کتاب دانشجویان کهکشان نیو؛ جلد دوم

کتاب دانشجویان کهکشان نیو، داستانی علمی-تخیلی نوشته آتوسا حسینی است. بیشتر موضوع کتاب حول محور دختری به نام آنیتا و گروهی از دانشجویان دانشگاه اسکای کهکشان نیو می‌چرخد. کتاب حاضر جلد دوم این رمان است.

درباره کتاب دانشجویان کهکشان نیو

حدود ۲۹۹ سال است که انسان‌های زمین تحت سلطه‌ موجودات فضایی به نام سارسارها قرار دارند. این موجودات با میکرو تراشه‌ای که روی پیشانی انسان‌ها می‌گذارند، آن‌ها را به‌طور کامل کنترل می‌کنند. آنیتا دختری ۱۸ ساله اهل زمین است که در روز انتخاب (روزی که هم میکرو تراشه کنترل‌کننده گذاشته می‌شود و هم‌شغلی برای فرد انتخاب می‌شود) توسط انسان‌های آزاد ربوده می‌شود. این انسان‌ها بعد از حمله سارسارها از طریق یک کرم‌چاله به سیاره‌ای در کهکشانی دیگر سفرکرده و در منظومه‌ی بست زندگی می‌کنند. آنیتا به دانشگاه برده می شود و ....

جلد دوم کتاب نجات زمین نام دارد.آنیتا و دوستانش در تعطیلات تابستانی به پایگاه تحقیقاتی در سیاره ای دیگر دعوت می شوند. در این بین کسانی قصد نابودی آنها را دارند و در کارشان اختلال ایجاد می‌کنند. در طول این مسافرت حوادثی عجیب و غیرمنتظره برایشان اتفاق می افتد و باعث می شود آنها سر از زمین درآورند و در عملیات نجات زمین درگیر شوند و...

خواندن کتاب دانشجویان کهکشان نیو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به تمام کسانی که به کتاب‌های تخیلی و مهیج علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب دانشجویان کهکشان نیو

صبح زود همگی با وسایلشان در سالن پرواز آماده بودند. هیجان زیادی داشتند. آنجا سفینه‌ای با ابهّت و بزرگ، قرار داشت. شش روبات بسیار شبیه به انسان‌ها بالباس‌هایی به رنگ آبی آسمانی، کنار سفینه ایستاده بودند.

«پروفسور کلین»، «پروفسور بل» و تعدادی از استادان و دوستانشان برای بدرقهٔ آن‌ها حضور داشتند، دیوید نیامده بود و آنیتا همین‌طور چشم‌به‌راه او بود. مسافران هرکدام به سمت استادان و دوستانشان رفته و مشغول خداحافظی شدند.

بعد از پایان مراسم خداحافظی پنج روبات وسایلشان را به داخل سفینه بردند و یکی از آن‌ها بچه‌ها را به درون سفینه راهنمایی کرد و سپس شروع به توضیح قسمت‌های مختلف سفینه نمود. او یکی‌یکی اتاق‌های مختلف سفینه را به بچه‌ها نشان داده و در آخر آن‌ها را به اتاق هدایت برد. آنجا زن و مردی پشت صندلی‌های هدایت نشسته بودند که با ورود بچه‌ها بلند شده و به آن‌ها سلام کردند. مرد که نشان‌های رنگارنگ زیادی بر روی لباسش به چشم می‌خورد، به بچه‌ها خوش‌آمد گفت و خود را «فرمانده ریک۱» و خانم همکارش را «سایترا۲» معرفی کرد و پس‌ازآن به شرح قوانین سفینه پرداخت.

او گفت:"در این سفینه وقت‌شناسی بسیار مهم است. صبحانه‌ها سر ساعت هشت، نهار ساعت یک و شام ساعت نه در اتاق نهارخوری سرو می‌شود. روزی دو ساعت هم از ساعت پنج‌تا هفت عصر کلاس آموزشی دارید. بقیّهٔ روز وقتتان آزاد است و هر کاری دوست دارید، می‌توانید انجام دهید. سفینه دارای سالن بازی و ورزش، اتاق نشیمن، آزمایشگاه، درمانگاه و یک سالن مطالعه با کتابخانه‌ای غنی هست که می‌توانید در اوقات فراغت از آن‌ها استفاده کنید. حالا هم هر چه زودتر به اتاق‌هایتان رفته و آماده پرواز شوید. سفینه سر ساعت هفت بلند خواهند شد."

بچه‌ها به کمک روبات راهنما به سمت اتاق‌هایشان حرکت کردند. سفینه پنج اتاق مهمان سه تخته داشت؛ آن‌ها به سه گروه سه‌تایی و دو گروه دوتایی تقسیم شدند و هرکدام به اتاق‌های خودشان رفتند و قرار شد همگی ساعت هشت در اتاق غذاخوری باشند.

آنیتا، آرمیتا و آیدا خوشحال از این‌که می‌توانند در کنار هم باشند وارد یک اتاق شدند. در همین موقع از بلندگوهای داخل سفینه صدای کاپیتان به گوش رسید که می‌گفت تا دقایقی دیگر سفینه به هوا بلند می‌شود. سپس شمارش معکوس شروع شد و درنهایت سفینه ساعت هفت صبح به هوا برخاست.