تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب سرزمین سایه ها
معرفی کتاب سرزمین سایه ها
کتاب الکترونیکی «سرزمین سایهها (داستانهایی از کابوسهای فراموششده)» نوشتهٔ گرگوری اوونز و با ترجمهٔ ام. درخشش، توسط نشر سبزان منتشر شده است. این اثر چهارمین جلد از مجموعهٔ «کتابهای ترسناک» است و مجموعهای از داستانهای کوتاه ترسناک و رازآلود را در خود جای داده است. هر داستان با فضاسازی وهمآلود و شخصیتهایی که با ترسهای عمیق انسانی دستوپنجه نرم میکنند، خواننده را به دنیایی پر از سایهها و کابوسها میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سرزمین سایه ها
«سرزمین سایهها» اثری در قالب داستان کوتاه و در ژانر وحشت و رازآلود است که با الهام از سنت داستاننویسی کلاسیک و مدرن، مجموعهای از روایتهای مستقل اما همسو را گرد هم آورده است. گرگوری اوونز در این کتاب، با بهرهگیری از عناصر ترس، تعلیق و رمزوراز، به سراغ ترسهای بنیادین بشر رفته و آنها را در قالب داستانهایی با شخصیتهای متنوع و موقعیتهای غیرمنتظره به تصویر کشیده است. هر داستان، جهانی مستقل دارد و با فضاسازی دقیق و جزئیات ملموس، خواننده را به دل تاریکی و ناشناختهها میبرد. ساختار کتاب به گونهای است که هر روایت، با پایانبندی باز یا تکاندهنده، مخاطب را به تأمل دربارهٔ مرز واقعیت و خیال وامیدارد. ترجمهٔ ام. درخشش نیز تلاش کرده تا لحن و فضای خاص داستانها را به فارسی منتقل کند. این مجموعه، هم به علاقهمندان داستانهای ترسناک و هم به کسانی که به دنبال تجربهٔ ادبیات معاصر با رویکردی متفاوت هستند، پیشنهاد میشود.
خلاصه داستان سرزمین سایه ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در داستان اول، «آخرین بالماسکه»، آدریان ریونزکرافت، مردی ثروتمند و منزوی، در میانهٔ همهگیری مرگبار، مهمانی بالماسکهای در خانهٔ مدرن و دورافتادهاش برگزار میکند. مهمانان، هرکدام با گذشته و رازهای خود، در فضایی پر از ترس و انکار، با حضور مرموز مهمانی ناشناس روبهرو میشوند. با پیشروی شب، مرز میان واقعیت و کابوس محو میشود و خانه به دامگاهی برای مواجهه با مرگ و حقیقت وجودی بدل میگردد. داستان دوم، «میراث ساعتساز»، در شهر مهآلود الدریج هالو میگذرد. مرگ ساعتسازی منزوی و ساخت ساعتی عجیب با شمارش معکوس، شهر را درگیر حوادثی فراواقعی میکند. اِولین هارت، مورخ جوان، با جستوجو در گذشتهٔ شهر و کشف راز نفرینی قدیمی، درمییابد که ساعت، کلید ارتباط با گذشته و رستگاری شهر است. با آشکار شدن حقیقت، شهر از نفرین رها میشود و ساکنان با گذشتهٔ خود آشتی میکنند. در «نجوا در دیوارها»، زوجی جوان به خانهای قدیمی و مرموز نقل مکان میکنند. سارا و جیمز با صداها و نجواهای عجیب روبهرو میشوند و به تدریج درگیر کشف راز عشقی ممنوع و خیانتآمیز در گذشتهٔ خانه میشوند. با آشکار شدن حقیقت و بخشش، ارواح سرگردان آرام میگیرند و خانه از نفرین آزاد میشود، اما نشانههایی از رازهای حلنشده باقی میماند. داستان چهارم، «پرترهٔ النورا»، روایت هنرمندی تنهاست که با کشیدن پرترهٔ زنی مرموز به نام النورا، به تدریج مرز میان واقعیت و خیال را از دست میدهد. نقاشی زنده میشود و هنرمند درگیر رازهای گذشته و زمزمههای روح النورا میشود. این داستان، به کندوکاو در وسواس هنری، عشق ناکام و پیوند میان هنر و جهان ارواح میپردازد.
چرا باید کتاب سرزمین سایه ها را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی مستقل و متنوع، تجربهای متفاوت از ادبیات وحشت و رمزآلود ارائه میدهد. هر داستان با فضاسازی قوی و شخصیتپردازی دقیق، خواننده را به دل ترسهای انسانی و مواجهه با ناشناختهها میبرد. «سرزمین سایهها» نهتنها سرگرمکننده است، بلکه به لایههای عمیقتری از احساسات و دغدغههای بشر دربارهٔ مرگ، گذشته، گناه و رستگاری میپردازد. مواجهه با ترس، پذیرش حقیقت و جستوجوی آرامش، مضامینی هستند که در سراسر کتاب تکرار میشوند و خواننده را به تأمل دربارهٔ مرز میان واقعیت و خیال دعوت میکنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای ترسناک، رازآلود و فراطبیعی مناسب است. کسانی که به روایتهای پرتعلیق، فضاسازی وهمآلود و داستانهایی با محوریت ترسهای انسانی و رازهای گذشته علاقه دارند، از خواندن این مجموعه لذت خواهند برد. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال تجربهٔ ادبیات معاصر با رویکردی متفاوت و چندلایه هستند، «سرزمین سایهها» انتخابی جذاب است.
بخشی از کتاب سرزمین سایه ها
«اون سالی که دنیای بیرون زیر ترس یه بیماری همهگیر بیرحم و داغون شده بود، آدریان ریونزکرافت روی بالکن خونهٔ بزرگش وایساده بود. با یه حسی بین غرور و ترس به بیرون نگاه میکرد. این خونهٔ بزرگ، که یه نمونهٔ عالی از ساختمونهای مدرن بود، وسط یه جنگل دورافتاده قرار داشت و پناهگاه آدریان بود. دیوارهاش از شیشههای محکم و فولاد سرد ساخته شده بودن. این دیوارها زیر نور خورشید، که داشت غروب میکرد، برق میزدن و سایههای بلند و ترسناکی روی باغ مینداختن. آدریان مردی بود که تو جوونیش کلی موفقیت به دست آورده بود. یه شرکت بزرگ ساخته بود که تو همهٔ قارهها کار میکرد. اما حالا که این بیماری همهگیر ادامه داشت، موفقیتهاش در برابر پیشروی دشمنی که نمیتونست ببیندش یا بشناسدش بیاهمیت و حتی خندهدار به نظر میرسیدن. امشب، خونهٔ بزرگ پر از یه هیجان متفاوت بود. آدریان تصمیم گرفته بود یه مهمونی بالماسکه برگزار کنه. مهمونیای که قرار بود تا مدتها تو یادها بمونه و یهجور مقاومت در برابر سایهٔ مرگ بود که داشت نزدیک میشد. آدمهای مهم، رؤیاپردازها، مخالفها و آدمهای عجیبوغریب رو دعوت کرده بود ـ یه ترکیب جالب از آدمهای مختلف، درست مثل رنگهای جورواجوری که حالا خونهش رو تزیین کرده بودن.»
حجم
۲۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۲۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه