کتاب آرچیبالد لاکس و رأی برای اتحاد (جلد سوم)
معرفی کتاب آرچیبالد لاکس و رأی برای اتحاد (جلد سوم)
کتاب آرچیبالد لاکس و رأی برای اتحاد (جلد سوم) نوشتهٔ دارن شان است که با ترجمهٔ علی شقاقی در انتشارات ماهواره منتشر شده است.
درباره کتاب آرچیبالد لاکس و رأی برای اتحاد (جلد سوم)
مجموعهٔ آرچیبالد لاکس رمانی بیش از ۱۰ جلد است. در این رمان، پسرکی نوجوان به نام آرچیبالد لاکس کاملاً اتفاقی دنیای جدید و عجیبی به نام مِرج را کشف میکند و متوجه میشود با این که از اهالی این دنیای مرموز نیست، اما موهبتی دارد که مختص بومیان این کره است. بعد از آشوب و هرجومرجی عظیم که به ناحق توسط ملکهٔ خبیث سوانپان به وجود آمد و تعقیب و گریزها و تلفاتش هولناک بود، اکنون آرچیبالد لاکس و همسفرانش باید جایی برای اطراق پیدا کنند تا بتوانند برای مأموریت اصلی و بزرگترشان آماده شوند؛ یعنی یافتن ملکهای گمشده که برخی فکر میکنند مرده است. حضورنداشتن آن ملکه در میان خاندان سلطنتی برای رأیگیری منجر به همسوشدن مِرج با حکومتی ستمگر و ظالم به نام ساب مِرجیان میشود.
خواندن کتاب آرچیبالد لاکس و رأی برای اتحاد (جلد سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این مجموعه را به تمام علاقهمندان به داستانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره دارن شان
دارن اوشانسی متولد ۲ ژوئیه ۱۹۷۲ نویسندهٔ ایرلندی است که با نام دارن شان داستان مینویسد. اولین کتاب دارن شان Ayuamarca نام دارد که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. او در ژانویهٔ ۲۰۰۰ کتابی برای کودکان با نام سیرک عجایب نوشت. او این کتاب را کتاب را برای سرگرمی نوشته بود، اما بسیار موردتوجه قرار گرفت؛ خصوصاً زمانی که کمپانی برادران وارنر پیشنهاد ساخت فیلمی بر مبنای این کتاب را داد. او که پیشبینی این فروش را نمیکرد نویسندگی را ادامه داد و در طول ۵ سال ۱۱ کتاب دیگر از این مجموعه نوشت. این کتابها در ۲۸ کشور و به ۲۰ زبان ترجمه شد و حدود ۸ میلیون نسخه از آنها فروش رفت. کمپانی برادران وارنر هرگز فیلمی از این مجموعه نساخت و حق ساخت آن به دارن شان بازگشت و در سال ۲۰۰۵ دارن شان اجازهٔ ساخت فیلمها را به کمپانی یونیورسال استودیو فروخت. کتابهای او فضایی فانتزی و ترسناک دارند.
بخشی از کتاب آرچیبالد لاکس و رأی برای اتحاد (جلد سوم)
«با عجله از چند منطقه میگذریم و مراقب هستیم که راه را گم نکنیم تا در حومه شهر و مکانی به دور از سوانپان، اردوگاه بزنیم.
درموت و سایر اعضا، به یاد هشت تسپیسی که در ریزش کوه کشته شدند، مراسم مختصری ـ نه شبیه سوگواری مردم در بُرن ـ برگزار میکنند. اینجا رابطه مرگ و زندگی متفاوت است و اهالی مِرج به درستی میدانند که ارواح مردگان، به جای دیگری رفتهاند، بنابراین فقدان، باعث غم و اندوه بیش از اندازهشان نشده است و حتی هیچکس مرا به خاطر نقشی که در فاجعه داشتم سرزنش نمیکند.
اینز مشتاق پیشروی و فاصله گرفتن هر چه بیشتر از سوانپان است اما درموت از او میخواهد مدتی اینجا بمانند چون آنها برخی از بازیگران کلیدی خود را در صخرهها از دست دادهاند و با این حال، باید برنامهشان را باری دیگر تنظیم کنند. آنها در اجراهای خود، صحنههایی از نمایشنامههای مختلف را بازی میکنند و به دلیل ضرر و زیان موجود، مجبورند برخیشان را کنار بگذارند و بعضی دیگر را جایگزینشان کنند و همچنین باید لباسها و وسایل مورد نیازشان را تهیه کنند، زیرا همه چیز را در سوانپان جا گذاشتهاند.
اینز ناامید است و گفتوگویی کوتاه، راجع به این تصمیم که شاید از بازیگران جدا شویم و به تنهایی پیش برویم، داریم اما از آنجایی که نمیدانم چرا میرویم و به کجا؟ فقط نظرات اینز را میشنوم و او نیز استدلالهایش را با صدای بلند برایم میگوید.
در نهایت اینز میپذیرد که مزایای ماندن با بازیگران، بیشتر است و سریعاً آمادگی لازم را کسب میکنیم تا در این سفر، با یک گروه تسپیس، همراه شویم.
لباس فرم مدرسهام را کنار میگذارم تا بیشتر شبیه اعضای تیم به نظر برسم و مایکو به من پیراهنی قهوهای و بدون دکمه، شلواری تیره و کفشهایی قهوهای و روشن، و یک ژاکت خاکستری، با لکههایی قرمز میدهد و همچنین برای سر کردن در مناطق سردسیری هم، دو ژاکت، که یکی نازک است و دیگری ضخیم و خزدار را در اختیارم میگذارد.
بیست و شش عضو بازماندهٔ گروه، برای اجرای هفتهٔ بعد، بسیار تلاش میکنند و در حینی که بازیگران، با عصبانیت تمرین میکنند، بقیه در شهر و مناطق اطراف آن، به جستجو میپردازند تا وسایلی که میتوانند از وجودشان در نمایش استفاده کنند را گرد هم آورند. آنها هر روز با لباسها، کارد و چنگال، مبلمان و... بر میگردند و آنها در کاروانهایی که در روز دوم موفق به یافتنشان شدند، ذخیره میکنند.
من هنوز نمیدانم که خرید و فروش در مِرج، چگونه صورت میگیرد و بر اساس آنچه تا به حال فهمیدهام، هیچ قانون ثابتی وجود ندارد و قوانین از منطقهای به منطقه دیگر متغیر هستند و به عنوان مثال، اگر منطقهای طراح کفش نداشته باشد، ممکن است ارزش یک جفت چکمه خوب، از یک خانه بیشتر باشد.»
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۷ صفحه
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۷ صفحه
نظرات کاربران
کسایی که اول مجموعه سرزمین اشباح و نبرد با شیاطین دارن شانو خوندن ممکنه این کتاب به دلیل متفاوت بودن ژانر، مطابق سلیقشون نباشه اما حال و هوای قلم دارن شانو داره و برای من جالب بود ترجمه هم تا
ترجمه بسیار ضعیفی است... چت جی پی تی میتونه ترجمه بهتری ارائه بده