کتاب یک سیب برای دو نفر!
معرفی کتاب یک سیب برای دو نفر!
کتاب یک سیب برای دو نفر! نوشتهٔ منوچهر اکبرلو است. نشر آماره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این نمایشنامه، با درونمایههایی ضدجنگ، به مخاطب خود یادآوری میکند که اختلافات کوچک میتوانند باعث جنگهای بزرگ شوند.
درباره کتاب یک سیب برای دو نفر!
نمایشنامهٔ یک سیب برای دو نفر! موضوع صلح را برای کودکان ارائه میکند.
۱، ۲ و ۳ (درخت/نقاش/ غول چراغ جادو/ تماشاگر تلویزیون/گاو/مرغ/ کودک) شخصیتهای این نمایشنامه هستند.
این نمایشنامه فاقد کلام است و سرتاسر آن را دستورات صحنه تشکیل داده تا همانطور که پیام آن جهانی است، زبان آن هم جهانی باشد.
در انتهای کتاب نیز عکسهایی از اجرای نمایشنامهٔ یک سیب برای دو نفر! قرار گرفته است.
نمایشنامهٔ منوچهر اکبرلو، بهکارگردانی حمید ملاحسینی در سال ۱۳۹۵ و در «تالار هنر» تهران روی صحنه رفت؛ نمایشی که ترکیبی از بازیِ زنده و فیلم بود و البته بهدلیل داشتن زبان جهانی و موضوع آن که پیام صلح به کودکان جهان است، بدون کلام اجرا شد.
خواندن کتاب یک سیب برای دو نفر! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره منوچهر اکبرلو
منوچهر اکبرلو در سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد. وی نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر ایرانی است.
اکبرلو مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی و کارشناسیارشد پژوهشهای هنری با گرایش تئاتر و سینما دارد و بهعنوان مدرس دانشگاه، روزنامهنگار، منتقد، پژوهشگر، مترجم، نویسنده و ویراستار فعالیت میکند.
نمایشنامههای «یک سیب برای دو نفر!»، «استخوان ماهی جادویی»، «پلنگ و آدمیزاد»، «مهمانهای ناخوانده»، «پیک نیک در میدان جنگ»، «سیب خورها، گلابی خورها، آلوخورها و تمشک خورها!»،«تولدت مبارک عمو هانس» و مجموعه «نمایشنامههای کوتاه» برای کودکان از آثار مکتوب اکبرلو هستند؛ او آثار بسیاری را نیز برای نوجوانان یا بزرگسالان کارگردانی کرده و به روی صحنه برده است.
منوچهر اکبرلو نویسندگی و کارگردانی فیلم، برنامههای تلویزیونی و شبکهٔ نمایش خانگی را نیز در کارنامهٔ حرفهای خود دارد.
بخشهایی از کتاب یک سیب برای دو نفر!
«۲ میایستد تا نفسی تازه کند. ۳ (دزد) آرام وارد میشود. دست و پاچلفتی است. میکوشد کسی او را نبیند.۲ به او میخورد. ۳ دستپاچه میشود. تفنگی درمیآورد. از دستش میافتد. ۲ به او میدهد.۳ تفنگ را سر و ته میگیرد. ۲ کلافه یاد میدهد که چطور باید بگیرد.۳ میگیرد. به لوله نگاه میکند.۲ وحشت زده به او میگوید که نگاه کردن به لوله همان و کشته شدن همان.
۱ وارد میشود.۳ تفنگ را به سوی او میگیرد؛ اما لولهاش هنوز به طرف خودش است.۲ تفنگ را میگیرد و به ۳ توضیح میدهد که مراحلش چیست: جا پا محکم میکند، تفنگ را بلند میکند، سرش را به طرف ۳ میگیرد، نشانه میگیرد و شلیک میکند.۳ فیکس میشود.۱ و ۲ وحشت میکنند.۱ به ۲ اعتراض میکند که چرا ۳ را کشته. ۲ توضیح میدهد که قصدی نداشته و میخواسته یاد بدهد.
۱ نمیپذیرد و به طرف ۳ میرود.۳ فیکس است.۱ به احترام مردن او بی حرکت میایستد.۲ میآید کنار او و به احترام میایستد. لحظاتی میگذرد. حوصله ۲ سر میرود. میخواهد حرکت کند.۱ به او تذکر میدهد که ساکت باشد.۲ ساکت میشود. چند لحظه میگذرد. حوصله ۲ دوباره سر میرود. به ۳ نگاه میکند. به طرفش میرود. دور او میگردد.۱ زیرچشمی به او نگاه میکند.
۲ دستش را جلوی چشم ۳ حرکت میدهد.۳ عکس العملی نشان نمیدهد.۲ ادا درمیآورد.۳ همچنان فیکس است.۲ از ۱ میخواهد جلو بیاید.۱ میترسد و نمیآید.۲ فکری میکند. به تفنگ نگاه میکند. زمان پیشین را بازسازی میکند: جا پا محکم میکند، تفنگ را بلند میکند، سرش را به طرف ۱ میگیرد، نشانه میگیرد.۱ میگریزد. ۲ شلیک میکند.۱ فیکس میشود. ۲ به تفنگ نگاه میکند. دوباره همان مراحل را تکرار میکند و به ۱ شلیک میکند.۱ از فیکس خارج میشود و به بدن خود نگاه میکند که جای گلوله را پیدا کند.
۲ به ۳ نگاه میکند. به او شلیک میکند. ۳ از فیکس خارج میشود. متوجه اوضاع میشود. با هر بار شلیک تفنگ، فرد روبرو فیکس میشود و با شلیک بعدی از حالت فیکس خارج میشود.۳ میخواهد به ۲ حمله کند. ۲ به او شلیک میکند.۳ فیکس میشود.۲ به خاصیت تفنگ پی میبرد.»
حجم
۱۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
حجم
۱۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه