کتاب گرگ‌های سیاه (جلد ۲)

«گرگ‌های سیاه» نوشته کیت الیوت(-۱۹۵۸) نویسنده آمریکایی است. این کتاب داستانی فانتزی است و در خصوص فرمانده‌ای تبعید شده است که برای نجات فرزند شاه بازمی‌گردد. این کتاب جلد دوم از این مجموعه است.

۲۲ سال از زمانی که کیلس، فرمانده گرگ‌های سیاه، شاه خود را و همراه با آن جایگاه خود را از دست داد می‌گذرد. حال که شاه کشته شده است و گرگ‌های سیاه قلع و قمع شده‌اند، کیلس به عنوان یک تبعیدی، بسیار دور تر از کاخی که روزی محافظتش برعهده او بود، زندگی می‌کند.

تا آنکه خواهر شاه مرده، نزد او می‌آید و از او برای نجات برادر زاده‌اش، فرزند شاه، یاری می‌خواهد....

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

دانارا متوجه شد، کلیس حواسش از او پرت شده و در گذشته غرق شده است. از فرصت پیش آمده، برای تماشا کردنش استفاده کرد. مانند آخرین خاطره اش کلیس همان مرد بالغ پرقدرت باقی مانده بود. شوک دیدن صورت آشنایش که پیر شده بود، در آن موقع شب در دلش غوغایی برپا کرد.

کلیس به همان سرعت که غرق افکارش درگذشته شده بودند، بازگشت. فنجان را با تکانی غیرمنتظره به کناری هل داد. آهی کشید و حواسش را معطوف دانارا کرد.

«هیچوقت براتون سوال نشده که من چرا اونروز قبول کردم که از دستوراتتون اطاعت کنم؟»

«چون من دستور داده بودم.»

«هیچوقت از خودتون سوال نپرسیدید که اگه شاه آتانی دستور متفاوتی می داد من از دستور شما اطاعت می کردم یا نه؟»