کتاب قوانینی که باید شکست
معرفی کتاب قوانینی که باید شکست
کتاب قوانینی که باید شکست نوشتهٔ ریچارد تمپلر است و با ترجمهٔ آیناز حلوایی نژاد در انتشارات ذهن آویز منتشر شده است. این کتاب مجموعهٔ ۱۰۰ قانونی است که باید بشکنید تا به شما کمک کند به اهداف خود برسید.
درباره کتاب قوانینی که باید شکست
همهٔ ما دوران کودکی جملاتی ازایندست شنیدهایم: «خواستن کافی نیست»، «بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند» و «صبر یک ارزش اخلاقی است.»
هرچه سنتان بالاتر میرود، اصول، باورها و اعتقادات بیشتری را نیز میپذیرید و بیشتر آنها را کاملاً صحیح قلمداد میکنید و هرگز دربارهٔ آنها پرسشگری نمیکنید. این اصول که بهعنوان توصیه از طریق افراد خوشنیتی که در زندگیتان هستند، به شما منتقل شدهاند، گاهی اوقات غلط از آب در میآیند؛ بنابراین گرچه میتوان گاهی اوقات از آنها بهرهمند شد، در برخی موارد نیز باید از آنها چشمپوشی یا حتی برخلافشان عمل کرد. این مورد، نکتهٔ مهمی است که مروجین این اصول در بیان آن کوتاهی میکنند. شما باید پرسشگری، تفکر و تحلیل را بیاموزید و از پیرویکردن کورکورانه از قوانینی که دیگران برای شما تعیین کردهاند، خودداری کنید.
پیام نویسنده به شما این است: «دربارهٔ هرآنچه به شما آموخته شده پرسشگری کنید و با قوانین دیگران زندگی نکنید؛ مگر اینکه مورد قبول خودتان باشند.»
نویسنده قصد دارد به شما بگوید فرقی ندارد که ۱۸ساله هستید یا ۸۰ساله، دربارهٔ آنچه از کودکی به پیروی کورکورانه از آن واداشته شدهاید، پرسشگری کنید و خودتان دربارهٔ درست و یا غلط بودن آن تصمیمگیری کنید.
در کتاب قوانینی که باید شکست، قوانینی را میخوانید که نویسنده توصیه میکند برخی از آنها را زیر پا بگذارید. این قوانین بهطرز عجیبی در بین افراد مختلف اقشار گوناگون رایج هستند، ولی نمیتوانند راهنمای همه باشند. در پایان هر بخش، قانونی برای جاگزینی قانون اشتباهی که درمورد آن نوشته شده، آمده است.
خواندن کتاب قوانینی که باید شکست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را تمام کسانی که بهدنبال پیداکردن راهی برای رسیدن به اهداف بزرگ خود هستند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قوانینی که باید شکست
«مردم همیشه آماده هستند تا به شما بگویند که در صورت انجام دادن یا ندادن برخی کارها، هرگز به موفقیت نخواهید رسید. یقین دارم که تاکنون جملاتی از ایندست شنیدهاید: «اگر بیشتر کار نکنی، اگر به دانشگاه نروی، اگر امتحاناتت را با موفقیت پشتسر نگذاری، اگر شغلی پُردرآمد پیدا نکنی، اگر شغلی مناسب پیدا نکنی، هرگز به زندگی مورد علاقهات دست پیدا نخواهی کرد.» شما با جملاتی از این دست بهخوبی آشنا هستید.
اما صبر کنید. تعریف شما از موفقیت چیست؟ آیا فقط یک راه کوتاه برای رسیدن به آن وجود دارد؟
احتمالاً والدین، معلمها و یا دوستان خوشقلبی که چنین نظراتی ارائه میدهند، تصور میکنند که آنچه شما از زندگی میخواهید، یک خانهٔ خوب، مقدار زیادی پول و همینطور شغلی است که باعث شود دیگران به شما احترام بگذارند.
بیایید برای لحظهای تصور کنیم که تفکرات و تصورات آنها صحیح است. آیا موفق شدن در آزمونها، وارد شدن به دانشگاه، یافتن شغلی خوب در یک شرکت مشهور و طی کردن مدارج اداری، تنها راهی است که برای رسیدن به موفقیتهای مادی وجود دارد؟ بیشک اینطور نیست. این روش، یکی از راههاست، اما تنها راه موجود نیست. افراد بسیاری وجود دارند که در سنین پایین، ترک تحصیل کرده و بااینحال بسیار ثروتمند هستند.
چه کسی میگوید که مفهوم موفقیت، در ذهن شما، داشتن شغلی مهم و یا به دست آوردن پول است؟ شاید این عوامل، شاخصهای مرسوم موفقیت باشند، اما این به آن معنی نیست که همهٔ این مسائل در مورد شما نیز صدق میکنند.
تنها راه برای تعریف موفقیت این است: آنچه را بیابید که موجب میشود احساس رضایتمندی از زندگیتان به شما دست بدهد. ممکن است آنچه موجب رضایتمندی برخی افراد میشود، اتومبیلی مجلل و یا شغلی مهم باشد. اگر برای شما هم چنین است، بیشک باید بر همین هدف متمرکز شوید.
اما اگر احساس میکنید چنین خواستهای ندارید، شما یکی از بیشمار افرادی هستید که در جستوجوی هدفی متفاوت در زندگیشان هستند. ممکن است تعریف شما از موفقیت به این صورت باشد: داشتن خانوادهای با تعداد زیادی فرزند، یافتن شغلی که موجب میشود زمان کافی را برای پرداختن به دیگر علاقهمندیهایتان داشته باشید، احساس رضایت از داشتن توانایی برای کمک به دیگران، یا داشتن شغلی که درعینحالکه درآمد کمی دارد، به آن علاقهمند هستید.
شخصی را میشناسم که تنها زمانی احساس کرده بود که به خواستههایش دست یافته و خشنود است که در کوهستانهای ویلز، همراه سگ خود، بیآنکه با کسی در ارتباط باشد، زندگی میکرد. فرد دیگری را نیز میشناسم که فقط زمانی احساس خوشبختی کرد که توانست آپارتمانی در لندن بخرد. البته او در لندن شغلی بسیار پیشپاافتاده و بیآتیه داشت. افرادی را میشناسم که تعریفشان از موفقیت، خارج شدن از شهر بزرگ محل زندگیشان و داشتن شغلی سادهتر و منزلی کوچکتر در حومهٔ شهر است. برخی از اینکه شغلی داشته باشند که موجب شود در فضای باز کار کنند، احساس رضایت میکنند. یکی از پسران من از زندگی در یک قایق کلاسیک لذت میبرد که سالها از عمر خود را صرف بازسازی آن کرده است. او از خرج کردن پول خود برای مراقبت از آن قایق خرسند است. احساس موفقیت او، ناشی از نجات دادن آن قایق و ساختن خانهای برای خودش است.»
حجم
۶۱۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۶۱۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه