کتاب امامت، طرح حکومتی شیعه
معرفی کتاب امامت، طرح حکومتی شیعه
کتاب امامت، طرح حکومتی شیعه نوشتهٔ علی صفایی حائری است و انتشارات لیله القدر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب امامت، طرح حکومتی شیعه
مسئلهٔ امامت را حداقل از دو جهت میتوان بررسی کرد: یکی رابطهٔ انسانها با امام در واقعیت و نقشی که امام در حقیقتِ هستی و حقیقت جان هر انسان داراست که به آن ولایت تکوینی میگویند؛ و دیگری نقشی که امام در هدایت انسانها در عرصهٔ اجتماع دارد که آن را با عنوان ولایت تشریعی میشناسند.
استاد علی صفایی حائری به وجه اول در بعضی آثارشان اشاراتی کردهاند، اما امامت را غالباً بهعنوان طرح حکومتی شیعه مطرح مینمایند. برای توضیح این طرح، ابتدا باید از انسان آغاز کنیم و با کشف هدف او و هدف جامعه، طبیعتاً ناگزیر به رهبری و مدیریتی خواهیم بود که این هدف را فراهم آورد. در نتیجه از هدف انسان به هدف حکومت رسیده، پس از آن، از هدف حکومت به معیار و روش انتخاب حاکم، و از اینهمه، به ویژگیهای حاکم خواهیم رسید. در این طرح است که از «رشد» بهعنوان هدف انسان، به «ایجاد زمینه برای بهپاایستادن مردم برای خدا» بهعنوان هدف حکومت، رسیده و از همین جا به مسئله عصمت بهعنوان معیار انتخاب حاکم میرسیم و به علت محدودیت خود در شناخت این معیار، انتصاب و اختیار خداوند را بهعنوان روش انتخاب حاکم مدنظر خواهیم داشت و بر اساس همین طرح و منظومه فکری، ویژگیهای حاکم اسلامی در طرح حکومت شیعی مشخص خواهد شد.
در بخش اول و دوم این کتاب که از مکتوبات استاد علی صفایی حائری در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ است، مسئله امامت بهعنوان یک طرح حکومتی تبیین شده و در بخش سوم، تاریخ امامت از ابتدای شکلگیری آن، یعنی در هنگامه وفات رسولالله و دوره امامت امیرالمؤمنین، مرور و براساس همین نگاه تحلیل شده است.
خواندن کتاب امامت، طرح حکومتی شیعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ اسلام پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب امامت، طرح حکومتی شیعه
«حکومتها با غرضهای متفاوت تشکیل میشدهاند. این غرضها و هدفها میتواند در سه مطلب خلاصه شود:
۱. ایجاد امنیت، پاسداری؛
۲. ایجاد رفاه عمومی بر اصل عدالت و مساوات و با توجه به بهداشت و فرهنگ و کار و تولید و خوراک و پوشاک و مسکن و پرستاری؛
۳. شکوفا کردن استعدادهای انسانی و تشکیل جامعه انسانی بهخاطر برقراری امنیت و رفاه و تکامل و تعالی.
هنگامی که مسائل اجتماعی و نیازهای جامعه اینقدر گسترده نبود، افراد اجتماع با همکاری خود و با پشتکار خود میتوانستند نیازهای زندگی خود را فراهم کنند؛ ولیکن بر اثر تجاوزها و تعدیها و لشکرکشیها و غارتها و چپاولها محتاج به فضای آرامی بودند و نیازمند پشتوانهای بودند که آنها را پاسداری کند تا آنها به کار خود ادامه دهند و نیازها را به سر آورند.
اینجا بود که سراغ پهلوان و سرداری نیرومند میرفتند و با او قراری میگذاشتند. برایش کاخ و حرمسرا و بند و بساطی راه میانداختند؛ غذا و مایعات هم میدادند و فقط توقع داشتند که آنها را از دشمنها حفظ کنند و نگهداری بنماید و بلای جانشان نباشد. مادام که این قرارداد حفظ میشد، سپاه نیرومند و پاسداری کامل انجام میگرفت؛ مالیاتها هم سرازیر بود و سور کوک میشد؛ اما اگر این اصول، عملی نمیگردید و امنیت بهدست نمیآمد، در نتیجه کارها به رکود میرسید و سرمایهها مخفی میشد و در نتیجه مالیاتها پرداخت نمیگردید و خراج در خزانه نمیآمد. بختبرگشته حاکم مجبور بود که به زور متوسل شود و مالیات بگیرد و یا چپاول کند و پدر دربیاورد و بشود بلای جان مردم. و در همین وقت بود که برایش قدّاره میبستند و دنبال فریدونی میدویدند و عاقبت از میان برمیانداختندش.
خلاصه در آن اجتماعها که حتی تا هفتاد سال پیش ادامه داشت، غرض از حکومت، همان ایجاد امنیت و پاسداری از منافع ملت در برابر غارتگرها و چپاولگرهای داخلی و خارجی بود.
رفتهرفته نیازها گستردهتر شد و مسئله جنگ و غارت و چپاولهای مرسوم کنار رفت و به صورت دیگر درآمد. در نتیجه غرض از حکومتها هم، و توقع از رهبران هم، عوض شد و بهصورت وسیعتری درآمد. رهبر، گذشته از ایجاد امنیت داخلی و خارجی مجبور بود به عدالت و آزادی و به برابری و مساوات هم بیندیشد و تمام اندامهای اجتماع را از ثروت بهرهمند کند و برای رسیدن به این هدفها مجبور بود که به مردم سواد و فرهنگ بیاموزد تا بتوانند از حقوق خود مطلع شوند و بتوانند از حقوق خود دفاع کنند.
غرض از حکومت، رفاه در سطح وسیع و عمومی بود و این رفاه بر پایه عدالت و مساوات و با توجه به فرهنگ و بهداشت و کار و تولید و خوراک و پوشاک، تحققپذیر بود.
در این مرحله بود که حکومتها بر پایه عدالت و قانون و آزادی و مساوات و شورا و پارلمان بهوجود آمدند و استقرار یافتند. رابطه حکومت با ملت در این مرحله، از ژاندارمری و پاسداری، بالاتر رفت و به پرستاری رسید. دولت مانند پرستاری که به خوراک و پوشاک و مسکن و سلامت کودک میاندیشد، به تغذیه و مسکن و پوشاک و بهداشت ملت میاندیشید و در ضمن به پاسداری و حراست او هم مشغول بود.
امکان دارد که هدف حکومتها از پاسداری و پرستاری هم بالاتر بیاید؛ چون رفاه و امنیت، هر دو روبنای اصل دیگری هستند و محتاج زیربنای محکمی هستند. مادام که عوامل ضد امنیت و رفاه کنترل نشود، مادام که در نهاد افراد، شناخت و عشقی نیاید، مادام که حکومت، مغز و قلب افراد را پرورش ندهد و با شناخت و عشق، این دو پایگاه را نگیرد و غرایز را کنترل نکند، در سطح داخلی احتیاج امنیتی و رفاهی پاگیر نمیشود و همین سطح ناپایدار جای پای محکمی برای عوامل خارجی و عوامل استعماری خواهد بود؛ و همینجاست که تبعیضها و فقرها و جهلها بهخاطر استعمار و استثمار، گسترده میشوند؛ و بر فرض، فرهنگ و بهداشت و تغذیه و پوشاکی هم باشد، همه با مقاصد استعماری، هماهنگ و همراهاند.
در این سطح، از روشنفکری و روشندلی اثری نیست؛ بر فرض سواد و فرهنگی باشد، اما بیداری و آگاهی و عشقی و ایدهای نیست و از انسان خلاقِ آزادِ مختار، جز یک ماشینِ خودکارِ بسته، اثری نیست.
ناچار حکومتی که پایدار و حقیقی و آزاد میاندیشد، باید به روشنفکری و روشندلی بیندیشد؛ با معارف و آگاهیها روشنفکری بیاورد و با همین معارف و شناختها عشق و ایمان و روشندلی بیاورد و به شکوفا کردن استعدادها و خلق کریمه بپردازد و جامعه انسانی را پایهریزی کند و در این جامعه به پاسداری و پرستاری و آموزگاری و به تعلیم و تربیت و تزکیه و به روشندلی و روشنفکری برخیزد. در این سطح از امنیت و رفاه، شکوفههای کوچکِ این استعدادهای شکفته، آگاه و روشن هستند.
امروز میبینیم که جامعههای پیشرفته و حکومتهای نیرومند، به زیربنای اخلاقی جامعهها رو آوردهاند و به تربیت افراد همت گماشتهاند؛ گرچه تمام اخلاق آنها و تربیت آنها بیش از چهار شعار و پنج داستان و شش فرمان نیست و از سیستم تربیتی و اخلاقی که در مغزها شناخت و در دلها عشق و ایمان بگذارد، محروم هستند!»
حجم
۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه