دانلود و خرید کتاب مولودی تی اس الیوت ترجمه قاسم هاشمی نژاد
تصویر جلد کتاب مولودی

کتاب مولودی

نویسنده:تی اس الیوت
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مولودی

کتاب مولودی نمایشی منظوم از تی اس الیوت و ترجمهٔ قاسم هاشمی نژاد است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. مولودی نمایشی‌ است دربارهٔ جست‌وجوی رستگاری قهرمانش، لُرد هَری مانچنزی، به دلیل گناهِ توأم با ندامتی که از مرگ همسرش احساس می‌کند. لُرد هری گرفتار این توهم است که شبی در نیمه‌راه اتلانتیک همسرش را از عرشهٔ اقیانوس‌پیما به کام غرقاب هُل داده است.

درباره کتاب مولودی

کتاب مولودی در سطح ظاهر، کم‌و‌بیش داستانی است جنایی: مرگی مشکوک بر عرشه‌ٔ کشتی اقیانوس‌پیما، و توهّم قهرمان داستان که همسرش را از عرشه به کام غرقاب هُل داده است. اما در نگاهی ژرف‌تر، چنان‌که از شاعر و نویسنده‌ای چون الیوت انتظار می‌رود، معنا و تعبیری ژرف‌تر به دست می‌آید: جست‌و‌جوی رستگاری قهرمانش، سالکی در پیِ سلوک. نمایش، سیر تحول او از احساس گناه به ندامت، اضطراب، قبول گناه، پذیرفتن تقاص، پاک شدن از بار گذشته، کشف و سرانجام پذیرش تقدیر ــ مرحله‌های پی‌در‌پی این سلوک ــ را می‌نمایاند.

نمایش مولودی، با مضمون امروزی‌اش، برداشت عارفانه‌ٔ الیوت است از سرگشتگی انسان معاصر در بافت اسطوره‌های یونانی و باور مسیحی که در قالب شعر شکوفا می‌شود.

خواندن کتاب مولودی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه‌های منظوم پیشنهاد می‌کنیم.

درباره تی اس الیوت

تی اس الیوت ۲۶ سپتامبر ۱۸۸۸ به دنیا آمد و ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۵ از دنیا رفت. الیوت شاعر، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی-بریتانیایی بود. او با آثاری چون «خراب آباد» که به فارسی به نام‌های سرزمین هرز، بیابان برهوت و سرزمین بی حاصل نیر ترجمه شده است و «چهار کوارتت» (۱۹۴۳)، از پیشتازان بزرگ جنبش نوسازی و مدرنیسم شعر غربی به‌ شمار می‌رود. سبک بیان، سرایش و قافیه‌پردازی وی، زندگی دوباره‌ای به شعر انگلیسی بخشید. انتشار چهار کوارتت الیوت، او را به عنوان برترین شاعر انگلیسی‌زبان در قید حیات در زمان خود، به دنیا شناساند و در سال ۱۹۴۸، نشان مِریت و جایزهٔ نوبل ادبیات را از آن خود کرد.

بخشی از کتاب مولودی

«اِیمی، آی‌وی، ویلت، اگاتا، جرالد، چارلز، مِری

دِنْمَنِ ندیمه وارد میشود پرده‌ها را بکشد

ایمی

نه حالا! خبرت میکنم. هنوز که پاک روشنه.

کاریم نمونده جز نظاره به روزها که دیر میکشن،

حالا که خونه‌نشینم از مهر تا تیر،

و پرستو پُرَکی زود رسیده و بهار سرآمده،

و رفته کوکو پیشتر که دوباره درآم.

آخ خورشید، روزگاری چه گرم بود، آخ روشنا انگار مقرّر بود

وقتی که جوون و پُرجون بودم، که خورشید که روشنا نطلبیده بود

که شب ترس نداشت، که روز انتظارش میرفت

که به ساعتا میشد اعتماد کرد، فردا حتم بود

که زمان خواب نمیرفت توی تاریکی!

چراغارو روشن کن. ولی پرده‌هارو وا بذار.

به آتیش برس. خیال آمدن نداره بهار؟ سردمه.

اگاتا

کامبیشه جای سردی بوده همیشه، ایمی.

آی‌وی

همیشه گفتمش بره جنوب زمسون.

جای ایمی اگه بودم، زمسونا میرفتم جنوب.

میرفتم پی خورشید، نه که بشینم خورشید بیاد سراغم.

میرفتم جنوب زمسونا، وُسعم اگه میرسید،

نه که اینجور یخ بزنم، تو بیزواتر، بغل یه بخاری گازی به سکه شمردنِ گرما.

ویلت

بره جنوب! با کتابخونه‌های دوره گردونِ انگلیسی.

با بیوه‌های ارتشی و پیشنمازای انگلیسی،

با صندلی تاشوآی چندشی و چای مایه‌دارِ سرد ـ

چای مایه‌دارِ سردِ جوشیدهٔ بدِ هندی.

چارلز

که هیچ تو روالِ ایمی نیس. ما مردمِ روستا پروریم.

بیش ازینا مأنوسه ایمی به راه و رسم ما

زندگی با اسب و سگ و تفنگ

که بخواد ترک انگلیس کنه زمستون.

منتها یکه یالقوزی مثل من فارغ‌البال تره لندن:

معقولْ میتونی گرم و نرم بمونی تو باشگاهت

حتا چلّهٔ یک زمستونِ انگلیسی.

جرالد

خب، اما من،

خوش داشتم طُرفة‌العین افسر جزئی باشم باز

سردرآورده از شرق. چه آب وُ هوای بی‌مانندی

برای آدمی که قادره مختصری حزم سلیم بکار بزنه؛

خدمتکاراتم به ازینا تر و خشکت میکنن.

ایمی

خدمتکارای من بسیار باکفایتن، جرالد.

سر این دیگه خاطرم جمعه.

ویلت

خب، اما من،

هیچوقت نمیرفتم جنوب، محققاً هیچوقت،

حتا اگه میتونستم بخوبی ایمی سفر کنم:

انگلیس بحد کافی بده، هیچوقت نمیرفتم جنوب،

صِرفِ دیدن عوامترین آدما ـ

اینجا میشه حذر کرد از سر راهشون؛

با پول و پله‌ئی خدا عالمه از کجاـ»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان