کتاب پژوهش هایی در عصب شناسی، روان شناسی و دین
معرفی کتاب پژوهش هایی در عصب شناسی، روان شناسی و دین
کتاب پژوهش هایی در عصب شناسی، روان شناسی و دین نوشتهٔ کوین اس. سی بولد با ترجمهٔ حسین ثقفی هیر و حسین وفاپور و شهاب شهیدی در انتشارات نگارستان اندیشه چاپ شده است.
درباره کتاب پژوهش هایی در عصب شناسی، روان شناسی و دین
یکی از مباحث مهم در علوم جدید که حوزهٔ دینداری را با چالش جدی مواجه ساخته و بهنظر میرسد در آیندهای نزدیک بهعنوان موضوع شاخص در مباحث فلسفهٔ دین قرار بگیرد، موضوع عصبشناسی و ارتباط آن با دینداری، خداباوری و خداناباوری است. مباحث عصبشناسی که حوزهای چندرشتهای میان پزشکی، روانشناسی و مباحث علوم رفتاری و انسانی است، عرصهٔ جدیدی را در موضوعات مرتبط با دینداری گشوده و تمام حوزهٔ دین از اعتقادات تا اخلاق و تجربهٔ دینی را با چالش مواجه ساخته و بهنظر میرسد لازم است تمام اندیشمندان این حوزه با این مباحث آشنایی کافی داشته باشند.
کتاب «پژوهشهایی در عصبشناسی، روانشناسی و دین» نوشتهٔ کوین سیبولد از کتابهای ارزشمند در چند دههٔ اخیر است که به مباحث عصبشناسی و ارتباط آن با دینداری با عنایت به اعتقادات مسیحیت پرداخته است و نمونهٔ بسیار خوبی است که چگونگی مواجههٔ اندیشمندان موّحد با این حوزه را فراروی علاقهمندان به فلسفهٔ دین قرار میدهد؛ پیشرفتهایی که در حوزهٔ عصبشناسی بهمنظور فهم علت و نحوهٔ رفتار، تفکر و احساسات انسان بهویژه در حوزههای مرتبط با دین صورت گرفته، در این کتاب بررسی شده است.
کتاب پژوهش هایی در عصب شناسی، روان شناسی و دین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به مباحث فلسفهٔ دین پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پژوهش هایی در عصب شناسی، روان شناسی و دین
«بدیهی است دانشمندان بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که آثار آنها در پیشرفت علم عصبشناسی معاصر سهیم بوده است. به علاوه امور دیگری نیز وجود دارد که ما را به تاریخ کاملتر و دقیقتر این شاخهٔ علمی نزدیکتر میکند که ذکر همه آنها در این فصل میسر نیست. اما این فصل، برخی از اصول ضروری علم عصبشناسی را مطرح خواهد کرد که فهم بهتری از روشها، مفروضات و یافتههای آن امکانپذیر شود. یکی از سؤالات مهمی که قرنها فلسفه را به خود مشغول کرده رابطه میان ذهن و بدن بود. امروزه، این مطلب معمولاً در قالب این پرسش ارائه میشود که: «رابطه میان ذهن و مغز چیست؟» نوعاً عصبشناسان با اتخاذ یک موضع وحدتگرایانه به این سؤال پاسخ میدهند؛ نگرشی که میگوید ما هر چیزی را که ذهن مینامیم در واقع همان عملکرد مغز است. همین موضعِ وحدتگرایانه هم انواع گوناگونی دارد. یک موضع وحدتگرایانه کاملاً تقلیلیافته وجود دارد که معتقد است چیزی غیر از مغز وجود ندارد (ذهن به راحتی از تمام بحثها و تحقیقات حذف شده است). همچنین نوع معتدلی از موضع وحدتگرایانه وجود دارد که اظهار میدارد آنچه را که ما ذهن مینامیم یک ویژگی است که از مغز فیزیکی بروز مییابد. در هر صورت، کانون تمرکز مطالعات عصبشناسی، مغز مادی است و هدف آن درک کارکرد ذهنی و رفتاری در قالب فعالیت سیستم عصبی است.
موضع دیگری که عصبشناسان اتخاذ کردهاند، طبیعتگرایی است. این نگرش معتقد است تبیین پدیدهها، در مورد مبانی عصبی رفتار، بایستی در مکانیسم و فرایندهای طبیعی جستجو شود. از تبیینهای فراطبیعی باید اجتناب شود زیرا روشهای عصبشناسی (مانند سبک و سیاق علوم دیگر) فقط برای بررسی مکانیسمهای طبیعی مناسب هستند. البته نباید گفت که مکانیسمهای غیرطبیعی دیگر امکانپذیر نیستند؛ صرفاً باید گفت که اگر هم این رویکردها وجود دارند، علم قادر نیست آنها را شناسایی و آشکار کند. به اینترتیب علوم اعصاب از یک متد تقلیلگرایانه پیروی میکند.»
حجم
۳۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
حجم
۳۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه