندن کتاب فرهنگ عاشورایی (جلد سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که در خصوص امام حسین (ع) پژوهش میکنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرهنگ عاشورایی (جلد سوم)
«هنگامیکه معاویة بن ابی سفیان در نیمه رجب سال ۶۰ ه. از دنیا رفت، یزید بن معاویه جانشین پدرش شد و او هم خلافت مسلمانان را ناحق بر عهده گرفت. آنگاه یزید به حاکم مدینه ـ ولید بن عتبه ـ نامه ای نوشت و به او فرمان داد تا برایش از مردم مدینه به خصوص از امام حسین (علیه السلام) بیعت بگیرد.
ولید آن حضرت را طلب کرد و از ایشان خواست با یزید بیعت نماید. امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«أَیهَا الْأمیرُ! إنّا أَهْلُ بَیتِ النُّبُوَّة وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا فَتَحَ اللهُ وَ بِنا خَتَمَ، وَ یزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شاربُ الخَمْر، قاتِلُ النَّفْسِ الْمحَرَّمَةِ مُعلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلی لا یباِیعُ لِمِثْلِهِ، وَ لکنْ نُصْبحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْتَظِرُ وَ تَنْتَظِروُنَ أَینا أحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَ الْبَیعِة.»
«ای امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل آمدو رفت فرشتگان و رحمت خداوند هستیم. خدا به ما آغاز کرد و به ما ختم خواهد نمود. (ولی) یزید مردی شراب خوار و کشنده انسانهای محترم است و آشکارا گناه می کند. هیچ گاه فردی مثل من با چنین کسی بیعت نخواهد کرد. لیکن ما صبح می کنیم و شما نیز صبح می کنید، ما انتظار می کشیم و شما نیز انتظار می کشید تا (ببینیم) کدامیک از ما به جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و بیعت سزاواریم».
حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در این خصوص نیز در مواجه با مروان بن حکم فرمود:
«اِنّالِلّه وَ انّا اَلَیهِ راجعُونَ وَ عَلَی الاِْسْلامِ اَلسَّلامُ، اِذْا بُلِیتِ الامَّةُ بِراع مِثْلِ یزیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدّی رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه وآله) یقُولُ: الخلافةُ مُحَّرمَةٌ عَلی آلِ أبی سُفیانَ، فَاِذا رَأیتْمْ معاویةَ علی مِنْبَری فَابْقرُوا بَطَنَهُ وَ قَد رَآهُ أهلُ المَدینةِ علی المِنبرِ فَلَمْ یبْقَرُوا فَابْتلَاهُمُ اللهُ بِیزیدِ الفاسقِ.»
«ما برای خداییم و همگی به سوی او باز می گردیم. بنابراین باید با اسلام خداحافظی کرد که امّت اسلامی به فرمانروایی مانند یزید گرفتار شده است. من از جدّ خودم حضرت پیامبر خدا شنیدم که فرمود: خلافت بر خاندان ابو سفیان حرام است. و اگر روزی معاویه را بر بالای منبر من دیدید با ذلت او را بکشید، ولی مردم مدینه او را بر منبر پیامبر دیدند و نکشتند پس خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرد.»
ولید بن عتبه طی نامه ای پاسخ منفی امام حسین (علیه السلام) را برای یزید نوشت و یزید در جواب نامه وی دستور داد اگر حسین بیعت نکرد سر او را جدا کن و برای من بفرست!
حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) وقتی دیگر شرایط مدینه را مناسب ندید، تصمیم گرفت به مکه هجرت نماید. آنگاه شب نزد قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و دو رکعت نماز گزارد و چون فارغ شد به پیشگاه خداوند عرضه داشت:
«اَللّهُمَّ! إِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیک مُحَمَّد وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّد وَ قَدْ حَضَرَنی مِنَ الأمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ. اَللّهُمَّ إِنی اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَ أکرَهُ الْمُنْکرَ وَ اَنَا أَسْألُک یا ذَا الْجَلالِ والإکرامِ بَحَقِّ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فیهِ مَا اِخْتَرتَ مِنْ أمْری هذا ما هُوَ لَک رِضی.»
«خدایا! این قبر پیامبر تو محمد (صلی الله علیه وآله) است و من فرزند دخت محمد (صلی الله علیه وآله) هستم، تو خود می دانی که برایم چه پیش آمده است. خدایا! من نیکی ها را دوست داشته و بدی ها را مکروه می دارم. ای خداوند با شکوه و بزرگوار به حق این قبر و به حق صاحب این قبر از تو می خواهم که آن چه را برایم پیش آوری که خشنودی تو در آن است».
محمد بن حنفیه برادر امام حسین (علیه السلام) وقتیکه از هجرت حضرت با خبر گردید نزد ایشان آمد و پیشنهاداتی در خصوص دور شدن امام از این اوضاع داد! امام در پاسخ وی فرمود:
«یا أَخی وَ اللهِ لَوْ لَمْ یکنْ فی الدُّنیا مَلْجَأ و لا مَأوی لَما بایعْتُ یزیدَ بنَ مُعاوِیةَ اَبَداً.
برادرم! به خدا سوگند اگر در دنیا هیچ پناهی نداشته باشم باز هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد.»»
حجم
۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه