کتاب مدیریت استعداد؛ یک رویکرد انتقادی به واقعیت های استعداد
معرفی کتاب مدیریت استعداد؛ یک رویکرد انتقادی به واقعیت های استعداد
کتاب مدیریت استعداد؛ یک رویکرد انتقادی به واقعیت های استعداد نوشتهٔ بیلی آدامسن و ترجمهٔ امیر احسانی و مصطفی عربی است و انتشارات چاپ و نشر بازرگانی آن را منتشر کرده است. این کتاب رویکرد انتقادی به واقعیتهای استعداد دارد , در رابطه با سفری علمی و شامل تلاش برای پاسخ به سؤالات، افکار و بازتاب انتقادی بیلی آدامسن در رابطه با استعداد و مدیریت استعداد است.
درباره کتاب مدیریت استعداد؛ یک رویکرد انتقادی به واقعیت های استعداد
استعدادْ بخشی از فرهنگ معاصر برای درک موفقیت و کامیابی اجتماعی است. افراد خارقالعاده و استثنایی از سرمایههای اصلی سازمانی هستند و میتوانند رقابت را تقویت و پیشرفت را تضمین کنند. این امر به طور طبیعی این ایده را ایجاد میکند که افراد استثنایی با یک ویژگی اساسی یا برخی از ویژگیهای شخصی در رسیدن به اهداف فردی و گروهی، چه در تجارت و چه در ورزش، موفقتر هستند. این روزها در بین مشاوران کسبوکار و ورزش یک رشتهٔ جدید و تکنیکهای جدید برای شناسایی، استخدام و توسعهٔ «استعدادهای» ناشناس ظهور کرده که «مدیریت استعداد» نام دارد. اگرچه بعدها با سرعتی آهستهتر، مدیریت استعداد مورد توجه حوزهٔ تحقیقات علمی قرار گرفت، ولی از همان ابتدا و شاید تا به امروز، زیر رشتهٔ مدیریت منابع انسانی به حساب میآید.
جمعآوریهای دانش در رابطه با استعداد و شناسایی، استخدام و توسعهٔ مؤثر افراد بااستعداد، بسیار متفاوت از نتایج واقعی شیوههای مدیریتی در ارتباط با تغییرات در عملکرد افراد و رقابت سازمانهاست.
این کتاب از دیدگاههای میانرشتهای به موضوعات تعصب ذهنی و شکست آشکار مدیریت استعداد که از روشها و بینشهای مربوط به شناخت، فلسفه، زبانشناسی و جامعهشناسی برداشت میکند، خواهد رسید.
بیلی آدامسن نشان خواهد داد که چگونه مشکلات از طریق نبود وضوح معنایی به هم متصل شدهاند و توضیح میدهد که چگونه این فقدان، باعث تاثیر در اصل و منطق «مدیریت استعداد» میشود. همهٔ این کارها با هدف ازبینبردن یا حداقل بهبود بخشیدن به تعصب ذهنی در مدیریت استعداد انجام میشود و از این طریق میتوان شکستهای آن را کاهش داد و قابلیت اطمینان آن را در عمل، بهبود بخشید. در صورت موفقیت، این رشته قادر خواهد بود توانایی بالقوهٔ خود را برای تبدیلشدن به مرکز استراتژیهای مدیریت، محقق کند.
کتاب مدیریت استعداد در ساختاری متشکل از ۱۱ فصل به رشته تحریر درآمده است. در فصل اول، با شروعی متفاوت با داستانهای حکایت استعدادها از انجیل متی به استعداد، مدیریت استعداد و یک مدل ساده برای استعدادیابی و فکرکردن در رابطه با پرورش استعدادها پرداخته شده است. در فصل دوم، ۶ داستان در رابطه با افرادی موفق و قابل توجه در دنیای کسبوکار و ورزش مطرح شدهاند که هیچکدام از آنها به عنوان فرد بااستعداد شناسایی نشده بودند، ولی هرکدام از آنها توانایی خارقالعادهای داشتهاند که از یک شخص با استعداد انتظار میرفته است. فصل سوم، منشأ مدیریت استعداد و اصول آن را تعریف میکند و شرح میدهد چگونه به آن چیزی که امروزه مطرح شده، رسیده است. فصل چهارم، مطالعات تجربی از واژههایی ارائه میدهد که در برخی رسانهها و آثار علمی استفاده شدهاند و توسط تجزیهوتحلیل کمی و کیفی مورد استفادهٔ برخی مجلات قرار گرفته و برای پیداکردن مفهوم پذیرفتهشدهٔ کلی آنها تلاش شده است. در فصل پنجم، روشها، استراتژیها و رویکردهای علمی که مدیران استعدادیابی برای تشخیص و پیداکردن استعداد استفاده میکنند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. فصل ششم، یک تجزیه و تحلیل مکمل در ریشهٔ لغت را انجام میدهد که به معنی کلمه استعداد در منشأ تاریخی آن نگاه میکند. در فصل هفتم، بر مبنای اینکه چرا کلمه «استعداد» به یک نشانهٔ پوچ تبدیل شده، قرار دارد و در فصل هشتم و نهم، با پیگیری یک رویکرد نشانهشناسی نتیجهگیری میشود که «استعداد» معنای متمایز یا قابل تفکیکی ندارد و مفاهیم وسیعی را دنبال میکند و در مورد عواقب ناشی از این امور و تاثیرات نشانهشناسی روی مدیریت استعداد در فصل دهم بحث شده است و در نهایت در فصل یازدهم یک استراتژی دقیقتر برای مدیریت کارکنان، با عنوان مدیریت آیکیوسی (IQC) پیشنهاد شده است.
خواندن کتاب مدیریت استعداد؛ یک رویکرد انتقادی به واقعیت های استعداد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به تمامی مدیران و رهبران گروهها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدیریت استعداد؛ یک رویکرد انتقادی به واقعیت های استعداد
«در مقایسه فرایندهای اجتماعی کهن که در انجیل متیو به تصویر کشیده شده با فرایندهای معاصر، ما باید از شرایط تغییر یافته خود، سیستمهای اجتماعی تغییر یافته ما و شرایط تغییر یافتهای که در آن ظاهر و تشریح میشوند، آگاهی داشته باشیم. هر سیستم اجتماعی و مؤلفههای آن بی نظیر هستند و تفاوت آنها میتواند به اندازهای کم باشد که مقایسه آنها دشوار است. فکر کنم جامعهشناس آمریکایی پیتر بلو بود که زمانی گفت: «یک نفر نمیتواند با یک اسکیمو ازدواج کند، اگر هیچ اسکیمو در اطرافش نباشد». من میخواهم این را مجدداً تغییر دهم و در عوض بگویم «یک نفر نمیتواند اسکیموای را با اسکیمو دیگر مقایسه کند، اگر هیچ اسکیمو در اطرافش نباشد». این موضوع میتواند در مورد مقایسهای که من بین برندگان جایزه نوبل و سیستم پاداش در علم انجام دادم، همچنین مدیران استعداد در مشاغل مدرن و سازمانهای ورزشی و بندگان و پروردگارشان (اربابشان) که در انجیل متی ارائه کردم، بیان شود. ما فقط میتوانیم مقایسههای معتبری را درون انواع سیستمهای اجتماعی بهدست آوریم، نه بین آنها. به صورت شاعرانهتر مقایسه معتبر نیاز به دو اسکیمو دارد، نه یک اسکیمو و یک معیار مقایسهگر. دلیل این امر باید واضح باشد: سیستمهای اجتماعی برای پاداش علمی، پیروزی در ورزش و موفقیت در کسب و کار شبیه به یکدیگر نیستند. آنها مجموعههای متفاوتی از موقعیتهای اجتماعی را در بر میگیرند که روابط غیر مشابه بین مردم و محدودیتهای متفاوت در مورد اقدامات اجتماعی را نشان میدهد. درست است که هر ساختار اجتماعی دارای انواع مختلفی از سازوکارهای اجتماعی است اما ما نمیتوانیم فرض کنیم که آنها بین سیستمهای اجتماعی مشابه هستند. شباهت سطحی بین سیستمها (مثلاً ظاهر اثر متیو) این فرض را توجیه نمیکند که اثر توسط مکانیسمهای یکسان در هر مورد حمایت شده است یا اینکه مکانیسمهایی که در عمل درگیر شده توسط همان خصوصیات یکسان برانگیخته شدهاند، به معنی اینکه توسط مفهوم عمومی قابل اطلاق «استعداد» تصریح شدهاند.»
حجم
۲۳۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۳۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه