کتاب دنیای زیبای هیولاها روری مایکلسون + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب دنیای زیبای هیولاها

کتاب دنیای زیبای هیولاها

مترجم:ام. درخشش
انتشارات:سبزان
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دنیای زیبای هیولاها

کتاب الکترونیکی «دنیای زیبای هیولاها» از سری کتاب‌های ترسناک؛۳، نوشتهٔ «روری مایکلسون» و با ترجمهٔ «ام. درخشش» توسط نشر سبزان منتشر شده است. این رمان داستانی است که در آن نام‌ها، رویدادها و مکان‌ها ساختهٔ تخیل نویسنده یا به‌صورت داستانی استفاده شده‌اند و هرگونه شباهت به افراد واقعی تصادفی است. کتاب با فضایی پر از هیولاها و انسان‌ها، به موضوعاتی چون اضطراب، خشونت، خون‌ریزی، آدم‌خواری و مرگ می‌پردازد و در عین حال، تاریکی و روشنایی را در کنار هم به تصویر می‌کشد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دنیای زیبای هیولاها

«دنیای زیبای هیولاها» اثری داستانی در قالب رمان است که با روایتی چندلایه و شخصیت‌محور، دنیایی پر از موجودات عجیب و هیولاها را به تصویر می‌کشد. این کتاب بخشی از مجموعه‌ای با محوریت داستان‌های ترسناک است و با ترکیب عناصر فانتزی، وحشت و طنز تلخ، مرز میان واقعیت و خیال را محو می‌کند. نویسنده، «روری مایکلسون»، با خلق فضایی که همزمان آشنا و بیگانه است، خواننده را به دنیایی می‌برد که در آن هیولاها نه‌تنها تهدید، بلکه گاهی همدم و حتی ناجی‌اند. ساختار کتاب شامل روایت‌های متوالی و داستانک‌هایی است که هرکدام به‌نوعی به مضمون هیولاها و مواجههٔ انسان با ناشناخته‌ها می‌پردازند. فضای داستان، گاه به زندگی روزمره و روابط خانوادگی سرک می‌کشد و گاه به کابوس‌ها و ترس‌های عمیق انسانی. این اثر با بهره‌گیری از عناصر ژانر وحشت و فانتزی، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با هیولاها و تاریکی‌های درون و بیرون را ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان دنیای زیبای هیولاها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان اصلی «دنیای زیبای هیولاها» با محوریت شخصیت «دنیل اوونز» آغاز می‌شود؛ کودکی که پس از مرگ عمو و ترک والدینش، نزد خاله بئاتریس در عمارت گرین زندگی می‌کند. عمارت گرین، خانه‌ای اسرارآمیز با قانونی عجیب است: هرگز وارد کلبهٔ انتهای باغ نشو. دنیل در این خانه با مهربانی خاله و عمو تونی بزرگ می‌شود، اما پس از مرگ خاله، به‌تنهایی به عمارت بازمی‌گردد و با اتفاقات عجیبی روبه‌رو می‌شود؛ از جمله حضور موجودی به نام «کنود» که سال‌ها در سایه‌ها زندگی کرده و مراقب خانه بوده است. کنود، هیولایی پشمالو و غول‌پیکر با شلوار صورتی، آشپزی می‌کند، خانه را تمیز نگه می‌دارد و در عین حال، رازهای تاریکی را در دل خود دارد. دنیل با ترس و تردید، کم‌کم به حقیقت وجود کنود و نقش او در زندگی خاله و خودش پی می‌برد. در کنار این روایت، داستانک‌هایی با محوریت هیولاها و انسان‌ها روایت می‌شوند؛ از جمله کشاورزی که با درختی عجیب روبه‌رو می‌شود، پیرزنی با موهای جادویی و مردی سالخورده که برآمدگی مرموزی روی گردنش رشد می‌کند. هر داستانک، به‌نوعی به مواجههٔ انسان با هیولاهای بیرونی و درونی می‌پردازد و مرز میان قربانی و هیولا را به چالش می‌کشد. کتاب با فضایی تیره و در عین حال طنزآمیز، به ترس‌ها، تنهایی‌ها و رازهای پنهان زندگی روزمره سرک می‌کشد و نشان می‌دهد که هیولاها همیشه همان چیزی نیستند که در ابتدا به نظر می‌رسند.

چرا باید کتاب دنیای زیبای هیولاها را بخوانیم؟

این کتاب با ترکیب عناصر وحشت، فانتزی و طنز تلخ، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با هیولاها را ارائه می‌دهد. روایت‌های چندگانه و شخصیت‌های پیچیده، امکان همذات‌پنداری با ترس‌ها و دغدغه‌های انسانی را فراهم می‌کنند. «دنیای زیبای هیولاها» نه‌تنها به ترس‌های بیرونی، بلکه به هیولاهای درونی و زخم‌های پنهان شخصیت‌ها می‌پردازد و مرز میان انسان و هیولا را به چالش می‌کشد. خواندن این اثر فرصتی است برای مواجهه با تاریکی‌های وجودی، در قالب داستان‌هایی که هم سرگرم‌کننده‌اند و هم تأمل‌برانگیز.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به ژانر وحشت، فانتزی و داستان‌های روان‌شناختی مناسب است. کسانی که به روایت‌های چندلایه، شخصیت‌پردازی عمیق و داستان‌هایی با مضامین ترس، تنهایی و مواجهه با ناشناخته‌ها علاقه دارند، از مطالعهٔ این اثر لذت خواهند برد. همچنین برای کسانی که به دنبال داستان‌هایی با فضای رازآلود و عناصر فراواقعی هستند، انتخاب مناسبی است.

بخشی از کتاب دنیای زیبای هیولاها

«دنیل ناگهان از خواب پرید. یادش آمد که پرده‌ها را نبسته است، و نور خورشید از پنجره‌ها تندِ تند می‌تابید. چشمانش را مالید، غلتی زد و تلفنش را نگاه کرد. تقریباً ظهر بود. او حتی با وجود اختلاف ساعت، به‌ندرت این‌قدر خوب می‌خوابید. احساس گناه شدیدی کرد که چنین خواب راحتی داشته است، درحالی‌که عمه بی تازه فوت کرده بود. لنگان‌لنگان به دستشویی رفت، بعد لباس‌های راحتی‌اش را از کشو درآورد. وقتی متوجه شد که عمه بی آن‌ها را تمیز و مرتب نگه داشته بود، نزدیک بود دوباره گریه کند. در عوض، آرام از پله‌ها پایین رفت و وارد آشپزخانه شد. بوی بیسکویت‌های تازه پخته‌شده به استقبالش آمد. دنیل با تعجب به اطراف نگاه کرد. انتظار داشت عمه بی را ببیند. اما فقط سینی‌ای از بیسکویت‌های جو دوسر مورد علاقه‌اش را روی پیشخوان دید. «کسی اینجاست؟» صدایش گرفته بود. چه کسی اینجا بود؟ آیا عمه بی در پیری‌اش کسی را برای کمک داشت؟ نزدیک‌ترین همسایه بیست دقیقه دورتر بود، و او چیزی دربارهٔ خدمتکار نگفته بود. دنیل به‌سمت پیشخوان رفت و یکی از بیسکویت‌ها را برداشت و گاز زد. هنوز گرم بود. این‌ها دقیقاً همان بیسکویت‌هایی بودند که عمه بی همیشه وقتی او بچه بود درست می‌کرد. کمی عسل، کمی زنجبیل، و کاملاً گرد و یک‌دست بودند. دنیل بیسکویت را به سینی برگرداند. بیسکویت دو نیم شد. دنیل به‌سختی آب دهانش را قورت داد. با صدای بلند پرسید: «کی اینجاست؟ کی این‌ها رو پخته؟» فقط سکوت جوابش را داد. قلب دنیل تند می‌زد. حتماً دلیل ساده‌ای برای این وجود دارد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۰۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۲۰%
تومان