دانلود و خرید کتاب قطاری به ناممکن آباد پی. جی. بل ترجمه لیلا حسین رشیدی
تصویر جلد کتاب قطاری به ناممکن آباد

کتاب قطاری به ناممکن آباد

نویسنده:پی. جی. بل
انتشارات:نشر کتاب چ
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب قطاری به ناممکن آباد

کتاب قطاری به ناممکن آباد نوشتهٔ پی. جی. بل با ترجمهٔ لیلا حسین رشیدی در نشر چشمه چاپ شده است.

درباره کتاب قطاری به ناممکن آباد

داشتن قدرت زیاد و مها‌رنشدنی دنیا را به نابودی می‌کشاند. چشمهٔ ذات انسان از کودکی شکل می‌گیرد. کودکی که سوار قطاری شده است؛ قطاری جادویی. قطاری به ناممکن‌آبادسوزی نیمه‌شب صدای تلق‌تلوق می‌شنود، یواشکی به طبقه‌ٔ پایین می‌آید و با قطاری رو‌به‌رو می‌شود که در خانه‌شان می‌غرد، اما این قطار عادی نیست. قطار سریع‌السیر جادویی برای رساندن بسته به ناممکن‌آباد‌ است. ترول‌پسری به نام ویلمات، سوزی را سوار قطار می‌کند و وقتی مسئولیت رساندن بسته‌ٔ طلسم‌شده را به او می‌دهد، دنیای سوزی زیر‌و‌رو می‌شود. بسته‌ٔ مرموز التماس می‌کند که به مقصد نرسد و سوزی متوجه می‌شود که سرنوشت ناممکن‌‌آباد‌ها در دست‌های اوست.

کتاب قطاری به ناممکن آباد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مناسب کودکان و نوجوانانی است که به داستان های تخیلی علاقه‌مند هستند.

بخشی از کتاب قطاری به ناممکن آباد

«اما مشکل این‌جا بود که به‌تازگی فیزیک داشت کمی احساس غیرعادی‌بودن در او ایجاد می‌کرد و این حسی نبود که سوزی زیاد از آن خوشش بیاید. هیچ‌کدام از دوست‌هایش علاقه و اشتیاق او را نداشتند و حالا دیگر توی کلاس، وقتی سوزی پاسخ درست می‌داد یا آزمایش‌هایش را درست انجام می‌داد، آن‌ها نگاه‌های سریع زیرچشمی به او می‌کردند. البته هیچ‌وقت چیزی نمی‌گفتند و نمی‌شود گفت بی‌ادب بودند، اما سوزی آن را در چشم‌هایشان می‌دید _ همان نگاهی بود که گاهی به رِجینالد می‌کردند؛ بچه‌مثبتِ کلاس با وسواس فکری روی دایناسورها که در همان مواقعِ نادری هم که کسی با او صحبت می‌کرد، جز دربارهٔ دایناسور حرفی نمی‌زد. آن نگاه ترکیبی از حس تأسف و بدگمانی بود؛ انگار سوزی قربانی بیماری وحشتناکی است و آن‌ها نگران این هستند که بیماری‌اش واگیردار باشد.

این فکر باعث شد سوزی تأمل کند و خودکار را از روی کاغذ بردارد. تکلیف خیلی آسان بود. معلمش آقای مارچ‌وود ده سؤال از قوانین نیوتن داده بود. درواقع سوزی یک ساعت پیش آن‌ها را تمام کرده بود، اما تخیلش جرقه زده و ادامه داده بود، و داشت خودش را محک می‌زد که ببیند چه‌طور می‌تواند آن دانش را به‌کار ببرد. یک موشک باید با چه سرعتی پرواز کند تا از شرِ جاذبهٔ زمین خلاص شود؟ با همان سرعت، چقدر طول می‌کشد تا به ماه برسد؟ چقدر نیرو لازم دارد تا بازگردد؟

سه صفحهٔ دیگر را با سؤال‌های خودش پر کرد و تمرین‌هایش از حاشیه بیرون زد. کاملاً مطمئن بود که سؤال‌ها را درست جواب داده، اما آقای مارچ‌وود می‌بایست جواب‌ها را تأیید می‌کرد. امیدوار بود که این‌کار را بکند؛ بار آخری که سوزی تکلیفش را تحویل داده بود، آقای مارچ‌وود پشت چشم نازک کرده بود. «سوزی.» آهی کشیده بود. «انگار خودم به‌قدر کافی کار ندارم.»

خودکار سوزی بالای کاغذ بلاتکلیف بود و سؤال بعدی همان لحظه در ذهنش شکل گرفته بود. یواشکی از بالای شانه‌اش به پدرومادرش نگاه کرد که هنوز به هم تکیه داده بودند و آرام خُرخُر می‌کردند. فردا تعطیل بود _ به این نتیجه رسید که کل آخر هفته وقت دارد که سؤال آخر را بنویسد. شاید حق با پدرش بود؛ اگر برق‌های سبزرنگی دیده بود که آن‌جا نبود، احتمالاً چشم‌هایش به استراحت نیاز داشت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان