دانلود و خرید کتاب چیزهای تیز گیلین فلین ترجمه سحر بستام
تصویر جلد کتاب چیزهای تیز

کتاب چیزهای تیز

نویسنده:گیلین فلین
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چیزهای تیز

کتاب چیزهای تیز نوشتهٔ گیلین فلین و ترجمهٔ سحر بستام است و انتشارات پادینا آن را منتشر و روانهٔ بازار کرده است. این رمان، اثری از نویسندۀ آمریکایی داستان‌های جنایی است. داستان، دربارۀ خبرنگاری است که باید به شهر زادگاه خود بازگردد تا چند جنایت هولناک را گزارش کند.

دربارهٔ کتاب چیزهای تیز

کتاب چیزهای تیز داستانی جنایی را دربر دارد که در سال ۲۰۰۶ برای اولین بار به چاپ رسید.

این کتاب دربارۀ یک خبرنگار است که این‌ بار باید برای انجام وظایف کاریِ خود به شهری که در آن به دنیا آمده بوده، برگردد.

این کتاب شامل ۱۷ فصل و یک خاتمه است.

در سال ۲۰۱۶ سریال چیزهای تیز (Sharp objects) با بازیگری ایمی آدامز در شبکهٔ اچ بی او و در ۸ قسمت به‌صورت سریال کوتاه ساخته شد که فیلم‌نامۀ آن اقتباسی از این رمان ترسناک و جنایی است.

خواندن کتاب چیزهای تیز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چیزهای تیز

«نگاهی به عکس آن انداختم، لبه‌های عکس به داخل تا زده شده بود که مانند این بود که بخواهند از آن محافظت کنند. پوزخند و مدل موی جسورانه اش من را به یاد ناتالی انداخت. این دختر هم دوست داشتم. عکسش را در داشبورد ماشین گذاشتم. سپس آستین لباسم را بالا زدم و اسم کامل او آن ماری نش را با خودکار آبی زنگاری بر بازویم نوشتم.

علیرغم اینکه لازم بود، اما برای عقب و جلو کردن ماشین، در قسمت ماشین روهای خصوصی کسی وارد نشدم. مجسم کردم مردم اینجا به اندازه کافی از اتومبیل‌های ناشناسی که‌این اطراف می‌چرخند وحشتزده و عصبانی هستند. به جای آن به طرف چپ در انتهای بلوک دور زدم و راه طولانیتر را تا خانه مادرم را انتخاب کردم و رفتم. دو به شک بودم که ابتدا تماس بگیرم یا نه و سر انجام سه بلوک مانده به خانه تصمیم گرفتم تماس نگیرم.

برای تماس گرفتن خیلی دیر بود، بیش از اندازه مبادی آداب بود دچار سوء نیت می‌شد.

به محض اینکه از مرز شهر بگذری، برای پرسیدن اینکه می‌توانی سری بزنی یا نزنی تماس نگیر.

منزل بزرگ مادرم در محله ثروتمند شهر در جنوبی‌ترین بخش ویندگپ است البته اگر بتوانی سه بلوک مربعی از شهری کوچک را بخش حساب کنی.

مادرم در خانه مجللی به سبک ویکتوریایی زندگی می‌کند، با کلاه فرنگی روی بام و دهلیزی نیم دایره و ایوانی تابستانی رو به عقب و گنبدی نیزه‌دار در بالا. آنجا پر از لانهٔ کبوتر و برآمدگی بود که جالب و کنجکاو کننده بودند. ویکتوریاها بخصوص ویکتوریاهای جنوبی، اتاق‌های زیاد و دور از هم داشتند تا از شیوع آنفولانزا و وبا در امان باشند، از شهوت‌های حریصانه پرهیز کنند و بین خودشان و احساسات سخت دیوار بکشند. فضای اضافی همیشه خوب است خودم نیز روزی اینجا زندگی می‌کردم.

خانه در بالای تپه‌ای با شیب زیاد بود. با دنده یک ماشین تقلاکنان از جادهٔ قدیمی بالا به جایی‌که سایبانی برای نگهداری وسایل نقلیه است می‌روی، تا خیس نشوی یا می‌توانی اتومبیل را پایین تپه پارک کنی و شصت و سه پله بالا بروی در حالیکه نرده‌هایی به نازکی سیگار را در سمت چپت محکم نگه داشته‌ای.

وقتی بچه بودم از پله‌ها بالا می‌رفتم و از قسمت ماشین رو به سمت ماشین می‌دویدم. فکر می‌کردم که نرده‌ها را به‌این علت سمت چپ پله است که من چپ دست هستم و یکی هم با خودش فکر کرده ممکنه این شکلی خوشم بیاید. حتی فکر اینکه چنین تصوراتی داشتم هم عجیب است.»

وحیده
۱۴۰۲/۰۹/۲۲

موضوع جالبی داشت و شیوه بیان رو دوست نداشتم

حجم

۲۶۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

حجم

۲۶۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان