کتاب سه گانه یلنا (جلد دوم، دانش شب)
معرفی کتاب سه گانه یلنا (جلد دوم، دانش شب)
کتاب سه گانه یلنا (جلد دوم، دانش شب) نوشتهٔ ماریا وی. اسنایدر با ترجمهٔ زهرا لاری و ویراستاری ناهید علیخانی در انتشارات طلوع ققنوس چاپ شده است.
درباره کتاب سه گانه یلنا (جلد دوم، دانش شب)
کتاب سهگانهٔ یلنا (جلد دوم، دانش شب) که در ادامهٔ سهگانهٔ یلنا (جلد اول، دانش سایه) است به یلنا و قدرتهای ازدسترفتهاش میپردازد و اینکه آیا یلنا میتواند قدرتش را بازیابد. آیا یلنا بدون قدرتهای جادویی میتواند از خودش و نزدیکانش دفاع کند؟
کتاب سه گانه یلنا (جلد دوم، دانش شب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران داستانهای فانتزی و تخیلی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سه گانه یلنا (جلد دوم، دانش شب)
«از زمانی که یلنا زالتانا در کودکی از جنگل ایلیایس ربوده شده است، مملو از خطر بوده است. اما ازدستدادن اخیر تواناییهای جادویی و روح¬یابی¬اش او را بیش از هر زمان دیگری به خطر انداخته است. درحالیکه او ناامیدانه به دنبال راهی برای بازپسگیری جادوی خود میگردد، دشمنانش در حال نزدیکشدن هستند و نه ایژیا و نه سیتیا دیگر برای او ایمن نیستند. بهخصوص که اختلافات فزاینده بین دو کشور و احتمال وقوع جنگ، هر چیزی را که یلنا دوست دارد تهدید میکند.
والک مصمم است از یلنا محافظت کند، اما بهسرعت گزینههای او محدود میشوند. فرمانده مشکوک است که وفاداریهای او تقسیم شده است، برای همین هم فرمانده رازهایی را از والک مخفی کرده است ... رازهایی که او، یلنا و همه دوستانشان را در خطر وحشتناکی قرار میدهد. همانطور که آنها لایههای مختلف نقشههای مرموز فرمانده را کشف میکنند، متوجه میشوند که این بسیار شومتر از آن چیزی است که میتوانستند تصور کنند.
وَالِک با تعجب به من نگاه کرد.
نفس عمیقی کشیدم و ویال شیشهای حاوی معجون ماه را بالا گرفتم. دستانم میلرزیدند و مایع سفید داخل ویال را تکان میداد. «من مادر شدم - به گمانم!»
«قبل از اینکه جشن بگیریم عزیزم، بیا نتیجه یافتههایت و بررسی کنیم.»
تعجب در وحشت رو به افزایشم نفوذ کرد و به او نگاه کردم. «میخواهی جشن بگیری؟ من داشتم معجون ماه و می¬خوردم که مادر نشم.»
وَالِک ویال را از من گرفت و روی تخت گذاشت. بعد انگشتانش را میان انگشتان من کرد و مرا بهطرف خودش کشید. «پس چی که این دلیل برای جشن گرفتن. خب، یه جشن خودمونی.» وَالِک لبخند غمگینی به من زد! هر دوی ما دشمنان زیادی داشتیم، زیرکانه نبود که وضعیت مرا به همه اعلام کنیم.
اضطرابم اندکی کاهش یافت.
وَالِک پرسید: «حالا، چرا با این ویال متوجه شدی بارداری؟»
«درمانگر هایس به هم این و داد و گفت که آخر این دوره ویال و بخورم که تا یک سال دیگه باردار نشم. اما این بار زمانش گذشته از ...» در ذهنم حساب کردم. از آخرین بار که پاک شدم! شش هفته گذشته بود. «دوهفته عقب انداختم.» پریشان شدم ... چراکه با اوضاع فعلی بدترین زمان ممکن برای باردار شدن بود.
«تو چهار هفتهی گذشته اتفاقات زیادی برات افتاده، شاید به¬خاطر نگرانی عقب انداختی؟»
حق با وَالِک بود. قبلاً هم در روزهای سخت این اتفاق برایم افتاده بود و اخیراً هم که هدف سوءقصد قرار گرفته بودم. آن هم دو بار - اولینبار یک ماه قبل بود که تیری بهطرفم پرتاب شد که به گمانم از سمی پر شده بود که جادوی مرا قفل کرده بود! یا من این¬طور فکر میکردم. یکدفعه چیزی به ذهنم آمد که مشتم را محکم کردم. «ممکنه بهخاطر حاملگی باشه که قدرتم و از دست دادم؟»
«اگه اینطور باشه، آیریس نمیدونست که این یه پیامد جانبی حاملگی؟ گفتی اونم مثل بِین سردرگم بود که چرا جادویت قفل شده.»
حق با وَالِک بود. اگر ازدستدادن جادو یک پیامد جانبی شایع در دوران بارداری بود، جادوگران استاد از آن آگاه بودند. ناامیدی بازهم موجکوتاه امیدم را از بین برد.»
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵۷ صفحه
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۵۷ صفحه
نظرات کاربران
با خواندن این سه جلد به معنای واقعی احساس میکنید که در کنار شخصیت های داستان هستید و برای مدت کوتاهی هم که شده با اونها زندگی میکنید. خیلی لذت بردم...
طاقچه ، کتابای این مجموعه رو دیر بارگذاری میکنی ، بااینکه دوستدارم تو ایننرم افزار بخونمشون ولی چون دیر گذاشتی از نرم افزارای کتاب دیگهخ وندمش
کی کتابای بعدی ترجمه میشه؟ بابا داستان از مغزمون پرید