دانلود و خرید کتاب پس از آنکه رفتی کارول میسون ترجمه فاطمه باغستانی
تصویر جلد کتاب پس از آنکه رفتی

کتاب پس از آنکه رفتی

نویسنده:کارول میسون
ویراستار:الهام اشرفی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پس از آنکه رفتی

رمان پس از آنکه رفتی نوشتهٔ کارول میسون و ترجمهٔ فاطمه باغستانی است. کتاب کوله پشتی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمانِ شخصیت‌محور حال‌وهوایی زنانه دارد.

درباره کتاب پس از آنکه رفتی

کتاب پس از آنکه رفتی رمانی است که در ۴۵ بخش نوشته شده است. این رمان حاوی داستان کشمکش‌‌ها و اتفاقات تلخ‌و‌شیرین ۲ زن است که از قضا به‌طور تصادفی با هم دوست می‌شوند و هرکدام داستان زندگی خود را برای دیگری بازگو می‌کند؛ ماجراهایی از عشق، تنهایی و جدایی. این رمان یکی از پرفروش‌ترین‌های آمازون در سال ۲۰۱۷ بوده است. قصهٔ این رمان از یک یادداشت شروع می‌شود.

اصل داستان پس از آشنایی ۲ زن رقم می‌خورد. ۲ زن از ۲ نسل متفاوت با نام‌های «اویلین» و «آلیس» شخصیت‌های اصلی این داستان هستند که قصهٔ زندگی آن‌ها و سرنوشتشان بسیار مشابه یکدیگر است. رمان پس از آنکه رفتی نشانمان می‌دهد که چطور با گذشت زمان درک و برداشت ما از همه‌چیز، حتی نوعِ نگاه ما به عشق، دستخوش تغییر و دگرگونی می‌شود. «پس از آنکه رفتی» پیش از هر چیز، داستانِ گذشته است و ما را به گذشته‌ای می‌برد که شخصیت‌ها از سر گذرانده‌اند. از طرفی هم ما را وادار می‌کند تا گذشتهٔ خود را کنکاش کنیم و آن را زیر ذره‌بین بگذاریم. هنگام خواندن این رمان باید با شخصیت‌ها و رفتارها و انگیزهٔ پشت رفتار آن‌ها همراه شد.

خواندن کتاب پس از آنکه رفتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پس از آنکه رفتی

«اول فقط پشت‌سر مرد را می‌دید. مرد آن‌سوی یک درخت بزرگ سرسبز نشسته بود. درختی که مثل دیواری بلند باغ را دو قسمت کرده بود. ون سفیدرنگِ مرد بیرون از خانهٔ مادری پارک شده بود. دختر کیسهٔ خواروبارها را مثل یک نوزاد بغل کرده بود و از کنج دیوار به‌سمت خانه ‌پیچید. ون اولین چیزی بود که دید. او مجبور بود مواد موردِنیاز مثل کنسرو و سبزیجات را از وسط جاده تهیه کند. این‌بار دستهٔ پلاستیک کنده شده بود و به اجبار همه‌چیز را محکم بغل کرده بود.

مرد همیشه روزهای سه‌شنبه می‌آمد. این را مادرش گفته بود. هر بار که دختر به مادرش زنگ می‌زد، مادرش بارهاوبارها اسم پسر را به زبان می‌آورد؛ طوری‌که با خودش فکر می‌کرد مادرش او را بهتر از خودش می‌شناسد. اما دختر آن‌قدرها هم اینجا را دوست نداشت. او دیگر نمی‌توانست سکوت و انزوای این شهر کوچک را در شمال انگلستان تحمل کند. او از گمنامی و بی دروپیکربودن لندن خوشش می‌آمد. اینکه آنجا هر روز زندگی‌اش با روز قبل فرق دارد، اینکه می‌تواند با هر کس که خودش دوست دارد و هر زمانی که دلش می‌خواهد معاشرت کند.

ظاهراً مرد متوجه نشد که دختر در خانه را باز کرده و درست وقتی صدای پایش را پشت سرش شنید، سرش را برگرداند و به او نگاه کرد.

وقتی دختر صورتش را دید، توان واکنش نشان دادن، حتی نفس کشیدن را هم نداشت. مرد چند متر آن‌طرف‌تر با پیراهنی قرمزرنگ ایستاده بود و دستش را برای چیدن گل شقایقی دراز کرده بود. گربهٔ مادۀ ولگردی که مادرش او را گاهی به خانه می‌آورد و غذایش می‌داد، روی چمن دراز کشیده بود و با گوش چپش بازی می‌کرد. دختر به‌خوبی می‌دانست که وقتی چیزی را می‌بیند، آن‌قدر نگاهش دقیق است که مثل یک دوربین تمام زوایا و جزئیات را ضبط می‌کند.

مرد با دیدن دختر به گونه‌اش دستی ‌کشید و لبخندی روی صورتش نشست اما خودش را محکم و جدی نگه داشت و گفت: «اویلین!» دختر آن‌قدر باهوش بود که از لحن مرد متوجه شود که از دیدنش تا چه حد شگفت‌زده شده است.

ناگهان نام مرد از دهان دختر خارج می‌شود: «ادی!» با اینکه مادرش بارهاوبارها اسم مرد را آورده بود، اما اویلین هرگز فکر نمی‌کرد با دیدنش این‌طور غرق احساس شود. دستش را روی قلبش گذاشت و گفت: «خدای من!»

برای یک لحظه زمان برای مرد متوقف شد و تنها کاری که توانست انجام دهد این بود که به صورت اویلین خیره شود. بعد نگاهش را به سرتا پای اویلین انداخت. اویلین حس کرد با آن شلوار کوتاه و جذبِ زیرزانویی بنفش و بوت‌های سیاه‌رنگی که از شنبه‌بازار خیابان لیورپول از یک طراح آماتور به نام جیمی چو خریده، چقدر از نگاه کنجکاو ادی بدتیپ و بی‌کلاس است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان